بازدید 9805

اقتصاد مقاومتی، زمینه‌ساز انقلاب صنعتی در نفت

هدایت اله خادمی
کد خبر: ۵۸۳۹۹۳
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۲ 26 April 2016
هدایت اله خادمی مدیر عامل سابق شرکت ملی حفاری شمال در گفتگوبا خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی ایلیار خبر درباره اقتصاد مقاومتی در صنعت نفت، اجرای درست اقتصاد مقاومتی رازمینه ساز یک انقلاب صنعتی در نفت ایران دانست.

موضوع اقتصاد مقاومتی اگر چه در سالهای اخیر بارها مورد تاکید رهبری معظم انقلاب قرار گرفته بود اما از نوروز امسال و با نامگذاری سال 95 به نام  "اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل " توسط معظم له ، مجموعه های مختلف کشور حول محور یک هدف واحد ، دست به طراحی و برنامه ریزی برای تحقق اقتصاد مقاومتی زدند ، در این میان ، صنعت نفت به خاطر جایگاه بی نظیری که در اقتصاد کلان کشور و نقشی که در روند توسعه ایران دارد نگاهی ویژه و جامع را می طلبد، برای پرسش درباره الزامات و ضرورت های تحقق اهداق اقتصاد مقاومتی سراغ هدایت اله خادمی آمدیم ، او از مدیران خوشنام صنعت نفت و از معدود مدیرانی است که در طول بیش از دو دهه تمامی رده های مدیریتی این صنعت را طی کرده است، خادمی را در سالهای اخیر بیشتر با دستاورد بزرگ ملی ایران در حوزه کشف منابع نفتی و گازی در دریای خزر می شناسند اما جالب است بدانیم او یک " طراح حرفه ای استراتژی های توسعه" است و درباره اقتصاد مقاومتی و راه های نیل به آن حرف های مهمی از زبانش شنیدیم، او طی ماه های گذشته وارد کارزار انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی شده است و توانسته با کسب بخش مهمی از رای مردم شریف شهرهای ایذه و باغملک ، به دور دوم انتخابات راه پیدا کند.

آقای خادمی ضمن تشکر از وقتی که برای مصاحبه اختصاص دادید، لطفا درباره وضعیت فعلی صنعت نفت ایران و چشم انداز آینده آن در پرتو اقتصاد مقاومتی برایمان توضیحاتی ارائه کنید؟


صنعت نفت ایران امروز با پشت سر گذاردن یک دوره  سختی و " محدودیت شدید" ناشی از تحریم های ضدایرانی و برخی مسایل دیگر، از یک سو در  شرایط " افت توان عملیاتی" است و از طرف دیگر به دلیل ایجاد زمینه و مقدمه رشد و توسعه در شرایط " آمادگی برای جهش " است، البته این دو شرایط  متفاوت معمولا در توالی هم ظهور می کنند اما درباره صنعت نفت ایران به دلیل اینکه شرایط "افت توان" همچنان ادامه دارد و از سویی دیگر اجرای طرح های توسعه و رشد هنوز آنگونه که انتظار میرود شروع نشده است هردوی شرایط یادشده را به موازات و در یک زمان شاهدیم، این حالت آمادگی برای رشد هم که من سخن می گویم نوعی امیدواری در بدنه اجرایی کشور است چرا که به باور برنامه ریزان ، ستون های محدودیت درهم شکسته و ایران آماده حرکت به سوی پیشرفت در حوزه صنعت نفت است ، در حالت خوشبینانه می شود گفت که الان در "عصر گذار" از افت به سوی رشد هستیم ، و انشالله این موج رشد و توسعه بزودی اثرات خود را در خروجی صنعت نفت ایران بر جای خواهد گذاشت.

و به نظر شما این موج امید برای رشد و توسعه متکی به چه چیزی است؟


در هنگام برنامه ریزی برای مباحث توسعه ای البته باید هم فرصت ها و هم تهدیدها را در نظر گرفت اما آنچه که مشخص است مزیت های مختلف صنعت نفت ایران ، شامل ذخایر نفت و گاز، موقعیت جغرافیایی خاص و شرایط اقلیمی بی نظیر، نیروی انسانی ماهر و تحصیل کرده ، فرصت ایجاد زنجیره صنایع پایین دستی، و از همه مهمتر همان " آمادگی ملی " کشور برای توسعه است، اینکه روی آمادگی تا این حد تاکید می کنم دلیلش این است که اصولا تا زمانی که کلیت کشور آماده جهش برای رشد نباشد امکان پیاده سازی مفهوم پیشرفت میسر نمی شود، در غالب کشورها هم که توسعه پرشتاب در دوره ای را شاهد بودیم این آمادگی ملی ، بالاخره به دلایلی ایجاد شده است، کشور ژاپن پس از جنگ جهانی دوم به سطح آمادگی ملی رسید و برنامه هایی را طراحی کرد، کشور کره هم بعد از پایان شرایط بی ثبات در شبه جزیره و بازگشت ثبات به منطقه پس از جنگ کره، به این امادگی رسید، توسعه صنعت نفت عراق پس از سقوط صدام ، توسعه آذربایجان پس از ختم غائله جنگ قراباغ و تثبیت استقلال این کشور، حتی توسعه پرشتاب چین از سال 1979 به بعد، پس از تغییر استراتژیک در رویکرد اقتصادی این کشور و با نوعی خواست و آمادگی ملی برای رقم زدن این تغییر همراه بوده است، در هرحال اکثر مدل های موفق پیشرفت اقتصادی از یک " اراده ملی و امادگی عملی" برای تغییر و پیشرفت آغاز شده است، بعد از ظهور این اراده و آمادگی است که نگاه سرمایه گذاران هم جلب می شود و شرایط و استعدادها گردهم می آیند و در نهایت موتور توسعه روشن می شود، درباره اقتصاد ایران هم قاعدتا شرایط بر همین منوال است و بخش نفت به خاطر اینکه خودش نوعی موتور درونی در شتاب بخشی به اقتصاد ایران است با تحرکش می تواند سایر بخش ها را هم به حرکت ترغیب کند، الان هم به این به نظر می رسد سایه تحریم ها و محدودیت ها از سر توسعه صنعت نفت رفع شده است و این صنعت آماده توسعه است با ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی به نظر من تکلیف " معماری فکری" توسعه این صنعت معلوم شد، پس این آمادگی باید در بالاترین شرایط ممکن باشد و زمینه را برای اجرای برنامه توسعه مهیا سازیم.

به اعتقاد شما موضوع اقتصاد مقاومتی زمینه ساز پیدایش شرایط توسعه صنعت نفت شده است؟


-اگر به چند سال عقب تر برگردیم باید بگویم در حقیقت زیربنای ایجاد شرایط امادگی توسعه صنعت نفت ، ابلاغیه بسیار مهم رهبری درباره چشم انداز ایران 1404 بوده است، منتها از سالهای اولیه اجرای این ابلاغیه در بخش های مختلف سیاست گذاری و اجرا در کشور ، نتوانستیم آنگونه که باید تهدیدها و چالش های پیش رو را پیش بینی کنیم و در نهایت بخش از زمان ، تاکید می کنم بخشی از زمان مربوط به تحقق آرمان های ایران قدرتمند 1404 را از دست دادیم ، من زمانی که جزییات ابلاغیه اخیر رهبری درباره سیاست های اقتصاد مقاومتی را خواندم برداشتم این بود که معظم له ، پیش از هر مسئولی در کشور ، آثار و تبعات دورشدن از شاخص های ایران 1404 را متوجه شده اند و در واقع با تدبیر و هوشمندانه ، سیاست های اقتصاد مقاومتی را برای بازگرداندن مسیر حرکت کلان کشور به سوی افق ایران 1404 طرح و ابلاغ فرمودند، ببینید در این موضوع اقتصاد مقاومتی ایشان به روشنی در بند 13 می فرمایند مقابله با ضربه‌پذیری درآمد حاصل از صادرات نفت‌ وگاز و در ادامه هم روش های مهم و موثری را تاکید می کنند، از جمله انتخاب مشتریان راهبردی، ایجاد تنوع در روش‌های فروش، مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش، افزایش صادرات گاز،  افزایش صادرات برق، افزایش صادرات پتروشیمی و افزایش صادرات فرآورده‌های نفتی، این موارد در حقیقت بخشی از برنامه کلان رسیدن به اقتصاد اول منطقه است اما حقیقتا تا زمانی که ضربه پذیری کشور از محل درآمدهای حاصل از نفتخام به حداقل ممکن کاهش نیابد نمی به رسیدن به چنین جایگاهی امیدوار بود، در همان ابلاغیه ایران 1404 هم رهبری ، موارد مهمی را برشمرده بودند که به هرحال به دلیل وقوع رخدادهایی همچون موج سنگین محدودیت ها ، کشور عملا به سوی مدیریت ویژه شرایط پدافندی حرکت کرد و به حمدالله توانستیم در همان دوره هم تا سرحد ممکن برنامه های توسعه ای را پیش ببریم اما اکنون که محدودیت ها به تدریج رفع می شوند همین برنامه اقتصاد مقاومتی است که می تواند ضمن جبران دوره تاخیر در توسعه، جایگاه مورد نطر کشور را در افق چشم انداز محقق کند.

آقای مهندس، شما حتما می دانید که صنعت نفت برای توسعه حتی در شرایط آمادگی ملی هم با چالش هایی جدی مواجه است آیا به نظر شما اقتصاد مقاومتی می تواند رافع این چالش ها هم باشد؟


نه تنها "می تواند " بلکه باید بگویم اجرای درست این برنامه ، امن ترین مسیر عبور برای قطار توسعه ایران است، اصلا اگر بندهای مختلف اقتصاد مقاومتی درست درک شود همه برنامه ریزان به این باور می رسند که اجرای درست آن ، زمینه ساز یک انقلاب صنعتی در نفت و فراتر از آن در مفهوم اقتصاد انرژی ایران می شود، بگذارید برای این سخنم مستندی بیاورم، در بند هشت سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی ، مدیریت مصرف با تاکید بر اجرای سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف و ترویج مصرف کالاهای داخلی همراه با برنامه‌ریزی برای ارتقای کیفیت و رقابت‌پذیری در تولید مورد تاکید قرار گرفته است ، شما می دانید که كشور ماحدود یک درصد جمعيت جهان را دارد اما در همین حال در حدود 2 درصد از انرژي جهان را مصرف مي نمايد ، بخش عمده ای از این میزان انرژی در حقیقت بدون تاثیر بر رشد اقتصادی و به خاطر الگوی نادرست مصرف ، عملا تلف می شود، شدت مصرف انرژی در ایران 2.2 برابر عربستان، 10 برابر ژاپن و بیش از 3.5 برابر متوسط جهانی است، این ارقام نگران کننده همگی به دلیل مصرف نادرست و غیر موثر منابع انرژی در چرخه اقتصاد ایران ایجاد شده است، وقتی در برنامه اقتصاد مقاومتی موضوع مدیریت مصرف به عنوان یک بند اساسی مطرح می شود به این معناست که از تداوم این وضعیت جلوگیری کنیم و سالانه میلیاردها دلار درآمد ملی را به جای روانه کردن به مدار اتلاف، وارد چرخه توسعه یافتگی کنیم، همین الان مسئولان کشور روزانه میلیون ها دلار بنزین وارد می کنند یا میلیون ها فوت مکعب گاز را در سیستم مصرف داخلی کشور توزیع می کنند، این رویه باعث شده است تا بخشی از دغدغه کشور به تامین مصرف داخلی معطوف شود در حالی که اگر الگوی مصرف اصلاح شود همین انرژی مدیریتی و دغدغه فکری روانه طراحی و اجرای طرح های توسعه ای می شود، این چندصد میلیون فوت مکعب گازی که در شبکه خانگی و تجاری بی تاثیر بر شاخص رشد ملی تلف می شود می تواند زمینه ساز شکل گیری یک جهش در صادرات گاز ایران باشد، صادرات گازی که قطعا علاوه بر ایجاد ظرفیت تولید" ثروت ملی" باعث ارتقای جایگاه و نفوذ منطقه ای ما می شود اما طبیعی است وقتی آمارها از سیری ناپذیر بودن عطش داخلی کشور حکایت داشته باشد اصلا دست و دل برنامه ریزان برای طراحی سیاست های صادراتی سست می شود.

در همین ابلاغیه، البته بند چهار هم موضوعی مرتبط را از دیدگاهی دیگر مورد تاکید قرار می دهد در این بند هم استفاده از ظرفیت اجرای هدفمند‌سازی یارانه‌ها در جهت افزایش تولید، اشتغال و بهره‌‌وری، کاهش شدت انرژی و ارتقای شاخص‌های عدالت اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است که بازهم معتقدم این تاکید هم در تداوم سایر تدابیر رهبری معظم انقلاب بوده است و این بار با ترکیب آن ها در قالب یک بند مهم از سیاست های اقتصاد مقاومتی ، حوزه اثر آن را در شکل گیری اقتصادی توسعه یافته و پیشرفته برای ایران فردا، به همه مردم و مسئولان تاکید کرده اند.

یعنی شما اعتقاد دارید بخشی از تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی در نفت بر دوش مردم است؟


بحث بر دوش کسی بودن نیست، نوعی وظیفه ملی است، این برنامه های کلان و ابلاغیه ها که فقط مترصد توجه و اطلاع مسئولان اجرایی نیست، اینها برنامه های ملی است ، یعنی همه ملت مخاطب آن هستند، مگر می شود برنامه ملی طرح شود و مردم در گوشه ای بنشینند، در سوال های قبلی تان به موضوع " آمادگی کشور و اراده ملی " اشاره کردم ، منظورم همین بود ، تا زمانی که همه آحاد جامعه خود را درگیر برنامه های کلان نکنند که هدفی محقق نمی شود، مردم حتما نقش دارند و نقش اصلی را هم دارند، اتفاقا درست به دلیل درک اشتباه همین موضوع، برخی بدخواهان ، از اقتصاد مقاومتی تعبیری خیلی نادرست کردند و مثلا می گویند این برنامه به دنبال نوعی ریاضت اقتصادی است چون مردم برای تحقق آن باید سختی بکشند!! اصلا چنین چیزی را اگر کسی برداشت کرده به اعتقاد من با مفهوم حقیقی پیشرفت یا حتی مفاهیم سبک غربی آن در " مکاتب توسعه" کوچکترین آشنایی ندارد، ببینید حالا اسم نمی برم اما در برخی از کشورهای خیلی پیشرفته امروز ، در دوره هایی وضعیت اقتصادی وخیمی بود، مردم این کشورها می آمدند در قالب یک برنامه همه گیر " مسئولیت اجتماعی" ساعتی از روز را رایگان برای تحقق برنامه های توسعه ای کار می کردند، یکی می رفت در کارخانه ، یکی می آمد به شهرداری در نظافت شهر کمک می کرد، هر کسی یک کاری را جدای از شغل اصلی اش که برای آن حقوق می گرفت تقبل می کرد، هیچ جبری هم پشت آن نبود ، همه مردم می دانستند مزه نهایی پیشرفت کشورشان را خودشان و فرزندانشان خواهند چشید ، پس با درک این موضوع ، داوطلبانه می آمدند و در شتاب گرفتن توسعه کشورشان سهیم می شدند، امروز همان کشورها به چنان جایگاهی دست یافته اند که دیگر کشورهای توسعه یافته هم حسرت " مدل توسعه " آنها را می خوردند نه بخاطر وضعیت درآمدی و تولید ناخالصش، بلکه به خاطر اینکه توسعه را از بنیان مردمی اش آغاز کردند و پی پیشرفت اقتصادی شان را با ملاط اراده و خواست عمومی ساختند، چنین اقتصادی هرگز و با هیچ توفانی امکان خرابی ندارد، حالا در برنامه های توسعه ای ما ، طبعا کسی انتظار ندارد مردم بیایند کار رایگان کنند، همین که همدل و همصدا با توسعه باشند شما شک نکنید که مفهوم پیشرفت محقق خواهد شد، این مواردی هم که من مثال زدم برای این بود که بگویم اصولا توسعه و پیشرفت هر سرزمینی جز با تحرک از درون و جز از طریق " اراده ملی مردمش " میسر نمی شود، برعکس این حالت هم هست ، به قول ویل دورانت فیلسوف و مورخ مشهور جهان، که سالها روی روند تحولات تمدن های بشری تحقیق کرد و عاقبت گفت هیچ تمدنی از میان نرفت مگر اینکه از درونش به سوی نابودی حرکت کرده باشد ، در جهان امروز شاید به صورت قرنهای اولیه حیات بشر زمینه ظهور یک تمدن جدید هرگز وجود نداشته باشد، اما همین که کشورها با استفاده از توان خود یک عصر " پیشرفت و اقتدار" را پدید می آورند مشابه همان تمدن سازی های قرنهای گذشته است، برای کشور ما هم همین برنامه های کلان مثل چشم انداز ایران 1404 و سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی است که می تواند زمینه ساز شکل گیری یک ایران مقتدر و پیشرفته باشد و طبیعی است این قدرت باید بر ستون مستحکم اراده ملی استوار باشد.

با توضیحاتی که دادید، پارادایم های اصلی در تبیین الزامات برنامه اقتصاد مقاومتی در نفت را شامل چه مواردی می دانید؟


البته تا جایی که می دانم ، مسئولان این بخش زحمت کشیده اند و برنامه هایی هم برای حرکت بر مسیر اقتصاد مقاومتی در صنعت نفت تدوین کرده اند، هرچند به نظر من به خاطر شرایط خاص کشور که در آستانه حرکت به سوی توسعه فراگیر است ، بد نیست در مقاطع مختلف در بررسی میزان پیشرفت اینگونه برنامه های اجرایی ، شناخت چالش های جدید و  رفع موانع ارزیابی های مبسوط صورت بگیرد تا اگر رویکردی با سیاست های کلی همخوانی ندارد، به سرعت رویکرد را تغییر داد تا هدف سیاست کلی اقتصاد مقاومتی بهتر محقق شود اما من فکر میکنم در نهایت 3 رویکرد اصلی باید در این مسیر به خلق برنامه های اجرایی منتهی شود، این رویکردها به ترتیب ، تولید بهینه ، مصرف بهینه و مردم گرایی در توسعه است، در حوزه تولید بهینه سیاست هایی مثل افزایش تولید و ارتقای ظرفیت تولید هیدروکربور از طریق طراحی پروژه های بزرگ به ویژه شتاب بخشی به برداشت از میادین مشترک و در ادامه همین مسیر تلاش برای ظرفیت سلزی در حوزه کاهش صادرات هیدورکربور خام ، ارتقای ظرفیت پالایش نفت و افزایش ظرفیت در زنجیره پایین دست پتروشیمی است، چون به هر حال ما در برخی حوزه های مهم پتروشیمی هم نوعی خام فروشی " درجه دو" را شاهدیم، که خوراک گاز را به محصولاتی با تناژ بالا تبدیل می کنیم و همین محصول را بدون تبدیل به فراورده های ارزشمند پایین دست ، صادر می کنیم، تولید بهینه که بخش عمده آن از نظر نیاز به سرمایه گذاری در بالادست صنعت نفت قرار دارد در حقیقت سوخت مورد نیاز برای روشن شدن موتور پیشرفت صنعت نفت است ، در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و در بندهای مختلف هم می بینیم با صراحت یا با اشاره ، این موارد مورد تاکید قرار گرفته است، در بخش بعدی هم که مصرف بهینه است باید برنامه ای جدی در حوزه اصلاح الگوی مصرف ، بهینه سازی مصرف انرژی و کاهش شدت مصرف طراحی و اجرا شود که البته اصلی ترین مسئولیت ها در این بخش نه بر عهده برنامه ریزان که بر عهده مردم است ، در حوزه نظام برنامه ریزی هم تنها خود مجموعه نفت در این بخش مسئولیت ندارد بلکه حوزه های دیگر مثل صنایع، بخش نیرو، شهرداری ها، مسکن و شهرسازی، و طیف های دیگری از نهادهای دولتی باید به صورت هماهنگ در برنامه ریزی ها حضور داشته باشند و مردم هم که گفتم آن آمادگی ملی را برای پیشرفت به صورت محسوس دارند حتما در اجرا شدن این برنامه ها همدل و همراه حاکمیت خواهند بود.

اما حوزه سوم این بخش مردم گرایی در توسعه و به ویژه در توسعه صنعت نفت است، ببینید رهبری معظم انقلاب سالهاست بر میدان دادن به بخش خصوصی برای کار و تولید تاکید کرده اند، کشورمان سالهاست به اثرات زیان بار تسلط دولت در تصدی گری و بنگاه داری پی برده استف از طرفی خیلی از برنامه ها هم از سوی مجلس یا دولت برای افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد طراحی شده است، اما به واقع خیلی کارایی ملموسی تا کنون نداشته است، امروز بخش خصوصی اصلی ترین زیان دیده از شرایط محدودیت و رکود است، و به اعتقاد من خیلی ضعیف تر از سالهای پیش شده است، بخصوص در حوزه توسعه زیرساخت هایی مثل نفت ، این ضعف و فترت بیشتر دیده می شود، به اعتقاد من یکی از مهمترین رویکردهای منتهی به تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی سپردن مسئولیت های بخشی( غیرکلان)  در توسعه به بخش خصوصی و مردم است، همینجا اشاره کنم که مراد و منظور من از بخش خصوصی یک طیف یا صنف خاص و مشخص یا الزاما یک انجمن و نهاد و ساختار معین نیست ، من منظورم خود مردم است، حالا این صنف ها و انجمن ها و غیره هم ممکن است ذیل همین مفهوم قرار بگیرد اما مقصود اصلی من ، مسئولیت دادن به مردم در فرآیند توسعه است، مردم وقتی بفهمند که در اثر فلان سیاست و فلان طرح ، خودشان منتفع خواهند شد و آشکار و نهان ، سطح رفاه و رضایت شان بالا خواهد رفت در مسئولیت پذیری لحظه ای درنگ نمی کنند، این درس را باید از انقلاب اسلامی مان بگیریم که مردم خودشان مسئولیت تغییر دادن رژیم سیاسی را پذیرفتند چون به یک خواسته برایشان تبدیل شده بود، در توسعه هم همینطور است ، مردم پیشرفت کشورشان را می خواهند و باید دولت هم تا سرحد ممکن بستر لازم برای مسئولیت پذیری مردم در سهیم شدن در فرآیند توسعه را فراهم کند، این اقدامات ممکن است زمانی با تدوین برنامه تازه ای از خصوصی سازی بنگاه ها میسر باشد، در جایی با تدوین طرح های جدید افزایش سهم پروژه ها از ساخت داخل امکان پذیر باشد، در حوزه ای با ایجاد سهولت در اشتغالزایی جوانان میسر باشد و در بخشی دیگر اصلا اعطای یک پروژه توسعه ای به یک تعاونی منطقه ای ممکن باشد ، به هرحال این واقعیت را نباید فراموش کرد که برای توسعه دادن ایران هیچ کس منتظر آمدن سفینه های فضایی به کشورمان نیست، قرار نیست از کرات دیگر به کمک برنامه توسعه ایران بیایند، خود ایرانی باید ایران را بسازد، مقدمه ساختن یک ایران پرقدرت و توسعه یافته با سیاست های کلانی همچون چشم انداز 1404 و سیاست های اقتصاد مقاومتی فراهم است پس باید هم مردم هم مسئولان مسئولیت هایشان را در پیشرفت ایران بپذیریم.

شما سالها در صنعت نفت در بخش های مختلف مدیریت کردید به اعتقاد شما مهمترین موانع و چالش های پیش روی خواسته توسعه ایران در بخش نفت چیست؟


البته فکر میکنم تجزیه و تحلیل کامل این بخش نیازمند یک گفت و گوی مفصل دیگر است، اما خوب است به برخی موارد مهم اشاره کنم، ببینید در تجربه هایی که از سالها طراحی برنامه های توسعه ای ایران حاصل شده است، "عدم توازن"  یک چالش و تهدید بزرگ برای آینده ی  توسعه ایران است، بازهم لازم است اشاره کنم که رهبری معظم انقلاب ، بارها در سخنانشان به این معضل عدم توازن اشاره کردند و مسئولان را هم مکلف به توجه به آن کردند، در هر صورت واقعیت این است که توسعه نامتوازن و فقدان اتکای بسیاری از طرح های توسعه به حقایق آمایش سرزمینی، می تواند هر طرح پیشرفت دیگری را هم ناموفق جلوه دهد، ببینید در همین استان خوزستان ما، حدود 80 درصد نفت صادراتی کشور تولید می شود، حدود یک سوم آبهای سطحی کشور دراین استان است، برخی از بزرگترین بنادر کشور و یک سوی شاهراه حمل و نقل ریلی کشوری با جمعیت 80 میلیون نفر در این استان است،  بخش عمده برق و بخشی از مهمترین اقلام کشاورزی دارای ارزش افزوده ایران در این استان تولید می شود، بر روی کاغذ وقتی این موارد را بدون اشاره به نام استان خوزستان بنویسید و به یک تحلیل گر اقتصادی  غیر ایرانی بدهید ممکن است مثلا حدس بزند که این مشخصات مربوط به یکی از ایالت های آمریکا یا مثلا ناحیه ای در بریتانیا است ، اما نه، اینها برخی از مشخصات خوزستان است، خوزستانی که هنوز آمار بیکاری نگران کننده ای دارد و در برخی خانواده ها من بیش از 4 نفر جوان تحصیلکرده جویای کار دیده ام، درآمد اندک سرانه برخی از مردم ساکن درآن واقعا تاسف  آور است و هنوز ظرفیت های عظیم افسانه ای دارد که هیچ استفاده ای ازآنها نشده است، اینها همه ناشی از بیماری توسعه نامتوازن است، در خیلی از نقاط کشور، ما این معضل را داریم ، به نظرم در حالت کلان توسعه و در جزییات هم در صنعت نفت لازم است قبل از هر طرحی به این مساله و به ضرورت کمک به رفع توسعه نامتوازن یا حداقل ، الزام به شدت نبخشیدن به آن توجه شود، حقیقت این است که توسعه در هر مدلی و بر مبنای هر مکتب فکری ، دست آخر و در انتهای زنجیره اش، باید رفاه جامعه را بالا ببرد ، رضایت مردمان از زندگی زیر چتر این مدل توسعه را تامین کند و امید به آینده را در نسل فعال یا نسل آتی آن جامعه بالا ببرد، توسعه نامتوازن باعث می شود ما روی کاغذ و بر اساس آمارها مثلا تولید ناخالص ملی خوبی داشته باشیم اما بخش هایی از جامعه همزمان در فقر شدید به سر ببرند، در این وضعیت آمارها می گوید که مثلا صادرات نفت خام یا گاز طبیعی ایران افزایش یافته است اما صفحه بعدی آمارها اعداد عجیب از ضریب بیکاری یا فرارنخبگان را هشدار بدهد، اینها پی آمدهای توسعه نامتوازن و ناپایدار است که لازم است به عنوان یک تهدید جدی هم در هنگام طراحی برنامه های توسعه اقتصادی و هم در حین اجرای آنها ، رصد شود، این بخش از صحبتم را تاکید می کنم که در حین اجرای هر برنامه ای هم باید شاخص توازن برنامه های توسعه توسط مسئولان منطقه ای و استانی و ملی پایش شود چرا که اشتباه در پیش بینی در درون برنامه های اجرایی می تواند تا پایان ان برنامه هم پنهان بماند اما با پایش مستمر می توان از کج روی بیشتر جلوگیری کرد، در صنعت نفت هم موضوع تامین سرمایه مورد نیاز برای  طرح هایی که من انها را در ذیل رویکرد " تولید بهینه" طبقه بندی کردم و عمدتا طرح های بالادست و در مواردی میان دست را شامل می شود می تواند یک " شبه تهدید " باشد، می گویم شبه تهدید چون بالاخره تامین این حجم سرمایه از داخل واقعا سخت است و حتما باید نگاه به جذب سرمایه گذار خارجی داشته باشیم ، منابع داخلی نفت هم به خاطر کاهش قیمت این فرآورده در جهان ، بسیار کمتر از قبل شده است و خود این مساله یعنی کمبود منابع درونی نفت، فقدان سرمایه کافی در فضای پول و سرمایه داخل کشور و نیز سختی هایی که جذب سرمایه گذار خارجی دارد نوعی شبه تهدید را در برابر این برنامه ایجاد کرده است، یک تهدید خیلی فوری نیست اما بهرحال اگر برایش تدبیری مناسب اندیشیده نشود حتما باعث ناکام ماندن برنامه ها می شود

این گفت‌وگو نخستین بار در ایلیار منتشر شده است.


تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل