اول- یک بازیگر خوب کسی است که بتواند تماشاگر خود را شگفتزده کند، او را از دنیای واقعی بیرون بکشد و در دنیای دروغين و صحنهای که بازیگر آن را میگرداند، با خود همنفس و یگانه كند.
تا آنجا که تنها باور تماشاگر، بازیگر باشد و بازی و نمایشش.
صرفنظر از حرفهایی که بازیگران درباره دلیل علاقهشان به بازیگری میگویند- و با احترام به همه گفتههای هنرمندان در این زمینه- شخصا اعتقاد دارم مهمترین ویژگی و خواسته یک بازیگر دیدهشدن از سوي تماشاگران است و آنچه به بازیگر جان میبخشد و او را زنده میکند، صدای سوت و همهمه و خنده و گریه آنهاست.
بازیگر روی صحنه فقط نگاهها را میخواهد و همه توجهات را. آقای ترامپ اینگونه آدمی است. در بازیگری ریشه دارد و خاستگاه و معرفیکنندهاش به جامعه نه ثروت پدری که بیشتر حرفه نمایشی اوست، بنابراین همچون تمام اهالی نمایش، بیشتر از آنکه دغدغه واقعیتهای بیروني را داشته باشد، نیازمند نگاه و توجه تماشاگرانش است و امروزه ترامپ به یُمن اتاق بیضی کاخ سفید، عرصه نمایشی بس فراختر دارد و تماشاگرانش حالا ميلياردي و در حد و اندازه جهانی هستند و این هر بازیگری را سرمست و از خود بیخود میکند.
دوم- شهروندان آمریکا، مردم خوبی هستند. به خاطر پیشینه کوتاه تاریخشان هنوز بسیاری از باورهایشان از هم نپاشیده و اصولی که جامعهشان بر آن بنا شده، برای این مردم هنوز محترم است و همین خوببودن، آنها را گاه به مرز سادگی میرساند و به همین دلیل نگرانی اصلی آنها بعد از انتخاب آقای ترامپ، همان چيزي بود که بهسادگی و در ظاهر به چشم میآمد- تاجرپیشگی آقای ترامپ - و تنها ترسشان استفاده از امکانات کاخ سفید و ریاستجمهوری برای انباشت هرچهبیشتر ثروت از سوی رئیسجمهورشان بود. اما آنچه در لایه درونی بود و شالوده و ساختمان وجودی آقای ترامپ را تشکیل میداد و از چشم اینان و بسیاری دیگر پنهان ماند، پیشینه نمایشی آقای ترامپ بود كه همين باعث میشود رئیسجمهوری تازه، پیش از آنکه به واقعیتها توجه داشته باشد، نیازمند ایجاد احساسات متفاوت در تماشاگران نمایش خود و دیدن تعجب و حیرت، خنده و اندوه، ترس و شگفتي، خشم و همدلی آنها باشد. توقع بجایی است که امروز مردم آمریکا و حتی جهان، به خطر بالقوهای بينديشند که ساکنشدن یک بازیگر عرصه نمایش در کاخ سفید، با خصلتهای ذاتی و تمایلات درونی چنین آدمهایی برای کل جهان ایجاد میکند و جدا از آن تواناییهای بیحدومرز آقای ترامپ در ازهمپاشیدن قواعد و قوانین بازی و خواست سرکش و غیرقابل مهار او در جلبتوجه دیگران لزوم اندیشیدن به این خطر را بیشتر و بیشتر میکند. ضد زنبودن، نژادپرستی، خودکامگی یا نگریستن تاجرمآبانه و بدون مسئولیت به هر مقولهای از نظم نوین این دهکده جهانی، هیچکدام نمیتواند منشأ خطر از جانب آقای ترامپ باشد اما اشتیاق برای دیدهشدن چرا.
سوم- روزی از یک بازیگر خیلی قدیمی تئاتر پرسیدم: چه چیزی بیشتر از همه تو را روی صحنه آزرده است گفت: وقتی در نمايشي روي صحنه نادیدهام گرفتند، باران آنهمه لنگهکفش و ساندویچ نیمخورده و گوجهفرنگی هرگز به اندازه نادیدهگرفتهشدن در نمايش ديگري، رنجم نداد- شب تلخی بود. این خصلت اصلي بازيگر است. با دیدهنشدن ویران میشوند و همین شاید بتواند در تصمیم برای عکسالعمل مناسب از سوی متولیان امور سیاسی مملکت در مواجهه با (رئیسجمهور- بازیگر) آمریکا، راهگشا و قابلتأمل باشد.
واردنشدن در بازی او، جدینگرفتن دنیای دروغین و بیاعتنایی به حرکات نمایشی این (رئیسجمهور- بازیگر) در قالب و با زبان دیپلماسی احتمالا میتواند راه قابل مطالعهای باشد.
چهارم- عکسالعملهای رسمی و غیررسمی در پاسخگویی به رئیسجمهور آمریکا خشنودم نکرد، هم اينکه گفته شد عمل او توهینی به ملت ایران است و هم آنکه عمل او را خدشه به عزت مردم ایران دانسته بود.نه رئیسجمهور آمریکا و نه هیچکس دیگر قادر نیست عزت مردم ما را خدشهدار کند، عزت مردم ما از تاریخ چندهزارسالهای میآید که شك دارم ترامپ و مشاورانش، صفحهای از این تاریخ را خوانده باشند. عزت ما از تمدن کهن ماست و از کوروش و داریوششاه و فردوسی و شاهنامهاش و از سعدی، حافظ، خیام و مولانا. عزت مردم ما از بوعلیسینا و زکریای رازی و ابوریحان بیرونی است. عزت مردم ما از همان عبارت انسانی و جاودانی سعدی است که بر بالای مقر سازمان ملل در نیویورک جا دارد و رئیسجمهور آمریكا هر بار كه به این ساختمان برود، ناگزير از خواندن این بیت شعر سعدی است. عزت ما، از دانشمندان، نویسندگان، شاعران، هنرمندان و فلاسفهای بزرگ است كه ذكر نامشان مجالي عظیم میطلبد و حوصلهای فراخ. عزت مردم ما از جوانان ماست كه در هشت سال دفاع در جنگی ناخواسته، تن شریفشان را به مثابه یك مینروب نثار قدوم یارانشان كردند تا بهنوعی تأثیر تحریمهای تحمیلی جهان را با خون خود بیاثر و بیاعتبار سازند.هیچكس و هیچ قدرتی در جهان نمیتواند عزت مردم ما را بگیرد. اگر خودمان این عزت را برای مردم قائل باشیم، اگر هر مسئول، هر صاحبمنصب، هر صاحبمقام، دولتمرد و ملتمرد، انتصابی و انتخابی، عزت این مردم را باور كند تا قیامِ قیامت هیچ قدرتی در جهان وجود نخواهد داشت كه بتواند به عزت همیشگی و ابدی این مردم، كه سزاوار آن هستند، خدشهای وارد كند.
پنجم- بهعنوان كسی كه بیش از پنجاه سال از عمرم را در عرصه نمایش و كارهای نمایشی گذراندهام میتوانم شهادت دهم كه روزی- دیر یا زود- مردم از هر نمایشی- حتی جذابترین آن- خسته میشوند و حوصلهشان سر میرود. دنیا سیاستمداران بسیاری به خود دیده كه عرصه اداره یك مملكت و مسئولیت نسبت به سرنوشت مردم خود را به صحنه اجرای نمایش تبدیل كردهاند. سرنوشت هیچكدام از این بازیگران عرصه نمایشهای سیاسی و مردمشان به خیر و خوبی ختم نشده است. مردم خود ما نیز سابقه و خاطرات تلخی از این حاكمین نمایشی و نمایشگر در ذهن و یاد خود دارند و به همین دلیل باور دارم كه روزی- و نهچندان دور- حوصله مردم آمریكا از نمایشهای تكراری رئیسجمهورشان سر خواهد آمد اما آن روز - بیتردید- روز خطرناكی خواهد بود، بازیگری كه نادیده انگاشته شود برای دوباره دیدنشدن، به هر كاری- حتی خطا- دست خواهد زد. باید برای آن روز نگران بود.
* این مطلب برای اولین بار درروزنامه «شرق» منتشر شده است.