موسی کاظم زاده: در عصر امروز زندگى ماشینى انسانها، بسیار شده که انسانها از رسالت اصلی خویش فاصله می گیرند. حال این پرسش مطرح می شود که اگر انسان برای رسیدن به تکامل آفریده شده، چرا بعضی وقت ها وسوسه های شیطان، باعث فراموش کردن پروردگار می شود.
از این رو به نظر می آید، آیین های دینی و مذهبی که از جمله آنها اعتکاف است، فرصت خوبی را برای انسانها بوجود می آورد که با خداوند متعال پیوند دوباره برقرار کنند و از آفت خدا فراموشى و از خود بیگانگى محفوظ بمانند.
با داین وصف اعتكاف راهكار رهايی و رستگاری انسانها بيان شده است كه اين مراسم مخصوص دين اسلام نبوده بلكه در اديان الهى ديگر نيز وجود داشته و در اسلام استمرار يافته است که در قرآن کریم و احادیث بر اهمیت این سنت حسنه تاکید شده است.
بدینسان، كلمه اعتكاف در قرآن مجيد ذكر نشده، امّا هم خانواده هايش در نه آيه قرآن آمده است. در واقع اعتكاف و مشتقات آن از ريشه «ع،ك،ف» اخذ شده و در لغت بهمعنی« محبوس و متوقف كردن چيزی، التزام به يك مكان و اقامت در آن، ملازمت و مواظبت، حبس و توقف» كه 9 بار با عبارتهای (عاكف، عاكفا، عاكفين، يعكفون، معكوفا و عاكفون تكرار شده كه دو مورد از آن عبارت در قرآن كريم ذكر شده است.
مرحوم علاّمه طباطبايى در تفسيرالميزان، جلد 3، صفحه 66 در این ارتباط معتقد است: «عكوف» و «اعتكاف» به معناى ملازم شدن است. و اعتكاف در جايى عبارت است از ماندن در آن به طورى كه از آن خارج نشود. و اعتكاف عبادت مخصوصى است كه از جمله احكام آن ماندن در مسجد و بيرون نيامدن از آن، مگر از روى احتياج و روزه گرفتن مى باشد».
خداوند متعال در سوره بقره آيه 125 مىفرمايد:" وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ. و چون خانه [كعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار داديم [و فرموديم] در مقام ابراهيم نمازگاهى براى خود اختيار كنيد و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا براى طوافكنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد.»
از اين آيه قرآن كريم دريافت میشود كه سنت اعتكاف ازگذشته بوده بهطوری كه خداوند دراين آيه به ابراهيم و فرزندش اسماعيل، فرمان مىدهد تا مسجدالحرام را براى طوافكنندگان و معتكفان پاكيزه كنند.
همچنين در آيه 187 سوره مباركه بقره براهميت اعتكاف تأكيد شده است.« أُحِلَّ لَكُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَیْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَكُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ یُبَیِّنُ اللّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ. در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد خدا مىدانست كه شما با خودتان ناراستى مىكرديد پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت پس اكنون [در شبهاى ماه رمضان مىتوانيد] با آنان همخوابگى كنيد و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب كنيد و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان] درنياميزيد اين استحدود احكام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزديك نشويد اين گونه خداوند آيات خود را براى مردم بيان مىكند باشد كه پروا پيشه كنند.»
آنچه در اين راستا مهم به نظر می رسد اينكه، اقامت و عبادت مريم(س) در مسجدالاقصى را نيزمیتوان ازمصاديق اعتكاف بيان نمود كه درسوره آلعمران از ايات 35 تا 37 بر اين مسئله تاكيد شده است." إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَكَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ . چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذير كه تو خود شنواى دانایى."(آيه 35) ... "فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِیَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَكَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ . پس پروردگارش وى [=مريم] را با حسن قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد و زكريا را سرپرست وى قرار داد زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مىشد نزد او [نوعى] خوراكى مىيافت [مى]گفت اى مريم اين از كجا براى تو [آمده است او در پاسخ مى]گفت اين از جانب خداست كه خدا به هركس بخواهد بى شمار روزى مىدهد.(آيه 37).
همچنين درآيه 52 سوره مباركه انبياء حضرت ابراهيم(ع)، «آزر» و قومش را به سبب عبادت بتها و ملازمت با آنها نكوهش كرده است. « إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ. آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت اين مجسمههایى كه شما ملازم آنها شدهايد چيستند.» در معناى «عاكفون» گفتهاند كه بتپرستان در بتكدهها ملازم بتها بودند و آنها را عبادت مىكردند.
به بیان دیگر، همچنين در آيه 91 سوره مباركه طه، داستان بنىاسرائيل آمده است كه پس از رفتن موسى(ع) به كوه طور، در اطراف گوساله سامرى وقوف كرده و به پرستش پرداختند:« قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى . گفتند ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهيم داشت تا موسى به سوى ما بازگردد.»
اهميت برپايی مراسم اعتكاف آن قدردر دين اسلام و اديان ديگر مهم بوده كه علاوه بر قرآن كريم دراحاديث ائمه اطهار(ع) بر اهميت آن تأكيد شده است.» در حديثى از امام صادق(ع) آمده است: « رسول خدا در دهه آخر ماه مبارك رمضان در مسجد معتكف مىشدند و براى آن حضرت خيمهاى كه از مو بافته شده بود، در مسجد برپا مىشد. پيامبر(ص) براى اعتكاف آماده مىشدند و بستر خويش را جمع مىكردند.»(حرعاملى، وسائل الشيعه، ج7، ص397، روايت يك).
در حديث ديگرى از امام صادق(ع) داريم: «كانت بدر فى شهر رمضان و لم يعتكف رسول الله(ص) فلما ان كان من قابل اعتكف عشرين. عشرا لعامه و عشرا قضاء لما فاته (همان، روايت 2)؛ جنگ بدر در ماه رمضان رخ داد، از اين رو رسول خدا موفق به اعتكاف نشدند. آن حضرت در ماه رمضان سال آينده يك دهه را بهعنوان همان سال اعتكاف نمودند و يك دهه را نيز بهعنوان قضاى سال قبل.»
رسول خدا افزون بر اهتمام عملى نسبت به اعتكاف، با بيان فضايل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام اين عمل تشويق مىنمودند. در حديثى از آن حضرت آمده است: «اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتين و عمرتين (شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، كتاب الاعتكاف، ص 188) يك دهه اعتكاف در ماه رمضان همچون دو حج و دو عمره است.»
پيامبر(ص) به اعتكاف خيلی اهميت میدادند به طوری از روايتی معتبر از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود: كان رسول الله(ص) اذا كان العشر الاوخر اعتكف فی المسجد و ضرب له قبه من شعر وشمر المئزر و طوی قراشه.( فروع كافی /ج4/ص175) رسول خدا(ص) دهه آخر ماه مبارك رمضان را در مسجد معتكف می شد. برای آن حضرت خيمه ای از جنس مو بر پا میكردند. رسول خدا(ص) كمر همت به عبادت میبست و بستر خويش را در اين ايام جمع مینمود. ازآن روی كه رسول خدا(ص) در حديثی فرمود: اعتكاف عشرفی شهر رمضان تعدل حجتين و عمرتين.(وسايل الشيعه /ج7/ص379).
امام صادق علیهالسلام در حدیث دیگر می فرماید: «کانَ رَسُولُ اللهِ ـ صَلَّی الله علیه و آله ـ إذا کانَ الْعَشْرُ الاَواخِرُ اِعْتَکَفَ فِی الْمَسْجِدِ و ضربت لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ، وَشَمَّرَ الْمیزَرَ وَطَوی فِراشَهُ»، همیشه این گونه بود که در دهه آخر [ماه رمضان] رسول خدا در مسجد معتکف می شد، خیمه ای از پشم برای او بر پا می کردند و او پرده ای می آویخت و بستر خواب را جمع می کرد.
از سوی دیگر، سید بن طاووس می گوید: بدان که اوج و کمال اعتکاف آن است که انسان عقل و دل و دیگر اعضای بدن خویش را تنها بر اعمال صالح وقف کند و آنها را بر درگاه خداوند و اراده مقدس او حبس نماید. معتکف باید فکر و جان و اعضای خود را با افسارهای مراقبت به خوبی مهار کند و از چیزهایی که روزه دار باید از آن بپرهیزد، کاملاً خودداری کند، بلکه دقت و مراقبه معتکف باید به مراتب بیشتر از روزه دار باشد، زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف، و هر معتکفی خود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خداوند متعال روی آورد و رویگردانی و غفلت از حق را یکسره کنار نهد. بنابراین هرگاه معتکف نور عقل و جانش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری که طاعت پروردگار نیست به کار گیرد، به همان میزانی که غفلت نموده، یا کوتاهی کرده، از حقیقت اعتکاف خود کاسته است.
با این وجود همچنین، حضرت سلیمان: مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است که «اِنَّ سُلَیْمانَ کانَ یَعْتَکِفُ فی مَسْجِدِ بَیْتِ الْمُقَدَّسِ اَلسَّنَةَ وَ السَّنَتَیْنِ وَ الشَّهْرَ وَ الشَّهْرَیْنِ وَ اَقَلَّ و َاَکْثَرَ یُدْخِلُ فیهِ طَعامَهُ وَ شَرابَهُ وَ یَتَعَبَّدُ فیهِ»23 به راستی سلیمان همیشه در مسجد بیتالمقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه، کمتر و بیشتر، اعتکاف می کرد و غذا و آب خود را به آنجا می برد و در آنجا به عبادت می پرداخت. در ادامه این روایت آمده است که حتی مرگ حضرت سلیمان در همانجا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد.