بازدید 27999

ماجرای دعوای ظریف با جان بولتون

مهدی دانش یزدی
کد خبر: ۵۴۰۰۰۴
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۵ 17 October 2015

معاونت مالی و اداری وزارت خارجه، یکی از مهم‌ترین معاونت‌های این وزارت خارجه به شما می‌رود که کمتر از آن شنیده می‌شود. موضوعات زیادی از قبیل مأموریت‌ها، تغییر سفرا، استخدام و... در حوزه اختیار این معاونت است.

در همین راستا، «تابناک» در گفت‌و‌گو با مهدی دانش یزدی، معاون جدید اداری و مالی وزارت خارجه، موضوعاتی چون تغییرات در وزارت خارجه، وضعیت استخدام، بودجه وزارت خارجه‌ و... را بررسی کرده است.

ماجرای دعوای ظریف با جان بولتون

مهدی دانش‌یزدی پس از روی کار آمدن دولت جدید به عنوان معاون اداری و مالی وزارت خارجه انتخاب شد. وی که کمتر علاقه‌مند به گفت‌و‌گو با رسانه‌هاست، پیش از این در سمت‌های مدیرکل حقوقی و معاون سابق نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک فعالیت کرده ‌‌و‌ همچنین عضو هیأت علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت خارجه نیز هست.

شنیده هایی حاکی از آن است که آقای روحانی دستور داده است که بیش از بیست سفارتخانه تعطیل شود. صحت این خبر مورد تایید جنابعالی می باشد یا خیر؟آیا وزارت خارجه دستورالعمل جدیدی برای تعطیلی یا بازگشایی سفارتخانه ها دارد؟مثلا نگاه به شرق یا آمریکای جنوبی بنا است تغییری اساسی در آن صورت بگیرد و نگاه به غرب و اروپا، تقویت شود؟

تاکنون هیچ دستور مستقیمی از آقای رئیس جمهور در رابطه با تعطیلی هیچ یک از نمایندگی ها به ما داده نشده است. ایشان در سمینار سال پیش سفرای جمهوری اسلامی ایران که در تهران برگزار شد در اواخر صحبت های خودشان اشاره فرمودند که باید در یک فرصت مناسب با آقای دکتر ظریف بنشینند و وضعیت نمایندگی ها را بررسی کنند تا ضرروت وجود برخی از آنها را احراز کنند.

به دنبال این بحث از ما خواسته شد که وضعیت نمایندگی های خودمان را از زوایای مختلف با اطلاعات کافی بررسی کرده و نتایج حاصله را برای بررسی این موضوع در اختیار دفتر رئیس جمهور محترم قرار بدهیم و ما این کار را انجام داده ایم.

البته در مورد تعدادی از نمایندگی های مهم مثل نمایندگی های ما در نیویورک، پاریس، مسکو، پکن، ژنو و...مطلقاً بحث و تردیدی در مورد ضرورت وجود و یا ارتقای کیفیت آنها نیست. صحبت از برخی از نمایندگی های بسیار کوچک است که در دوران دولت سابق ایجاد شده و یا از قبل وجود داشته اند و الان این نمایندگی ها با پرسنل بسیار اندک و امکانات نه چندان مطلوب مشغول فعالیت هستند. طبعاً کارایی این نمایندگی ها باید مورد بازبینی قرارگیرد تا ضرورت وجودی آنها احراز و عنداللزوم تثبیت شود.

در صورت تعطیلی این نمایندگی ها صرفه جویی اقتصادی به همراه خواهد داشت؟

اگر این دسته از نمایندگی ها بسته شوند قطعا موجب صرفه جویی در بودجه می شود اما باید دید که میزان صرفه جوئی حاصله به حدی است که در قبال تعطیلی یک یا چند نمایندگی ارزش داشته باشد یا خیر؟ اصولا تاسیس و تداوم نمایندگی دیپلماتیک و کنسولی هزینه بر است آنهم هزینه ارزی. ممکن است گفته شود که این نمایندگی ها کم و بیش درآمدزا هم هستند که این حرف درستی است زیرا برخی نمایندگی ها دیپلماتیک و کنسولی درآمد کنسولی دارند؛ اما همه این درآمد ها جزء درآمدهای عمومی کشور محسوب و تماما به خزانه عمومی واریز می شود. بنابراین برای وزارت خارجه درآمدی اختصاصی محسوب نمی شود که بتواند از طریق آن هزینه های استقرار و فعالیت های نمایندگی های خود را تامین نماید.

به هر حال قرار بر این شد که وزارت خارجه وضعیت موجود نمایندگی ها را بررسی کند و نتیجه را به ریاست جمهوری اعلام نماید. در بررسی به عمل آمده، از تمام بخش های وزات خارجه از جمله معاونت های منطقه ای کسب نظر کردیم که وضعیت نمایندگی ها در حوزه خودشان را از جهات و زوایای مختلف به اطلاع ما برسانند. بر اساس مجموعه اطلاعات به دست آمده، گزارشی تهیه شده است که این گزارش را جهت استحضار رئیس جمهور محترم برای تصمیم گیری نهایی فرستاده ایم.

به طور کلی نظر وزارت امورخارجه این می باشد که تا آنجا که امکان پذیر است هیچ نمایندگی تعطیل نشود؛ مگر اینکه وجود یا عدم وجود یک نمایندگی تفاوتی برای سیاست خارجی کشور ایجاد نکند. اداره هر نمایندگی بسیار پرهزینه است. اعزام نیرو، خرید و یا اجاره ساختمان برای محل سفارت و اقامت همکاران، تامین لوازم و مایحتاج نمایندگی ها، استخدام نیروهای محلی و قس علیهذا همه مستلزم صرف هزینه است. بسیاری از کشورها حتی برخی کشورهای مرفه همواره در قبال هزینه های نمایندگی های خود حساس بوده و در مواردی که ضروری تشخیص داده اند نسبت به تعطیلی و یا کاهش نمایندگی های خود مبادرت کرده اند. بنابراین چنانچه تصمیم بر این باشد که تعدادی نمایندگی بسته شود اقدام غیر معمولی تلقی نمی شود. مگر بسته شدن سفارت ایرلند در تهران که چند سال قبل صورت گرفت و ظاهرا به دلیل مشکلات مالی و بودجه ای دولت ایرلند بود، موجب تعجب کسی شد؟ این مسئله در صحنه بین المللی امر عجیبی نیست. ضرورت وجود هر نمایندگی اعم از دیپلماتیک و کنسولی ایجاب می کند که کشور فرستنده ببیند نمایندگی آن در کشور پذیرنده تا چه میزان از نظر سیاسی، کنسولی، اقتصادی و فرهنگی می تواند به همکاری ها، مناسبات و روابط فی مابین تاثیر گذار باشد.

آیا می توانید در این مورد مثالی بزنید؟

یک سفارتخانه و یا کنسولگری به دلایل مختلف ایجاد می شود. به عنوان مثال در زمان دولت سابق، ایران مبادرت به تاسیس سفارت در شهر کیتو (پایتخت اکوادر) نمود. ایجاد این سفارت به دلیل ارتباط نزدیکی بود که بین دولت سابق و دولت اکوادر برقرار شده بود. بنابراین در آن دوران تصمیم گرفته شد که ایران جهت جهت پیشبرد و توسعه روابط خود با اکوادور در آن کشور سفارتخانه دایر کند.

برخی ها مدعی هستند چون دولت یازدهم رویکردش نسبت به سیاست خارجی عوض شده است به دنبال تعطیل کردن برخی سفارت ها می باشد. شما این موضوع را تایید می کنید؟

به صراحت می گویم اینکه گفته می شود که نگاه سیاست خارجی دولت یازدهم از یک منطقه به یک منطقه دیگر تغییر پیدا کرده است ادعائی غیرواقعی و غیر کارشناسی است. اینکه بگوییم دولت فعلی نگاه به غرب و یا دولت قبل نگاه به شرق داشت، سخن دقیق و معقولی نیست. البته ممکن است اولویت دولتها بر اساس شرایط روز و برنامه های خود با هم یکی و همسو نباشد اما اصول و مبانی سیاست خارجی با تغییر دولتها دچار تغییر بنیانی نمی شود. بحث این است که دولت در برهه ای که تصدی امور را دراختیار دارد بتواند با کمترین هزینه بیشترین دست آورد را در حوزه سیاست خارجی داشته باشد و برای تحقق این هدف بتواند مطلوب ترین روابط خارجی را تنظیم و اجرا کند. شما می توانید عملکرد دولتها را در عرصه بین المللی با نگاهی حتی گذرا ببینید و قضاوت کنید که یک دولت تا چه حد توانسته است فضای بین المللی را به نفع و یا علیه کشور سوق داده است. امروزه هزینه هائی که دولتها برای کشور در حوزه سیاست خارجی به وجود می آورند کاملا قابل احصا و محاسبه است و هیچ قول و قراری نمی تواند تاثیر این هزینه ها بر دوش مردم را از دیده ها پنهان کند.

در دولت یازدهم نگاه تعاملی به همه جهان است. شما می بینید که در این روزها ترافیک سفرهای مقامات کشورهای مختلف در ایران سنگین شده است. برای برخی ها این تصور پیش آمده که این رفت و آمد غربی ها است که موجب گردیده تا ترافیک سنگین در روابط و مناسبات خارجی ایران به وجود آید. شاید این تصور به دلیل آن باشد که در دولت گذشته روابط با غرب به سردی رفته بود و بندرت سفری از سوی مقامات غربی به کشور و یا مقامات ایرانی به کشورهای غربی صورت می گرفت در حالی که این سفرها بعد از دولت یازدهم زیاد شده است که البته واقعیت دارد. اما ما شاهدیم که گسترش روابط ایران با دنیای خارج منحصر به غرب نبوده و در واقع مقامات و شخصیت های کشورهای جهان از شرق و غرب و شمال و جنوب به ایران سفر می کنند. ما در روزهای گذشته شاهد سفر وزرای خارجه ژاپن و اندونزی به ایران بودیم. توفیق دولت یازدهم در بسط مناسبات خارجی و رفع تهدیدها و دشمنی ها علیه کشور به واقع غیرقابل انکار است. همین جا اضافه کنم که پروژه ایران هراسی که سالها از طریق تبلیغات و سیاست های ظالمانه دشمنان کشور دنبال می شد، با دیپلماسی فعال و معقول دولت یازدهم منجر به شکست گردیده که این دست آورد کمی نیست.

آیا ممکن است سفارتی را به خاطر فقط هزینه های پرسنلی تعطیل کنیم؟

ما در بسیاری از کشورها ساختمان ملکی برای سفارتخانه و یا محل اقامت سفیر داریم در حالی که در تعدادی از این کشورها پرسنل بسیار اندکی برای ما مشغول خدمت هستند. با اینکه هزینه همین تعداد اندک پرسنل هم کم نیست معهذا اگر بخواهیم سفارتخانه را تعطیل کنیم هزینه ها و خسارات زیادی به جهت حفظ و یا فروش ساختمانها و املاک بر ما تحمیل می شود. طبیعتاً تعطیلی چنین نمایندگی ها با درایت و با بررسی تمام جوانب امر صورت خواهد گرفت. اما به صرف اینکه بگوییم یک کشور کوچک است و ما کاری با آن نداریم و تعداد پرسنل ما در آن کشور اندک است، ملاک کافی برای بستن نیست. ما مثل هر کشور دیگر باید در مراودات دیپلماتیک با کشورها اعم از کوچک و بزرگ بودن بر اساس منافع ملی خود عمل کنیم. عالم دیپلماسی عالم گشودن است و نه بستن. این گشایش باید بر اساس عقلانیت و منافع ملی کشور باشد.در واقع رابطه سازی با سایر کشورها کار بسیار سختی است اما تخریب رابطه بسیار آسان است. بنابراین ما نباید با عجله و بدون تدبیر رابطه ساخته شده بعد از سال ها را یک شبه از میان ببریم. هیچکس در دنیای امروز نمی تواند در انزوا و تنهایی منافع خویش را تامین کند.

آیا تعطیلی این 20 سفارت را تایید می کنید؟

هنوز هیچ دستوری در این مورد به ما داده نشده است. من نمی دانم که این تعطیلی اتفاق خواهد افتاد یا خیر. همچنین نمی دانم که اگر دستوری مبنی بر بستن تعدادی از نمایندگی ها داده شود، چه تعداد از نمایندگی ها را شامل می شود. یقینا هر تصمیمی که اتخاذ و ابلاغ شود، مبتنی بر نظر متقن و مستدل و بر اساس کار کارشناسی خواهد بود.

در دروران قبل افراد زیادی از بیرون از وزارت امور خارجه وارد این دستگاه تخصصی شدند و حتی تا مقام سفارت هم بالا رفتند. رویکرد شما در این ارتباط چگونه است؟ وزارت خارجه در دوران جدید با افرادی که بدون تخصص وارد وزارت خارجه شدند چگونه رفتار می کند؟

افرادی که در دوران قبل وارد دستگاه شدند وضعیت های متفاوت دارند. برخی که به صورت قراردادی و آنهم قرارداد کارگری وارد دستگاه شدند عموما مراحل اداری ورود و استخدام را به طور کامل طی نکرده اند. تعداد این افراد هم کم نیست. بنای ما در رابطه با این افراد پیروی از سیاست های دولت و مشخصا تصمیمات سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور است. در مورد نیروهای دیگری که شما از آنها نام بردید که حتی تا مقام سفارت رسیده بودند، تا آنجایی که می دانم واقعا تعداد زیادی نبودند که از سایر دستگاه ها و وزارتخانه ها به وزارت خارجه آمدند. در هر دولتی برخی افراد از سایر دستگاه ها به وزارت خارجه آمده اند و سفیر شدند. الان هم هستند و در همین دولت نیز وجود دارند. من قبلا هم در مصاحبه ای گفته بودم که اکثر سفرای ما دیپلمات حرفه ای هستند؛ اما برخی هم به خاطر سوابق اجرائی و یا گرایشات و وابستگی های سیاسی به منصب سفیری می رسند. پست سفیری نیز یک مقام سیاسی است و در ادوار مختلف کسانی خارج از وزارت خارجه به این سمت منصوب شده اند. گرچه این گونه امور در وزارت خارجه از دیرباز وجود داشته است اما تعداد این افراد خیلی زیاد نبوده است. در بسیاری از کشورها چنین روشی نیز معمول است. اتفاقی که در دولت قبل افتاد این بود که برخی از نیروهای کارآمد وزات خارجه کنار گذاشته شدند و به جای آنها نیروهائی منصوب شدند که تجربه و تبحر پیشینیان خود را نداشتند. برخی از سفارت های عمده ما به کسانی سپرده شد که تجربه سفرای قبل از خودشان را نداشتند. این اتفاق بیشتر به چشم می آید تا ورود نیروهای غیردیپلمات به وزارت خارجه. نمونه بارز آن شخص دکتر ظریف است. دکتر ظریف به عنوان کسی که یکی از برجسته ترین دیپلمات های حال و حاضر دنیا می باشد، در دولت گذشته کنار گذاشته شد. ایشان همان موقع که در نیویورک بود، به عنوان یکی از شاخص ترین و قوی ترین سفرای کشورها در سازمان ملل محسوب می شد و این واقعیت مورد اذعان همگان بود به طوری که وقتی ماموریت وی خاتمه یافت و عازم کشور بود هر دو روزنامه بزرگ امریکا یعنی نیویورک تایمز و واشنگتن پست مقاله و گزارش مفصلی از توانائی های ظریف چاپ کردند.

وضعیت دیپلمات های کشورمان در دوران اخیر در حوزه تبیین سیاست خارجی دولت جدید در دو حوزه نشریات و رسانه های تخصصی و عمومی چگونه است؟ چرا برخلاف بیشتر کشورها دیپلمات های ما در فضای رسانه برای تبیین سیاست خارجی کشور حضور ندارند؟آیا ممنوعیت قانونی وجود دارد؟مثلا در بحث های تخصصی خلع سلاح، حقوق بشر و ... چه کسی بهتر از کارکنان وزارت خارجه می تواند روشنگری کند؟

در داخل وزات خارجه همه گونه کارشناسی وجود دارد. یعنی هم ما بهترین و قوی ترین کارشناس و هم ضعیف ترین کارشناس را داریم. البته برخی کارشناسان وزارت خارجه از نظر کارائی و توانائی احتمالا در سطح کشور کم نظیر و حتی بی نظیر هستند. تعداد قابل توجهی از کارشناسان وزارت خارجه کاملا قادرند در زمینه های تخصصی مثل بحث های مربوط به خلع سلاح، حقوق بشر، محیط زیست، انرژی، توسعه اجتماعی، حقوق بین الملل و یا در حوزه های منطقه ای مثل وضعیت خاورمیانه، دریای خزر، اتحادیه های منطقه ای، بحرانهای جاری و قس علیهذا نظرات صائب و کارشناسانه ای ارائه کنند و به رشته تحریر درآورند. مشکل اصلی محدودیت ها و تضییقاتی است که معمولا دیپلماتها در سراسر دنیا با آن مواجه می باشند. شما حتی در کشورهائی که ادعای دمکراسی دارند نمی بینید که دیپلماتها همانند روزنامه نگاران و یا کنشگران سیاسی دست باز داشته باشند تا هر چه بخواهند بگویند و بنویسند. اگر بررسی بفرمائید می بینید در همان کشورها معمولا دیپلماتهای بازنشسته که مسؤلیتی ندارند دست به قلم و یا زبان به گفتن دارند. اساسا برای دیپلمات شاغل ابراز نظر انتقادی و یا نقادانه نه معقول است و نه مقبول؛ ضمن این که مواضع دولت معمولا از سوی سخنگو و یا مقامات ارشد وزارت خارجه اعلام می شود و نیازی به حضور هر دیپلماتی در این عرصه نیست. با این وجود امروزه برخی دیپلماتهای شاغل ما هم در حوزه های مجازی و هم در عرصه رسانه ای فعال هستند مخصوصا در این دوران که بحث مذاکرات هسته ای در راس اخبار و رویدادهای کشور بوده است. مگر افرادی مثل آقایان دکتر سجادپور و جاوید قربان اوغلو کم در مطبوعات قلم زده اند؟ اگر مطبوعات را مرور کنید می بینید برخی دیپلماتها و سفرای بازنشسته ما ستون نویس اصلی آنها هستند که این خود امر بسیار ارزشمندی است و درواقع ادای دینی است به آن چه که در طول سالها آموخته اند و تجربه کرده اند. علیرغم همه اینها، توصیه می کنم که وزارت خارجه را نباید تافته جدا بافته ای از پیکره کارمندی دولت بدانید. مشکلات و معضلاتی که در بدنه کارمندی و کارگزاری دولت وجود دارد در وزارت خارجه نیز وجود دارد.

اما با توجه به کارهای اخیر در وزارت خارجه خصوصاً در مورد برجام مردم نگاه دیگری به این وزارت خانه دارند!

نکته شاخص دوره اخیر این است که در شخص آقای ظریف ظرفیتی وجود دارد که شاید برخی ها نتوانند همپای ایشان کار کنند و یا با ایشان هماهنگ شوند. آقای ظریف دارای استعداد بسیار درخشان، سرعت انتقال مفاهیم، تسلط به زبان و دانش و تجربه کار و نیز تعهد فوق العاده می باشد. امیدوارم ذکر این مطالب حمل بر مداهنه نشود و یا بازتابی از رفاقت ما تلقی نگردد که بنده اهل این قبیل کارها نیستم. به هر حال جمع شدن این ویژیگی ها در یک نفر باعث شده است که از ایشان یک شخصیت برجسته خلق شود که خیلی ها نتوانند با سرعت و همپای ایشان حرکت کنند. بنابراین توقع این که همه باید با ایشان همراه و همپا شوند با واقعیت ناسازگار است. البته در وزارت خارجه اکثریت عظیمی از مدیران و کارشناسان همراه و و همنوای آقای ظریف هستند. حتی اگر عده ای نتوانند ظریف را همراهی کنند اما همدل هستند و این خود نیز غنیمتی است.

بی شک عده ای نیز وجود دارند که روش و بینش آقای ظریف را نپسندند و همراهی نکنند. این نیز طبیعی است، چون که نمی شود همه یک سبک و یک ایده داشته باشند. در سطح جامعه این اختلاف نظرها کاملا مشهود است. معهذا نظرسنجی های امروز نشان می دهد که بخش عظیمی از مردم از توافق هسته ای و اقدامات وزات خارجه و تلاشهای آقای ظریف خشنود هستند زیرا مردم ما آگاه و فهیم هستند و می دانند تلاشهائی که در دو سال اخیر در حوزه سیاست خارجی و مخصوصا در بحث هسته ای صورت گرفته، در جهت و راستای تامین منافع و رفاه آنان بوده است. البته در این میان نباید نسبت به اقلیت ناخشنود بی تفاوت بود و نظرات و نگرانی های آنها را نادیده گرفت.

وزارت خارجه برنامه ای برای جابجایی سفرا دارد؟ گمانه زنی هایی در مورد اولین زن سفیر ایران مطرح شده است. آیا شما این موضوع را تایید می کنید؟

بله. جابجائی سفرا در چارچوب ضوابط صورت گرفته و می گیرد و این مبتنی بر گردش نیروها در درون سیستم است که همواره در وزارت خارجه وجود داشته است. در مورد انتصاب اولین سفیر زن، این موضوع واقعیت دارد. خانم افخم که سخنگو هستند به عنوان اولین سفیر زن منصوب شده اند و قرار است به زودی عازم محل ماموریت خود در کشور مالزی شوند. انتصاب خانم ها در سمت های مهم از برنامه های دولت آقای دکتر روحانی بوده که به تدریج به مرحله اجرا درآمده است.

برای اولین بار سفیری از اهل سنت انتخاب شد. توضیحاتی در این مورد ارائه می فرمائید؟چرایی تاخیر در انتخاب این سفیر به چه دلیل بود؟

یکی از برداران اهل سنت ما به نام آقای دکتر صالح ادیبی که استاد دانشگاه هستند به عنوان سفیر ایران در ویتنام منصوب شدند. ایشان اسم با مسمائی دارند چون به واقع انسانی ادیب هستند. از اول دوره آقای روحانی انتصاب سفیری از بین برادران اهل سنت در دستور کار وزارت خارجه قرار گرفت و برای این منظور اسامی چند نفر از برادران اهل سنت مطرح شد که در نهایت قرعه فال به نام آقای دکتر صالح ادیبی خورد.

با توجه به اینکه حضرتعالی در مراسم بازگشایی سفارت ایران در لندن حضور داشتید، توضیحات مختصری پیرامون روند بازگشایی دوباره سفارت خانه ها در دو کشور ارائه می نمائید؟

بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، آقای دکتر روحانی در اولین سفر خود به نیویورک در سال 92 در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل با نخست وزیر انگلیس ملاقات کردند و نیز در همان زمان آقای دکتر ظریف با ویلیام هیگ (وزیر خارجه سابق انگلیس) ملاقات کردند. در ملاقات ظریف و هیگ توافقی صورت گرفت مبنی بر اینکه روابط دو کشور به طور گام به گام احیا شود و همانجا تصمیم گرفته شد سفارتها به تدریج باز شود. در آن دیدار تصمیم بر این شد که در وهله نخست روابط به صورت کاردار ترددی احیا شود.

چرا در سطح سفیر این روابط احیاء نشد؟

دلیل آن مصوبه ای است که مجلس چند سال قبل وضع کرده است. مجلس مصوب کرده که رابطه با انگلیس از سطح سفیری به کارداری تنزل پیدا کند. البته آن قانون تبصره ای دارد که اگر انگلیس دست از سیاست های خصمانه علیه ایران برداشت، وزارت خارجه می تواند رابطه را بهبود ببخشد و به سطح سفیری برساند. وزارت خارجه در راستای عمل به آن قانون در سطح کارداری روابط را احیا کرد. البته انگلیسی ها مشتاق به احیای روابط در سطح سفیری هستند.

در مورد رابطه کنسولی دو کشور وضعیت چگونه است؟

یکی از بحث ها در مورد کارهای کنسولی است. سفارت ایران در لندن کلیه های خدمات کنسولی را به هموطنان ما ارائه می کند. تنها موردی که برجسته می باشد و هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است، بحث صدور ویزا توسط سفارتخانه ها است. در حال حاضر سفارت انگلیس در تهران فقط برای گذرنامه های خدمت و سیاسی ویزا صادر می کند. ما هم بدین گونه در لندن عمل می کنیم. ولی با اقداماتی که در دست انجام است، پیش بینی می شود بر مشکلات صدور ویزا فائق شویم. در روابط با انگلیس باید قدم به قدم عمل کرد و مشکلات را با حوصله و درایت از پیش روی برداشت.

با توجه به نزدیکی شما به وزیرامورخارجه آیا خاطره ای از دوران مذاکرات از آقای دکتر ظریف دارید که قابل بیان باشد؟

اگر منظور مذاکرات هسته ای است، بنده هیچ گاه عضو و یا همراه تیم هسته ای نبوده ام که خاطره ای از آن داشته باشم و برای شما تعریف کنم. اما در خلال سالهائی که با آقای ظریف در مرکز و یا نمایندگی در نیویورک کار کرده ام خاطرات زیادی دارم که در کلاس درس و یا برای دوستان تعریف کرده ام. یکی از این خاطرات مربوط می شود به تابستان سال 2005 (1384) که سند مهمی برای شصتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل که اجلاس سران بود، تهیه و تدوین می شد. مذاکرات پیرامون این سند ماه ها به طول انجامید و در اواخر تا پاسی از نیمه شب ادامه می یافت. اختلاف نظر بر سر برخی موارد و مطالب سند مزبور بین آمریکا و ما بسیار عمیق بود مخصوصا در رابطه با حوزه صلح و امنیت بین المللی. در اواخر کار که متن نهائی سند در حال آماده شدن بود، اختلافات بیشتر بروز می کرد. آن وقتها جان بولتون سفیر آمریکا در سازمان ملل بود. وی فردی بسیار تندرو و در زمره نئوکانهای حاکم آمریکا بود که علیرغم عدم موافقت کنگره با انتصاب وی به عنوان سفیر در سازمان ملل، جرج بوش در زمان تعطیلی کنگره از موقعیت استفاده کرده و وی را به نیویورک فرستاده بود. در ساعات پایانی مذاکرات که شب هم از نیمه گذشته بود، مجادله مفصلی بین دکتر ظریف و بولتون بر سر بخش خلع سلاح سند صورت گرفت که جلسه را عملا با بن بست مواجه کرده بود. نمایندگان دیگر کشورها عموما تماشاچی این مجادله بودند و برخی هم جرات رویاروئی با سفیر آمریکا آنهم با فردی مثل بولتون نداشتند. سفیر آمریکا که دید کاری از پیش نمی برد و حریف ظریف نمی شود در یک عمل غیردیپلماتیک و غیرمعمول از جای خود بلند شد و قلم قرمزی از جیب خود درآورد و رو به حاضرین کرد و گفت من با این قلم قرمز روی تمام بخش خلع سلاح خط می کشم و آن را از سند حذف می کنم، و سپس جلسه را ترک کرد. شخصا دیدم که هیات آمریکائی از این رفتار سفیر خود شرمنده و خجلت زده بودند. بقیه هیات های کشورها که ناظر این صحنه بودند از رفتار بولتون متعجب شده بودند. خیلی از آنها بعدا به طور خصوصی به ما گفتند که فقط ظریف بود که توانست با بولتون مقابله کند و او را از صحنه خارج کند. اگر سند سال 2005 را که سند بسیار مهمی است نگاه کنید می بینید که به همه موضوعات پرداخته به جز بحث خلع سلاح. از این دست خاطرات زیاد است که اگر بخواهم ذکر کنم مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل