بازدید 22081

سرگذشت «لیلا»یی بدبخت‌تر از «ستایش»

چرا مخاطب چنین نگاه تمسخرآمیزی نسبت به سریالی دارد که بهترین زمان آنتن تلویزیون در اختیار دارد و داعیه‌دار حرکت خاصی است؟ چه شده است سریال در چشم مخاطبش افول می‌کند؛ ولو این لطیفه را یک جریان مخرب علیه آن بدانیم؟
کد خبر: ۵۲۷۸۲۳
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۲ 30 August 2015
احسان زیورعالم در تسنیم نوشت:

«اسم فیلم "تنهایی لیلا" رو باید می‌ذاشتن بدبخت‌تر از ستایش...»

این جمله محاوره‌ای بخشی از نقد یک منتقد نیست. این جمله نگاه یک فرد سرشناس درباره سریال جناب لطیفی نیست. این یک لطیفه است که در فضای مجازی منتشر شده است و دست به دست مخاطبان این سریال، می‌رود تا تبدیل به یک موج شود. اما این موج بخشی از دیدگاه مخاطبان این سریال است و نه منتقدانی که برنامه‌های تلویزیونی محلی است برای قلمفرسایی‌شان. حال این سؤال پیش می‌آید چرا مخاطب چنین نگاه تمسخرآمیزی نسبت به سریالی دارد که بهترین زمان آنتن تلویزیون در اختیار دارد و داعیه‌دار حرکت خاصی است؟ چه شده است سریال در چشم مخاطبش افول می‌کند؛ ولو این لطیفه را یک جریان مخرب علیه آن بدانیم؟

لازم است درباره خطری که سریالی همچون «تنهایی لیلا» و البته دوگانه «ستایش» برای جامعه خلق می‌کند به حافظه تاریخی سازندگان این سریال‌ها رجوع شود تا با واقعیت نهفته در ساخت این گونه آثار شبه‌فرهنگی بیشتر آشنا شویم. برای همین منظور در چند بخش به این مسئله پرداخته خواهد شد.

1- Perspolis

پرسپولیس محصول سال 2007 کشور فرانسه، به کارگردانی مرجان ساتراپی و ونسان پارونو است که در زمان اکرانش با واکنش‌های تند مقامات کشوری مواجه شد. فیلم تصویر سیاهی از انقلاب اسلامی ارائه می‌داد و انقلاب را جریانی همسو با سرکوب زنان معرفی کرد. در یکی از صحنه‌های فیلم، شخصیت اصلی پس از طلاق متوجه می‌شود که تمام مردان محله به وی توجه می‌کنند، او را محترم می‌شمارند و در مجالس مهمانی محبوب مردان است. شخصیت اصلی این وضعیت را با زمان تأهلش مقایسه می‌کند که در آن زمان مردان چندان توجهی به وی نمی‌کردند. گویی طلاق و بی‌شوهری انگیزه‌ای برای مردان اطراف اوست تا او را به چنگ آورند. نگاه مردان در این فیلم، نگاهی کاملاً جنسی است.

2- ستایش


ستایش قهرمان منفعل سریالی بود که همواره از جانب پدر همسرش در خطر بود. او با دو فرزند کوچکش سفری در سال‌های زمان جنگ آغاز می‌کند تا در جایی به آسایش برسد. این قهرمان زن منفعل همواره برای بودنش نیازمند یک مرد است، حال این مرد پدرش باشد یا کارفرمایش. او به تنهایی از پس مشکلاتش برنمی‌آید و همواره در تیررس نگاه هرزه مردان اطرافش است. مردان ضعیف‌النفس از همه نظر ضعیف هستند و تنها راه برای انتقام از این زن معصوم را توطئه می‌دانند. ستایش همواره هدف توطئه مردان است؛ چون نمی‌خواهد به آنان باج دهد و برای این باج ندادن نیازمند مردی است تا او را در برابر مردان بد داستان حمایت کند.

در مقابل حشمت فردوس، آنتاگونیست ثروتمند و قوی داستان فعال است و برای رسیدن به اهدافش از هر حربه‌ای استفاده می‌کند. اگر قدرت‌های ماورا الطبیعی نبود، چه بسا به اهدافش هم دست می‌یافت. در این کارزار ستایش زنی است رنجور و زخم خورده که با گذر زمان گرد پیری بر چهره‌اش می‌نشیند و چون کاری جز مقاومت از خود نشان نداده است، در نهایت قهرمان باقی می‌ماند و دشمنان مردش به سزای اعمالشان می‌رسند؛ بدون آنکه ستایش کاری کرده باشد.

3- تنهایی لیلا

با اشاره به یک فیلم و یک سریال حال نگاهی به «تنهایی لیلا» می‌اندازیم. در اوایل پخش سریال نگارنده آنچه از شخصیت لیلا به نمایش درآمده بود را کاریکاتوری می‌دانست؛ چرا که واقعیت شخصیتی همانند لیلا در فیلم یا فضای زندگی شخصیت‌ها با آنچه مخاطب در جهان واقعی می‌بیند در تضاد بود. این نکته بر گردن قوانین حاکم بر رسانه ملی انداخته می‌شود؛ کما اینکه همه چیز به قوانین ختم نمی‌شود. برای مثال در یک روند کلیشه‌ای خانواده سنتی در مکانی زندگی می‌کند که حیاطی دارد و آن وسط حوض آبی رنگی خودنمایی می‌کند. خانه این افراد در محله‌هایی است که اصولاً جوی آبی از میان کوچه‌هایشان روان است و مردمش هنوز خودروهای مدل 46 سوار می‌شوند. بهتر است این محله‌ها چند پله در میانه کوچه داشته باشد تا پیرمرد و پیرزن مهربان هر از گاهی روی آن بنشینند.

این در حالی است که در تهران - به عنوان لوکیشن عمده سریال‌های تلویزیون - خانواده‌های سنتی و مذهبی همانند دیگر مردم در سازه‌ای به اسم آپارتمان زندگی می‌کنند. محله‌های مذهبی شاخص تهران این روزها ارتفاع گرفته‌اند. مردم سنتی و مذهبی صرفاً از طبقه بازاری نیستند. معلوم نیست در آستانه قرن جدید شمسی، کارگردانان و نویسندگان ایرانی چه لذتی در به تصویر کشیدن ایران دهه چهل و پنجاه  دارند!!؟

اما داستان تنها به اینجا ختم نمی‌شود. لیلای قصه لطیفی در موقعیتی مشابه با شخصیت اصلی فیلم «پرسپولیس» قرار دارد. لیلا شوهرش را از دست داده است و در این بین چشم طماع مردی در محله او را دنبال می‌کند. جایی لیلا مقاومت می‌کند و جایی دیگر کوتاه می‌آید. برخلاف ستایش که نه از مال و منال آنچنانی بهره‌مند بود و نه از مهارت‌هایی برای درآمدزایی،‌ لیلا دختری است ثروتمند و دارای تحصیلات که می‌تواند به واسطه آن کسب روزی کند. او در یک حرکت توفانی طلاهایش را می‌فروشد؛ نه اینکه به دنبال کاری باشد. او حتی برای فروش طلاهایش محتاج یک مرد است و آن دختری که در ابتدای سریال در قامت لیلای توبه نکرده نمایش داده می‌شود، حال از یک کار ساده هم عاجز است. چه شده است؟

این ساختار تکراری که در «تنهایی لیلا» و «ستایش» و سریال‌های مشابه دیده می‌شود از کجا آمده است؟ جواب بسیار ساده است. جواب را می‌توان در همان لطیفه‌های فضای مجازی یافت که به دلایل مشخص از ذکر آن معذورم و آن چیزی نیست جز سریال‌های ترکی. سریال‌هایی که از یک کلیشه بهره می‌برند. دختری باردار است،‌ پدر کودکش یا مرده یا ناشناس است و حال او به واسطه زیباییش - نه چیز دیگری - مورد طمع مردان اطرافش است. همه این مردها ثروتمندند - دقت شود به مردانی که ستایش و لیلا را پسند می‌کنند - که به هر ترتیب و توطئه‌ای قصد تصاحب دختر را دارند. ادعایشان آن است که می‌خواهند برای کودک پدری کنند. همه اینها را با این نکته تصور کنید که زن همواره در موضع انفعال است و این رفتار و رقابت مردهاست که او را به این سو و آن سو می‌کشد.

گویا در سریال‌های ایرانی، زن موجودی است بی‌دست و پا که از پس ساده‌ترین امور خود برنمی‌آید. این لیلا همانند لیلای مهرجویی چون سایه مردی را بالای سر خود حس می‌کند که دنیا بیرون از خانه برایش کابوسی زنده است. خطر همه جا به کمینش نشسته است.همه چیز به این سمت سوق پیدا می‌کند که سنت و در سطح بالاترش دین، زن را در رحم اولیه‌ای اسیر می‌کند.

 ادعای اتفاقی بودن نیز فرافکنی است؛‌ چرا که این رویه در حال تکرار شدن است و استقبال عمومی مانع از دیدن واقعیت شده است.

من و دیگر مخاطبان این سریال‌ها در زندگیمان با زنانی روبرو شده‌ایم که در نبود شوهرشان موفق به ادامه زندگی آبرومندانه بوده‌اند و توانسته‌اند در کوران مشکلات از پس همه آسیب‌ها برآیند. نمونه بارز این مسئله همسران شهدای گرانقدری‌اند که موفقیت در زندگی را بدون نگاه هرزه مردان اطرافشان کسب کردند.

رویه رسانه ملی در خلق چنین سریال‌هایی گویا مبارزه با محصولات کشور همسایه است؛ غافل از اینکه به جای مبارزه در مسیر تبلیغ این غاز خوش رنگ و لعاب همسایه است.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۱۷
انتشار یافته: ۴۴
سینمای ما فقط بلدن ملت رو افسرده کنن...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
ما که نفهمیدیم این نقد چی میخواست بگه؟ از اول تا آخرش یک نقد داشت که چرا مردها به این زن چشم دارن و کارگردان باید یک طور دیگری اونو نشون می داد اما چطوری شو نگفت؟ و اینکه اشکال این مسئله در داستان فیلم کجاست؟
ضعف داستان بسیار بسیار زیاده . به قدری این سریال سوتی داره که آدم تعجب می کنه ...
پاسخ ها
مهدی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
نکته بسیار جالب و ضد فرهنگی و محتوای بدآموزانه این سریال اینه که لیلا تا زمانی که توبه نکرده بود، دختری مستقل و متکی به خودش بود که از پس همه کارهاش هم بر می اومد و یک تنه حریف همه بود، اما بعد از توبه از عهده نون شب و کرایه خونه هم بر نمی اومد. و برای فروختن چهارتا تیکه طلا هم وابسته به مردی بود که اتفاقا اون هم نمیتونه خودش رو جمع و جور کنه. یعنی اگر توبه کنید بدبخت خواهید شد
جالبه دائم هم این فیلم پمپاژ غم ، زیرنویس میکنه که علاقمندان اگر عاشق این فیلم هستن به فلان شماره پیامک بفرستند
من که کلا تلویزیون افسرده رو گذاشتم کنار
من نمی دونم چرا تو تلویزیون ما نمی تونن یک سریال نرمال بسازن
همش ماتم همش غم همش بغض
یک سریال می خوام ببینم هم باید افسردگی بگیرم هم باید دائم به بچه م توضیح بدم چرا دعوا شد
چرا گریه کرد
چرا مرد؟
چرا بچه ش نیست؟
و..............
اون از سریالهای غیر اخلاقی شبکه های بیگانه
اینم از ماتم و زجر سریالهای خودمون
ما چی ببینیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
همین دیگه ! از دست سریال های کسل کننده ایرانی به ماهواره پناه می بریم ، بعد می بینیم که اونها هم آش دهان سوزی نیستند ، کلاً بی خیال تلویزیون و ماهواره میشیم .
بنده در یک خانواده کاملاً مذهبی بزرگ شده ام این را به این خاطر می گویم که بدانید هیچ عنادی با حجاب ندارم ولی سریال تنهایی لیلا را یکی از سریال های بسیار مخرب در رابطه با حجاب می دانم. در این سریال دختر جسوری که به قول خودش تمام بیابان های آمریکا را به تنهایی گشته است با پذیرش حجاب به چنان موجود بی دست و پایی تبدیل می شود که حال هر انسان آزاده ای از این بی دست و پایی به هم می خورد و عامل این بی دست و پایی در ذهن مخاطب چیزی جز دین و حجاب نخواهد بود واقعاً برای صدا و سیمایی که قرار بود دانشگاه باشد متأسفم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
اونوقت اگر جنابعالی در یک خانواده ضد مذهب بزرگ شده بودی چی مینوشتی؟
معلوم نيست اين سلسله دراز سريالهاي ايراني تا كي ميخواهد ادامه پيدا كند؟ مردم همينجوري دپرس هستند دوست دارند چيزي ببينند كه روحيه شون خوب بشه!! اما....
پاسخ ها
لیلا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
خوب تا یکی هم میاد سریال شاد بسازه...
جامعه پرشکی اعتراض میکنه. جامعه معلمین اعتراض میکنه. جامعه فلان شاکی میشه.جامعه بهمان بیانیه میده..
سریال تعبیر وارونه یک رویا رو نگاه کنید هرشب یه تراژدی. اخه این چیه به خورد مردم می دن. قتل معشوق و
واقعا....
انصافا کی این سریال رو می بینه؟ خودمون به اندازه ی کافی بدبختی داریم.
از لطیفی بعید بود همچین سریال ضعیفی بسازه ...
تمام شخصیت ها هم یا سیاه مطلق یا سفید مطلق.
گرچه در تیتراژ خودش هم به این سیاه و سفید بودن اشاره کرده است.
خیلی هم بد نیست خانم ها یاد می گیرند
ادمای ارومی بشن وبا شوهرا از ترس هم که شده بسازن
بدبختي بيشتر= بيننده ي بيشتر!!!
بعد ميگند نرو سراغ ماهواره!!!
سریال بدی هم نیست من و خانمم جذب ان شدیم و تنها سریالی است که نگاه میکنم بعد شبکه نسیم و خندوانه
آدم خوب های فیلم های ما نه از قانون خبر دارن نه سواد درستی دارن نه پولی دارن نه سرو زبونی دارن نه میتونن از خودشون و حقشون دفاع کنند کلا ادم خوب های فیلم های ما بدبختن
جالبی کار صدا و سیما اونجاست که از یه طرف همچین سریالهایی میسازه که مردم همش غم زده شوند و از یه طرف برنامه ایی میسازند مثل خندوانه که مردم به زور و الکی الکی و در خیلی از جاهاش از جوکهای لوس و بی مزه قهقه بزنند!
سریال سریالهای سوپر مصیبت . نرگس - جراحت - ستایش 1 - ستایش 2 و ... - حالا تنهایی لیلا . پایان تزریق این هم غم و اندوه به خانواده های ایرانی چه زمانی فرا می رسد ؟
اقاي لطيفي گفته بود ما از همان قسمت اول طوري فيلم را شروع كرديم ( لوكيشن ها و موسيقي و ...) كه مخاطب از همان اول بفهمد كه با فيلم درام و بسيار غمگيني روبروست و اگر دوست ندارد تكليف خود را بداند . دوم اينكه شماها انگار در اين جامعه زندگي نمي كنيد اينكه ان زن ميتواند زندگي خود را اداره كند يا نه سر جاي خود اما اين يك واقعيت است كه متاسفانه به دليل زوال اخلاق در جامعه كافيست خيلي از مردها بفهمند خانمي بيوه است كلا نگرش و رفتارشان متفاوت ميشود در محل كار همسايه ها حتي اقوام زيادند از اين مردها اين يك واقعيت است . سوم اينكه انگار يكي از پيام هاي اصلي فيلم كه نهي از تجسس و عادت به غيبت كه يكي از اسيب هاي جامعه ي ماست و ابروي افراد بي ارزش است را فراموش كرده ايد كه اتفاقا فيلم خيلي محور اين موضوع ميچرخد و چيز بدي هم نيست .
چهارم اينكه موضوعو داستان اين فيلم (از دست دادن همسر ، از دست دادن اموال ، رفتن ابرو، و ...) اينها غمناكند و از اول هم مشخص شده و اشتباه اينجاست كه از چنين موضوعي توقع شادي و يا شرايط معمولي داريم نخير موضوع غمناك است و غمگين بودن فضاي فيلم هم عاديست و اين موضوع كه چرا فيلم غمناك ساخته مي شود اون بحث ديگريست
ما که غم لیلا هم یکی از مشکلات روزمره من شده همش نگران لیلا هستیم
همیشه در تمامی سریال های ما یک نفر بد بخت هست که هر چی بلا هست سرش می ساد و یا یک روح سرگردان .... همیشه عزا و ماتم و گریه و بدبختی را نشان می دهند .....
از نظر حقوقی واقعا سریال مشکل داره..
خوب نبینید ااگر خیلی کنجکاوید ببینید چی میشه بزنید شبکه نسیم خندوانه ی رامبد رو ببین تا شاد شی اثرات تنهایی لیلا رو از بین ببری قبلش هم که می تونی تعبیر وارونه یک رویا رو ببینی اون یه کمی همراه با هیجانه . بیکاری دیگه به ترتیب غم . هیجان . شادی
برای اینکه اقتدار مرد حفظ شود به داستان های تخیلی روی می آورند که بطی به واقعیات جامعه ندارد.
نمیدونم چرا تو این مملکت هرسریالی که ساخته میشه ، حتی سریالهای طنز ، حتماً یه مراسم عزاداری و نعش کشی باید توش باشه .یعنی حتماً باید یه سری قبرستون بریم ...
سریال خوبی نیست سراسر غم و غصه ما که نمی بینیم و دیگرانی که می شناسیم
این سریال به نظر من به قشر مذهبی نیز توهین کرده است. آنجا که پسری دیندار در برابر خوابیدن دختری که جمال آنچنانی هم ندارد در اتاقی که در آن بسته است محتاج ذغال داغ می شود در حالیکه مردان بی دین غرب زده نظیر آن بنگاهی یا آن دوست پسر سابق در مقابل این دختر خیلی ریلکس و با جنبه برخورد می کنند ظاهرا نفوذ شیطان به قلب آن مومن آسانتر بوده است.
تنهایی لیلا به خاطر انتخاب اوست. این انتخاب نتیجه زندگی در غرب است که از زن به عنوان بازیچه جنسی استفاده می برد. لیلا کسی است که برخلاف جریان آب شنا می کند. این حرکت همیشه مخالفت ها و هزینه های بسیاری داشته است. این فیلم نوعی نوستالوژی یا بازگشت به عقب هست آن دوره ای که هنوز برخی ها بر خلاف زمان فعلی ارزش هایی داشتند که مادی نبود و معنویت بر دلها پرتو افشانی می کرد
سریال می گوید اگر یک دختر و یا زن تنها بخواهد سالم و بدن انحراف زندگی کند در جامعه امروز همه جور انگ و تهمت و حرفها را باید بشنود . این کجایش بد است . شما در محیط دانشگاه و یا جاهای دیگر تا حالا ندیده اید؟
اگر یک دختر بی بند و بار باشد هیچ عیبی متوجه او نیست . اما همین که خودش را وارد بازیهای منفی نکند انواع تهمتها و متلکها را باید تحمل کند.
این رو که می بینی الان داره جانماز آب میکشه معلوم نیست چیکاره است و از این حرفها فراوان است.
منتها دشمنان پاک دامنی حالشون بد میشه وقتی در یک سریال رفتار و حرفهایشان بر ملا میشه و این عکس العملها رو نشون میدن و عجیب هم نیست.
عصبانی اند که چرا این دختره توبه کرده پاک شده. عصبانی اند از اینکه یک سریال مسیر بدی به خوبی را نشان دهد . اما اگر برعکس بود همه کف و سوت میزدند
در اين كه سريال تلخي است ، شكي نيست ، اما حقايقي هم در كنارش هست ، اين كه در جامعه ما چطور با زنان بيوه نگاه مي كنند گرچه تلخ است اما واقعيت دارد ، به نظرم اين سريال به خوبي نوشته شده و اين بازيگران حرفه اي به خوبي نقششان را بازي كرده اند ، البته تصور مي كنم اين سريال بايستي در ماه رمضان پخش مي شد خيلي بهتر بود. و نكته ظريف اين كه كارگردان سريال واقعا قدر است و توأنايي سريال هاي متفاوت را دارد ودر ورطه تكرار نمي أفتد
دکور و لباس بازیگرارو دقت کردین
همش لباس سیاه چهره های افسرده
دکور تاریک
اه اه اه اه اه اه اه
من از همون قسمتای اول که دوربین از توی قبر موقع سنگ لحد گذاشتن داشت تصویر میگرفت دیگه نگاه نکردم
مگه خلم اعصابم داغون کنم
حرف اين سريال اينه كه اين دختري كه بيابان هاي آمريكا هم درنورديده حالااومده و كنج يك امام زاده نشسته و اونجا روجارو ميكنه خانمهاي ايراني بدونن كه از اول راه اخر و انتخاب كنن
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
واقعاً ؟!
رامبد جوان الهی هزارساله باشی و همیشه برنامه‌های مثل خندوانه بسازی شاید بقیه هم ایمان بیارن!
جای خالی سریالهای عطارن و مدیری کاملا حس میشود تا مردم اخر روز خنده ای بر لبانشان بنشیند
من 5 ساله تلویزیون نگاه نمیکنم خیلی راحتم اعصابم هم راحته به جاش وقتمو صرف بیرون رفتن با خانواده میکنم ماشاالله اینهمه پارک و بوستان و جنگل ریخته تو تهران خرجی هم نداره خیلی زود تلویزیونو فراموش میکنید
بنظر اوایل داستان رویایی یا عرفانیه، بعدپشت بندش سختی و سولوکه؟ مخاطب سن بالا داره ولی مخاطب با سن پایینتر و جوان کمند چون واقعی نیست و افسرده میکنه.
فقط خندوانه و از اين دست برنامه ها نياز امروز جامعه ماست . جامعه ماواقعا كم مي خنده خيلي شاد نيست و اينا بستري براي خشونت هاي امروزي شناخته ميشه
من اشکالات ساخت این سریال رو قبول دارم ولی به نظرمن ازخیلی جهات نسبت به سریالهای به اصطلاح طنزکه حرفی به جز مسخره بازی ولودگی ندارن بهتره معنی عشق ودوست داشتن که چقدرانسان هارو میتونه عوض کنه معنی ، معنی خوب بودن خالص که چقدرمیتونه اطرافیان رو تحت تاثیر قراربده . تو فرهنگ ما برخی از لوطی گری ها ومردونگی هارو هم نشون میده . درکناراون سرک کشیدن توزندگی دیگران (بد) و کمک وحمایت به همدیگررو به تصویر میکشه . من درکل راضی هستم و این جو سریالهارو نسبت به سریالهای ماهواره ترجیح میدم
همه نظرها رو قبول دارم
فیلم آیینه جامعه است. نویسنده مطلب فراموش کرده که در کدام جامعه زندگی میکند. اگر هم دو سه تا زن بیوه هستند که زندگی را اداره میکنند حتما درد دل آنها را گوش نکرده است. این سریال، که در بی محتوا بودنش حرفی نیست، تا حدی توانسته جامعه را بازتاب دهد.
دو لوکیشن لازم برای ساخت سریالهای ایرانی :

- بیمارستان
- قبرستان

یعنی این دو مکان رو از کارگردان بگیری هیچی نمیتونه بسازه
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار