بازدید 12491

گرفتن اقرار با تراشيدن ابرو !

کد خبر: ۵۲۸۱۱۴
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۶ 31 August 2015
سه دختر جوان براي گرفتن اقرار از دوستشان دست به كارآگاه بازي به سبك فيلم‌هاي گانگستري زدند و ابروهاي او را تراشيدند تا به گوشي تلفن آيفون خود برسند.

به گزارش جوان، صبح روز شنبه 7 شهريور ماه مرد ميانسالي سراسيمه به كلانتري 156 افسريه مراجعه كرد و گفت سه دختر جوان، دختر 17 ساله او را ربوده‌اند.

وي توضيح داد: ديروز عصر دخترم رعنا از من اجازه گرفت و به خانه يكي از دوستانش كه فرشته نام دارد، رفت تا شب را آنجا بماند. ساعتي قبل اما رعنا پيامكي از شماره ناشناسي به گوشي‌ام ارسال كرد. او نوشته بود فرشته و دو دختر ديگر به نام‌هاي مليكا و مليسا او را به گروگان گرفته و در خانه‌اي حبس و با طناب به صندلي بسته‌اند. پس از اين چندين پيامك از همان شماره به گوشي‌ام فرستاده شد كه در همه آنها رعنا با اصرار از من خواست هر چه زودتر به پليس خبر و او را نجات دهم. بعد از آن با گوشي تلفن همراه دخترم تماس گرفتم اما گوشي خاموش بود.

پس از طرح شكايت مأموران با راهنمايي شاكي به خانه فرشته رفتند. تحقيقات اوليه حكايت از آن داشت فرشته از دو سال قبل به دنبال فوت والدينش در اين خانه تنها زندگي مي‌كند و دوستانش به اين خانه رفت و آمد دارند.

 تحقيقات ميداني پليس‌ها نشان داد شب گذشته سه نفر از دوستان فرشته به خانه او آمده‌ اما از خانه خارج نشده‌اند. بعد از اين تحقيقات بود كه مأموران با دستور قضايي وارد خانه فرشته شدند و رعنا را كه به صندلي با طناب بسته شده بود، آزاد كردند. مأموران همچنين فرشته، مليكا و مليسا را به اتهام آدم‌ربايي و ضرب و جرح بازداشت كردند.

صبح ديروز سه متهم پرونده همراه رعنا از سوي قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي جنايي پايتخت مورد بازجويي قرار گرفتند. رعنا در توضيح ماجرا گفت: مدتي قبل در پارك با فرشته آشنا شدم. او پدر و مادرش را از دست داده بود و تنها زندگي مي‌كرد. من گاهي اوقات به خانه او مي‌رفتم تا اينكه در آنجا با مليكا و مليسا كه از دوستان فرشته بودند، آشنا شدم.

 ارتباط ما با هم ادامه داشت و گاهي هم شب‌ها همه در خانه فرشته مي‌خوابيديم تا اينكه عصر روز شنبه فرشته مرا به خانه‌اش دعوت كرد و من هم قبول كردم. وقتي وارد خانه فرشته شدم، ناگهان سه نفري به من حمله كردند و مرا با طنابي به صندلي محكم بستند. ابتدا فكر كردم شوخي مي‌كنند اما مليكا در حالي كه دستانم بسته بود، چند سيلي به صورتم زد. وقتي علتش را پرسيدم، گفتند فقط سكوت كنم تا وسايل بازجويي مرا فراهم كنند. پس از آن مليكا در صندلي روبه‌روي من نشست و خواست به سؤال‌هايش جواب بدهم و مليسا هم با گوشي همراه از صحنه بازجويي فيلم مي‌گرفت. او مانند بازجوهاي فيلم‌هاي خارجي از من سؤال مي‌كرد.

مليكا گفت كه من گوشي گرانقيمت فرشته را سرقت كرده‌ام و خواست روي كاغذي كه جلوي من گذاشته بودند، اعتراف كنم. خيلي ترسيده بودم و به آنها گفتم مرا رها كنند و من بي‌گناهم اما ناگهان مليكا با چاقو بازويم را زخمي كرد. آنها موهايم را به شدت مي‌كشيدند و مجبورم مي‌كردند، اعتراف كنم. پس از اين مليسا تيغي برداشت و يكي از ابروهايم را تراشيد و مليكا هم ابروي ديگرم را تراشيد. آنها تهديد كردند كه ديگر به خانه‌مان باز نمي‌گردم مگر آنكه گوشي همراه فرشته را به آنها بدهم. هر چقدر گريه و التماس كردم فايده‌اي نداشت تا اينكه مجبور شدم و به آنها گفتم گوشي را در انباري خانه‌اش پنهان كرده‌ام. به آنها گفتم كه از روي كنجكاوي گوشي را برداشتم و در خانه‌اش پنهان كردم. وقتي گوشي را پيدا كردند، دست و پايم را باز كردند و گفتند براي جريمه بايد خانه را جارو كنم و ظرف‌ها را بشويم.

وي ادامه داد: پس از اين دوباره مرا به صندلي بستند تا اينكه صبح آنها خوابشان گرفت و من به سختي خودم را به گوشي مليسا رساندم و پيامكي به گوشي پدرم فرستادم.

فرشته در بازجويي‌ها گفت: ما با هم دوست بوديم. يك هفته قبل در خانه من خواب بوديم كه صبح زود مليكا به مسافرت رفت. وقتي از خواب بيدار شديم اثري از گوشي من نبود. رعنا مدعي شد مليكا گوشي را سرقت كرده و از خانه فرار كرده است تا اينكه مليكا از مسافرت برگشت و گفت سرقت گوشي كار او نبوده است. پس از اين سه نفري با هم مشورت كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه گوشي را رعنا دزديده است. به همين خاطر سه نفري اين نقشه پليسي را طراحي كرديم تا از رعنا اعتراف بگيريم.

مليكا هم در بازجويي‌ها گفت: وقتي از مسافرت برگشتم با گوشي فرشته تماس گرفتم كه گوشي‌اش خاموش بود. وقتي به خانه‌اش رفتم، گفت كه بعد از رفتن من گوشي‌اش گم شده است. من مي‌دانستم گوشي را رعنا سرقت كرده است تا اينكه روز حادثه وقتي وارد خانه شد، او را به صندلي بستيم و مجبورش كرديم گوشي را برگرداند. او ابتدا اقرار نكرد اما وقتي دو سيلي به او زديم و بعد هم با چاقو روي بازويش خراشي انداختم، از ترس گوشي را تحويل ما داد.

مليسا گفت: وقتي رعنا اعتراف نكرد با تيغ ابروهايش را تراشيديم و تهديدش كرديم كه مجبور شد گوشي را كه داخل انباري مخفي كرده بود، تحويل بدهد. سه متهم در پايان اظهار پشيماني كردند و مدعي شدند ما فقط مي‌خواستيم به سبك بازجويي فيلم‌هاي خارجي اقرار بگيريم و قصد آدم‌ربايي نداشتيم.

در پايان پدر رعنا سه متهم را بخشيد و رضايت داد. وي گفت آنها دوستان دخترم هستند، من گذشت مي‌كنم و آنها بايد تعهد بدهند ديگر مرتكب چنين خطاهايي نشوند. سه متهم بعد از اينكه تعهد دادند به دستور قاضي مدير روستا آزاد شدند.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۳۶
انتشار یافته: ۲۴
این بود داستان امشب ما.بالا رفتیم ماست بود پایین اومدیم دوغ بود.قصه ما همین بود. آره بچه های خوب .حالا برید بخوابید.
حالا تکلیف دزد خانم چی شده ؟
اونهم متهمه؟
تا باشه دیگه از اینکارها نکند
خوب دختره خودش هم مقصر بوده
البته تراشیدن ابرو بهتر از قطع انگشت است.
از پدری چونین، دختر دزدی چونان هم خیلی عجیب نیست و زندگی چه زیبا در جریانه
پاسخ ها
بهزاد
| United Kingdom |
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۹
کجای داستان راجع به پدره توضیح داده بود که توی ذهنتون ازش آدم بد ساختین ؟
خخخخخخخخخخ
تنبیه انها ضروری بود اما نشدند چرا؟؟
رضایت دادی؟ دفعه بعد میکشندش!
ابرو دوباره درمیاد؟
گفتند براي جريمه بايد خانه را جارو كنم و ظرف‌ها را بشويم.

همش یک طرف این یک طرف :دی!
حقش بوده...تا اون باشه که دزدی نکنه...
متهم چی ؟رعنا گوشی رو برداشته بود عاقبت هم اقرار کرده است
چه بامزه بود کلی خندیدم خخخخخخخ
یه همچنین دختران خشنی باید تنبیه میشدند. البته پدر دختره مجبور بوده رضایت بده چون دختر خودش هم دزدی کرده ولی مجازات قانونی اونا چی میشه.
چقدر روانی تو این مملکت هست ما خبر نداشتیم
دمت گرم
خدایا تمامی مریض ها را شفا بده این 4 تا دختر هم روش
این سه نفر را باید به کانون اصلاح تربیت فرستاد
حتما اعمال غیر اخلاقی دیگر هم مرتکب میشوند
خوبش کردن. اگه گوشیو ندزدیده بود از کجا میدونست گوشی کجاس؟ :)
اینکه افرادی به جرم دزدیدن گوشی همراه جرات کنند ادم ربایی کنند و کارهای خشن انجام دهند و امنیت جامعه را تهدید کنند جرم عمومی است و بخشیدن ندارد. این افراد باید حداقل شش ماه بازداشت شوند و تحت نظر باشند و جامعه بداند که برای هر گمشده ای نمی توان آدم ربایی کرد. اگر از روی بی احتیاطی و افراط یکی از انها کشته می شد حالا رادیو و تلویزیون و مطبوعات و دادگستری و قوه قضاییه و پلیس چه می کردند؟؟؟؟!!!
حالم بهم خورد ، دعوای این دخترام آدمونه نیست . اون سه تا بی مزه رو هم اعدام کنید .
بنظرم باید قاضی دستور میداد یک ماه کوچه رو جارو کنن و ظرفای خونه ی بابای رعنا رو بشورن !
مردم از خنده. عالی بود. آیفونه خب. گرونه
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل