درباره پرسپولیس و «كلوخ»اندازی تنی چند از هوادارانش كه «هواداری» را با حریفآزاری یكی دانستهاند، دیگر حرفی نداریم!
درباره «نفس گرم» پرسپولیس كه به نفس گرم مردمش، طرفدارانش و هوادارانش گره خورده حرفی نداریم! در اینكه پرسپولیس بدون تماشاگرانش «یك چندم» زور و انرژی همیشگیاش را ندارد هم اعتراضی نخواهیم كرد كه پرسپولیس «جانمایه» قدرت درونی و بیرونیاش را از مردم میگیرد.
مردم نبودند و پرسپولیس تنها بود! درهای ورزشگاه را به روی مردمش بستند و در واقع «شاهبال»های عقاب را از حركت، از پرواز و از اوجگیری باز داشتند! درباره پرسپولیس حرفی نداریم كه خودش همه حرفها را زد! كه خودش هم در میدان عمل و عرصه بازی و هم در فرصتهای متعدد برای«نتیجهسازی» و نتیجهگیری هیچ كاری نكرد!
گل ساخت، اما گل نزد! پنالتی گرفت اما باز هم پنالتیاش را خراب كرد! كار در پرسپولیس – بدون تماشاگرانش- جوری پیش رفت كه مزدك میرزایی هم فهمید!
1- پرسپولیس بدون حضور تماشاگرانش جوری بازی كرد از سردرگمی، كه صدای مزدك میرزایی را هم درآورد! پرسپولیس، مقابل لخویا هوای خودش را نداشت! پرسپولیس در بازی با لخویا به «ضد بازی» خودش روی آورد تا مثل همیشه و اغلب اوقات به دست خودش فرصتهای متعدد گلزنی را یكی پس از دیگری از دست بدهد! در این دایره – گل نزدنها- پرسپولیس خود، خودش بود! بیشتر از خودش هم بود!
2- تساوی خانگی استقلال، مقابل السد قطر! باختن و مساوی كردن پرسپولیس جلوی الریان قطر و حالا هم متوقف شدن در سد لخویا! آیا قطر در حال تبدیل شدن به گربه سیاه تیمهای باشگاهی ایران است؟! آیا تلافی بردن از تیم ملی قطر را این طوری باید داد؟! در بازی پرسپولیس، عنصر قابل تعریف و لحظه قابل ستایش خیلی كم به چشم میخورد! نه سرعت وجود خارجی داشت، نه حركت به چشم میخورد! قرمزها، جوری بازی میكردند كه بازی نمیكردند! قرمزها جوری میدویدند كه نیازی و ارادهای به بیش دویدن، گویا وجود نداشت! «صفر – صفر» این باخت دو سره باخت مطلوب هر دو تیم بود! برای لخویا تساوی یك آرزو بود! برای پرسپولیس چه خاطرهای از این عملكرد ضعیف بر جای مانده است؟
البته پرسپولیس بازی برگشتی هم دارد! البته پرسپولیس فرصت جبران هم دارد! ولی به شرطها و شروطها! شرط اول دویدن است و دویدن! شرط دوم هم دویدن است و دویدن! پرسپولیس در «لیگ آسیا» زیادی خونسرد و زیادیتر یواش بازی میكند!