به بهانه سالروز عملیات ثامن الائمه
هرچند در آن موقع با شهدا و زخمی های زیادی برخورد می کردم اما دلخراش ترین صحنه برایم فردای عصر عملیات بود و آن هنگامی بود که در حین جنگ تن به تنی که با عراقی ها داشتیم ناگهان ، سرباز عراقی نارنجکی انداخت...
برای بسیاری از ما، اتفاقات زمان جنگ در حد شنیده هایی است که از زبان راویان و شرکت کنندگان زمان جنگ به گوشمان می رسد و شاید نتوانیم آن شرایط را مجسم کنیم.
فردا سالگرد شروع عملیات ثامن الائمه است . عملیاتی که به شکست حصر آبادان انجامید.
عملیات ثامن الائمه یکی از عملیات‌های مهم در طی جنگ ایران و عراق است که با رمز نصر من الله و فتح قریب در محور آبادان - شرق کارون به صورت گسترده در تاریخ ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شد و منجر به شکسته شدن حصر آبادان و بازپس گیری بیش از ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک ایران شد.
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در آبادان و دارخوین و ماهشهر ماموریت دارند تا به همآهنگی و همکاری کامل لشکر 77 پیاده خراسان از محور فیاضیه و دارخوین به طور گسترده و از سه محور ایستگاه 12 و ایستگاه 7 و جاده ماهشهر– آبادان تک نمایند و نیروهای دشمن را که از کنار کارون تا جاده ماهشهر – آبادان گسترش داشتند، به طور کامل محاصره و بعداز انهدام دشمن، در منطقه متصرفه پدافند نمایند.»
سران نظامی امیدوار بودند با انجام عملیات ثامن الائمه (ع) تهدید احتمالی دشمن برای تصرف آبادان که عراق آن را به صورت اهرم فشاری علیه ایران در تبلیغات خود مورد استفاده قرار می داد، خنثی شود. از سوی دیگر، در این عملیات پس از پاکسازی شرق رودخانه کارون، نیروهای خودی از خطوط پدافندی آزاد شده و امکان به کارگیری آن ها در مراحل بعدی آزاد سازی مناطق اشغالی فراهم می شد.
سران نظامی امیدوار بودند با انجام عملیات ثامن الائمه (ع) تهدید احتمالی دشمن برای تصرف آبادان که عراق آن را به صورت اهرم فشاری علیه ایران در تبلیغات خود مورد استفاده قرار می داد، خنثی شود. از سوی دیگر، در این عملیات پس از پاکسازی شرق رودخانه کارون، نیروهای خودی از خطوط پدافندی آزاد شده و امکان به کارگیری آن ها در مراحل بعدی آزاد سازی مناطق اشغالی فراهم می شد.
در این عملیات برخی از نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد بخصوص از شهرستان چرام حضور داشته اند. به همین مناسبت به سراغ یکی از این نیروهای عمل کننده در آن عملیات رفتیم تا از حال و هوای آن روزها بگوید.
حضور در نبرد منطقه فیاضیه آبادان
سید شکرالله سیادت نسب در گفتگویی کوتاه با تابناک کهگیلویه و بویراحمد ،ضمن اشاره به وضعیت نامناسب تجهیزات در آن زمان گفت:حقیقتا در آن روزها ما با نیروهای مخلصی برخورد می کردیم که با تمام عشق و ایمان در حال دفاع از میهن خود بودند.
وی افزود :پس از فرمان تاریخی امام مبنی بر لزوم شکسته شدن حصر آبادان، شور شوق فراوانی در میان جوانان برای شرکت در این عملیات دیده می شد.
وی به نحوه ی حضور خود در عملیات شکستن حصر آبادان اشاره کرد و گفت:از طریق سپاه گچساران به همراه تعدادی از نیروهای دیگر عازم منطقیه عملیاتی فیاضیه در آبادان شدیم که با ادغام نیروهای ما در تیپ دوم لشکر 77 خراسان به عنوان نیروهای عمل کننده وارد نبرد شدیم.
در ابتدای ورودم به شهر آبادان با همشهریان دلاورم همچون سردار حبیبی،شهیدان،مکرم،محمدزاده،آرزومند و جانباز 50 درصد شرمت الله سوری مواجه شدم که موجب خوشحالیم شد.
حاج شکرالله سیادت نسب از خاطره ای در آن روز می گوید که برایش بسیار دردناک بود. وی این خاطره را مربوط به چگونگی رسیدن شرمت الله سوری به درجه ی رفیع جانبازی مربوط می داند و در بیان واقعه چنین گفت: هنگام شروع عملیات در 60/7/5 من و شرمت الله سوری در یک سنگر و دوشادوش هم می جنگیدیم ضمن اینکه در حین عملیات هیچ گونه اطلاعی از وضعیت همشهریانم نداشتم که بسیار برایم سخت بود.
هرچند در آن موقع با شهدا و زخمی های زیادی برخورد می کردم اما دلخراش ترین صحنه برایم فردای عصر عملیات بود و آن هنگامی بود که در حین جنگ تن به تنی که با عراقی ها داشتیم ناگهان ، سرباز عراقی نارنجکی انداخت که جلوی پای شرمت الله سوری افتاد و منفجر شد و متاسفانه تما قسمت های صورت وی بجز دوچشمش کاملا کنده شد و گلوی وی هم سوراخ شد.
پایی که در زبیدات جاماند
سیادت نسب نائل شدن خود به درجه جانبازی را اینگونه شرح می دهد:حدود چند ماه بعد از عملیات والفجر مقدماتی عراق به تلافی این عملیات تک سنگینی را در تاریخ 16/4/62 در منطقه زبیدات عراق آغاز کرد که از نیمه های شب تا صبح ادامه داشت و در نهایت هم نتیجه ای برای آنها دربر نداشت.
در همین عملیات و حدود ساعت 1 بامداد بود که در اثر برخورد ترکش خمپاره، پای چپم از بالای زانو قطع شد و خونریزی کرد. در آن وضعیت بحرانی یکی از دوستان همشهری ام به نام برزین سجادی به سختی و طی چند مرحله تنفس مصنوعی من را به بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک رساند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم. حمل بنده به پشت خط و تکرار مراحل تنفس مصنوعی چنان فشاری به دوستم وارد کرده بود که با رسیدن به بیمارستان خودش نیز از حال رفت و تحت درمان قرار گرفت.
در همین عملیات و حدود ساعت 1 بامداد بود که در اثر برخورد ترکش خمپاره، پای چپم از بالای زانو قطع شد و خونریزی کرد. در آن وضعیت بحرانی یکی از دوستان همشهری ام به نام برزین سجادی به سختی و طی چند مرحله تنفس مصنوعی من را به بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک رساند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم. حمل بنده به پشت خط و تکرار مراحل تنفس مصنوعی چنان فشاری به دوستم وارد کرده بود که با رسیدن به بیمارستان خودش نیز از حال رفت و تحت درمان قرار گرفت.
تنها نماینده کهگیلویه و بویراحمد در مسابقات رالی خانوادگی کشوری
سیادت نسب مهمترین فعالیت های خود را توجه ویژه به ورزش دانسته و می گوید:بخش زیادی از وقتم را به فعالیت های ورزشی و حضور در مسابقات مختلف می گذرانم. تاکنون به اکثر قله های معروف کشور مانند دماوند، سبلان، دنا، سهند، بز قوش سراب آذربایجان و چندین کوه بلند دیگر صعود کرده ام.
سیادت نسب مهمترین فعالیت های خود را توجه ویژه به ورزش دانسته و می گوید:بخش زیادی از وقتم را به فعالیت های ورزشی و حضور در مسابقات مختلف می گذرانم. تاکنون به اکثر قله های معروف کشور مانند دماوند، سبلان، دنا، سهند، بز قوش سراب آذربایجان و چندین کوه بلند دیگر صعود کرده ام.
شرکت در مسابقات رالی خانوادگی جانبازان کشوری طی 8 سال و حضور به عنوان تنها نماینده استان کهگیلویه و بویراحمد از دیگر فعالیت های ورزشی ام است ضمن اینکه تاکنون چندین مرتبه در مسابقات کشوری شنا شرکت کرده ام.
