بازدید 2997
عبدالقادر فايز مدير دفتر شبكه الجزيره در تهران:

شورای همکاری خلیج فارس به یک سازمان صوری بدل شده / اقدامات عربستان ضربه به شورای همکاری است / روش کودکانه ای برای مقابله با ایران انتخاب شده است

دليل اصلي پايه‌گذاري شوراي همكاري خليج فارس مقابله با نفوذ انقلاب اسلامي ايران بود. در طول ٥ سال گذشته عربستان تلاش كرده با نفوذ ايران در منطقه مقابله كند. فرصت براي عربستان فراهم شده بود تا نقش بزرگي در منطقه بازي كند اما تصميم‌هاي رياض در منطقه و عليه قطر مفهوم شوراي همكاري خليج فارس را برهم زد.
کد خبر: ۷۰۸۹۴۵
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۷ 03 July 2017

به گزارش «تابناک» به نقل از اعتماد، مدير دفتر شبكه الجزيره در تهران در گفتگویی پیرامون بحران قطر و مسائل و حاشیه های به وجود آمده از پی آن توضیحاتی ارائه کرده است.

متن گفتگوی عبدالقادر فایر با اعتماد به شرح زیر است:

حدود يك ماه از بحران كشورهاي عربي و قطر گذشته، انتظار داشتيد بحران تا اين مدت بدون اينكه راهكاري واقعي براي آن مطرح باشد، طول بكشد؟

از همان لحظه اول مشخص بود كه بحران كشورهاي عربي به دلايلي كه مربوط به كشورهاي محاصره‌كننده است امكان دارد طولاني شود. بيانيه‌ها و مطالبات و شروط اين كشورها نشان داده بود كه آنها به دنبال راهكار ميانه‌اي نيستند و مي‌خواهند مطالبات‌شان به وسيله قطر اجرايي شود. اين بحران فصل‌هاي متعددي دارد بعد از اينكه بحران بُعد منطقه‌اي پيدا كرد واضح بود كه قرار است بُعد بين‌المللي هم پيدا كند يعني مشخص است كه امريكا و اتحاديه اروپا هم وارد خط بحران شده‌اند به همين دليل ناظران و دواير تصميم‌گيري در قطر اين چشم‌انداز را داشتند كه بحران ممكن است ادامه پيدا كند و به راحتي قابل حل نباشد زيرا كشورهاي محاصره‌كننده مي‌گويند يا كاري كه ما مي‌گوييم را انجام مي‌دهيد يا اين بحران راهكاري نخواهد داشت.

مطالباتي كه در فهرست كشورهاي عربي براي قطر آمده به اعتقاد برخي با هدف ناتوان ساختن اين كشور و نقض حاكميت دوحه مطرح شده؛ به نظر شما كشورهاي عربي مي‌خواهند قطر را تحريك كنند يا وادار كنند تا از حاكميت ملي خود دست بكشد؟

اتفاق نظر بين‌المللي وجود دارد كه شرط‌ها يا مطالبات كشورهاي عربي از قطر با هدف ناتوان ساختن اين كشور است. كشوري كه حاكميت مستقلي دارد اين شروط را نمي‌پذيرد، حتي يك كشوري كه در جنگ شكست خورده هم نمي‌تواند چنين شروطي را بپذيرد اگر اين مطالبات به آلمان يا ژاپن در پايان جنگ جهاني دوم عرضه شده بود شايد قبول نمي‌كردند. به همين دليل مي‌توان گفت با استناد به اين شروط آنچه در درجه اول مورد هدف قرار گرفته فقط قطر نيست بلكه نقش منطقه‌اي و طرح‌هاي قطر است كه مورد هدف قرار گرفته، درست است كه قطر از لحاظ جغرافيايي كشوري كوچك و كم جمعيت است اما نقش منطقه‌اي‌اش در خاورميانه‌اي كه همواره نقش‌ها و طرح‌هاي مختلف در حال تقابل با يكديگر قرار دارد، روشن است. به طور خلاصه عربستان كه امارات، مصر و در كنار آنها بحرين مي‌خواهند قطر را به دوران قبل از سال ١٩٩٦ بازگردانند، قطر يك كشور منطقه‌اي كوچك و غير تاثيرگذار باشد كه از عربستان دستور مي‌گيرد همانطور كه در حال حاضر برخي كشورهاي منطقه مثل بحرين در اين وضعيت قرار دارند؟ نمي‌خواهم البته حاكميت كشوري را تحقير كنم اما تصميم‌گيري نهايي در دولت بحرين صد در صد بحريني نيست. از قطر مي‌خواهند به عقب و به قبل از سال ١٩٩٦ بازگردد كشوري بدون تاثير؛ بدون نقش، بدون بعد منطقه‌اي و بدون بعد بين‌المللي به همين دليل همانطور كه گفتم هدف از اين محاصره نقش منطقه‌اي حاصل از سياست خارجه قطر در اين سال‌هاست... تو حق نداري كه سياست خارجه مستقلي داشته باشي، به عنوان مثال شبكه الجزيره بازوي رسانه‌اي و پروژه موفق دولت قطر و نخستين پروژه رسانه‌اي مسلمانان و جهان عرب به شمار مي‌رود. مردم جهان عرب و اسلام را در خصوص بسياري مسائل بيدار كرده و حالا كشورهاي عربي احساس خطر كرده و معتقدند كه اين پروژه بايد بسته شود. علاوه بر آن سياست خارجه قطر موفق شده ميان تناقض‌ها پل ايجاد كند كه هم با ايران و تركيه رابطه خوبي دارد هم با كشورهاي عربي، قطر توانسته رويكرد غيرمعمولي در سياست خارجه ايجاد كند كه بر خلاف رويكرد معمول است كه يا با شماييم يا عليه شما. سياست خارجه قطر بر اين اساس استوار نشده كه به عنوان مثال چون ما عرب هستيم بايد باهم ائتلاف كنيم و طرف مقابل چون فارس است بايد عليه او اعلام جنگ كنيم يااينكه ما سني هستيم طرف مقابل شيعه هستند. اين اصطلاح‌ها به طور كلي چارچوب سياست خارجه قطر را تشكيل نمي‌دهد به همين دليل در حال حاضر تمام اين مسائل كه نقاط مثبت قطر به شمار مي‌رود با اتهام حمايت دوحه از تروريسم مورد هدف قرار گرفته است. اتهام حمايت قطر از تروريسم هم از پشتيباني دوحه از اخوان‌المسلمين كه محرك اصلي بهار عربي در مصر و ليبي و تونس و ديگر كشورها به شمار مي‌رود شكل گرفته است. اما انقلاب‌هاي معكوس امارات و عربستان عليه انقلاب‌هاي واقعي مردم باعث شد پروژه بهار عربي شكست بخورد و بار ديگر ژنرال‌ها و نظامي‌ها روي كار آمدند. در مصر السيسي با حمايت عربستان و امارات روي كار آمده، نسخه مشابه او در ليبي خليفه حفتر است و در يمن و فلسطين نيز همين موضوع صادق است، نمي‌خواهم كسي را نام ببرم اما برخي از رهبران فلسطين در امارات حضور دارند و نقش منفي در پرونده فلسطين بازي كرده و تلاش مي‌كنند منطق غير دقيق امارات و عربستان را در اين خصوص پياده كنند. قطري‌ها سياست مختلفي را در پيش گرفته‌اند به اجماع عربي متعهد هستند اما سياست خارجه خاص به خود را دارند به عنوان مثال زماني كه عربستان و كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس تصميم گرفتند روابط خود را با ايران قطع كنند يا سطح روابط را كاهش دهند قطر هم سطح روابط خود با ايران را از سفير به كاردار كاهش داد اما آيا روابط دوجانبه قطر و ايران قرار است از بيرون از دوحه مديريت شود؟ قطر چنين چيزي را نمي‌پذيرد. علاوه بر هدف قرار دادن اين رويكرد قطر پروژه‌هاي ديگري نيز وجود دارد كه معتقدم اگر محاصره موفقيت‌آميز باشد و قطر تضعيف بشود طرح‌هاي ديگر كشورهاي عربي در منطقه قابل اجرا خواهد بود طرح‌هايي كه از حاشيه خليج فارس شروع مي‌شود و به مساله پرونده فلسطين، رابطه با اسراييل و تخريب دستاوردهاي بهار عربي خواهد رسيد.

به اعتقاد شما مساله عادي‌سازي روابط با اسراييل جدي است؟

بعد از محاصره قطر و تغيير در رأس هرم قدرت در عربستان و روي كار آمدن محمد بن سلمان به عنوان وليعهد، رسانه‌هاي عربستان و تحليلگران سياسي در فضاي مجازي اين كشور به صورت آشكار به سوي ايجاد رابطه با اسراييل گام بر مي‌دارند.

پيش از عربستان، قطر هم به صورت آشكار با اسراييل رابطه داشت؟

بله قطر يك دفتر براي ايجاد روابط اقتصادي با اسراييل در دوحه تاسيس كرد اما بعد از مدتي متوجه شد كه اين رابطه مفيد نيست و حالا ديگر آن دفتر تعطيل شده اما در حال حاضر بحث بر سر روابط ديپلماتيك با اسراييل است، وقتي كشور بزرگي مانند عربستان از روابط ديپلماتيك با اسراييل سخن مي‌گويد شما در برابر يك چشم‌انداز در جهان اسلام و عربي قرار گرفته‌ايد. برخي كارشناسان و تحليلگران معتقدند عادي‌سازي روابط با اسراييل از سوي عربستان باقي كشورهاي عربي و مسلمانان را با خود نيز به همين سو هدايت خواهد كرد و بر اساس طرز تفكري كه فعلا در منطقه وجود دارد اين يعني ما مي‌توانيم در پرونده فلسطين به نتيجه‌اي برسيم. وقتي از عربستان كه يك كشور بزرگ كه داراي نقش منطقه‌اي است سخن مي‌گوييم بدون شك كشورهاي ديگري هم به تبعيت از رياض با اسراييل رابطه برقرار خواهند كرد. اما سوال مهمي كه در اين مرحله مطرح مي‌شود اين است كه اين عادي‌سازي روابط به چه قيمتي قرار است ايجاد شود؟ به قيمت تشكيل يك دولت فلسطيني واقعي با حاكميت مستقل، مرزهاي تعيين شده، ارتش ملي، سرود ملي و پرچم و واحد پول ملي؟ يا يك كشور فلسطيني بدون حاكميت كه در كرانه باختري و غزه حضور داشته باشد. به همين دليل در اين مرحله سخن گفتن از اخوان المسلمين و حماس اهميت پيدا مي‌كند براي اجراي اين پروژه كه در آن حماس در نوار غزه جايي ندارد، بايد اين گروه كاملا حذف شود و قطر كه از حماس و اخوان‌المسلمين حمايت مي‌كند مورد هدف قرار مي‌گيرد. اخوان‌المسلميني كه عربستان آن را گروهي تروريستي مي‌داند در حالي كه اتحاديه اروپا و سازمان ملل و امريكا اين گروه را تروريستي نمي‌داند بلكه فقط امارات، مصر، عربستان و چند كشور ديگر عربي اخوان را تروريست مي‌دانند. قطر مي‌گويد مطالبات كشورهاي عربي را اجرا مي‌كند به شرط اينكه جامعه جهاني اين مطالبات و خواسته‌ها را تاييد كند... درخواستي به سازمان ملل ارايه دهيد و بگوييد كه اخوان يك گروه تروريستي است و قطر نخستين كشور خواهد بود كه تصميمات سازمان ملل را اجرا خواهد كرد اما قرار نيست از بيرون از كشور دستور بگيرد.

محمد بن عبدالرحمن، وزير خارجه قطر گفته بود كشورهاي عربي بايد ابتدا اتهامات موجود در مطالبات خود را ثابت كنند به اين ترتيب آيا قطر فهرست ١٣ گانه كشورهاي عربي با ويرايش فعلي را رد مي‌كند؟

هيچ دليل و سند واقعي مبني بر حمايت قطر از تروريسم يا اقدام قطر عليه امنيت ملي اعراب وجود ندارد كه به دوحه يا ديگر كشورها ارايه شده باشد، اينها فقط اتهام است من هم مي‌توانم بدون هيچ دليلي هر فردي را متهم كنم. آيا اسناد مالي در اختيار داريد كه نشان دهد دولت قطر از تروريسم در منطقه حمايت كرده است؟ يا اينكه دنبال ضربه زدن به امنيت ملي اعراب بوده؟ اگر اسنادي داريد كه قطر روابط پنهاني با ايران داشته و از طرح اين كشور در خاورميانه حمايت مي‌كند اسنادتان را ارايه كنيد. نه قطر مي‌تواند شروط كشورهاي عربي را بپذيرد نه آنها مي‌توانند دلايلي دال بر واقعي بودن اين اتهام‌ها ارايه كنند. بنابر اين گام بعدي احتمالا افزايش تنش اقتصادي و افزايش تنش عليه قطر در منطقه خواهد بود به همين دليل بحران طولاني‌تر خواهد شد.

اخيرا سفير امارات در روسيه گفته بود كه تحريم‌هاي جديدي در انتظار قطر است كه ممكن است به حد اخراج قطر از شوراي همكاري خليج‌فارس هم برسد به اين ترتيب در صورت مخالفت عمان و كويت با سياست‌هاي عربستان و امارات در منطقه، چه آينده‌اي براي شوراي همكاري خليج فارس متصور هستيد؟

اگر به تاريخ تاسيس شوراي همكاري خليج فارس نگاه كنيم اين سازمان در ١٩٨١ و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به پيشنهاد كويت براي مقابله با تغييري كه در منطقه ايجاد شده بود تشكيل شد.

يعني هدف از تشكيل اين سازمان از همان ابتدا مقابله با ايران بود.

بله دليل اصلي پايه‌گذاري شوراي همكاري خليج فارس مقابله با نفوذ انقلاب اسلامي ايران بود، در طول اين سال‌ها عربستان رياست و رهبري اين مجلس را به عهده داشته. در طول ٥ سال گذشته عربستان تلاش كرده با نفوذ ايران در منطقه مقابله كند، شماري از كشورهاي عربي و اسلامي را گرد خود جمع كرده و بسياري از شهروندان كشورهاي عربي به اين اقدام عربستان پيوسته‌اند زيرا انتقادهايي نسبت به ايران دارند، فرصت براي عربستان فراهم شده بود تا نقش بزرگي در منطقه بازي كند اما تصميم‌هاي رياض در منطقه و عليه قطر مفهوم شوراي همكاري خليج فارس را برهم زد. در حال حاضر اين سازمان به غير از بررسي مسائل داخلي كشورهاي عضو مانند مسائل اقتصادي و شايد مسائل امنيتي و سياسي ديگر نقش واقعي ندارد و به سازمان صوري تبديل شده است، هيچ كاري از عهده اين سازمان براي مقابله با ايران بر نمي‌آيد و نمي‌تواند در مورد مسائل بزرگ منطقه مانند پرونده فلسطين، مبارزه با تروريسم، بازگرداندن اعتماد به ملت‌هاي عرب در مرحله بعد از انقلاب‌هاي عربي و بازگرداندن اين كشورها به عرصه بين‌المللي و منطقه‌اي نقش‌آفريني كند، به همين دليل من معتقدم قبل از محاصره قطر هرگز مانند بعد از محاصره قطر نخواهد بود. در مورد كويت و عمان، مسقط به صورت واضح خارج از چارچوب شوراي همكاري خليج فارس تصميم‌گيري مي‌كند. زماني كه بعد از حادثه سفارت عربستان در تهران از كشورهاي عضو شورا خواسته شد سطح روابط خود را با ايران كاهش دهند، عمان چنين چيزي را رد كرد. كويت هم محاصره قطر را نپذيرفت و حالا نقش ميانجيگر را بازي مي‌كند به همين دليل معتقدم كه شوراي همكاري خليج فارس يك سازمان ظاهري است كه كارايي واقعي اجرايي ندارد. حتي نيروهاي نظامي اين سازمان كه سپر جزيره ناميده مي‌شود و برخي آن را ناتوي عربي مي‌نامند اين نيروها هم از زمان تاسيس تا به امروز هيچ اقدامي به جز ورود به بحرين نداشته است. در واقع هيچ اقدام واقعي از اين نهاد نظامي در راستاي منافع عربي شاهد نبوده‌ايم به همين دليل معتقدم پيامدهاي اقدامات عربستان و امارات عليه قطر به معناي ضربه‌اي واقعي به شوراي همكاري خليج فارس و نقش آن است. اين كشورها در برابر ايران شعارهاي زيادي را سر مي‌دهند اما در واقعيت ابزار لازم براي مقابله با ايران را در دست ندارند و به نظر هم نمي‌رسد كه بخواهند اعراب را عليه ايران و در اين مسير متحد كنند.

چرا؟

آيا محاصره قطر بخشي از مقابله با ايران است؟ آيا رابطه با اسراييل بخشي از مقابله با ايران است؟ آيا كشورهاي عربي بايد همين‌طور پرونده‌هاي عربي را بدون راهكار در سوريه، يمن، ليبي و عراق رها كنند آن هم براي مقابله با ايران... نمي‌توان از اقدامات كشورهاي عربي برداشت كرد كه به دنبال مقابله با ايران هستند اگر هم با اين روش‌ مي‌خواهند با ايران مقابله كنند روش كودكانه‌اي را انتخاب كرده‌اند كه نتيجه‌بخش نخواهد بود. قطر معتقد است كه اختلاف‌هاي حقيقي با ايران در چند زمينه از جمله پرونده سوريه دارد اما در عين حال معتقد است كه مي‌توان اين اختلاف‌ها را پاي ميز مذاكره و بدون استفاده از سلاح عليه يكديگر حل كرد اين همان سياست خارجي است كه به نظر مي‌رسد ديگر كشورهاي عربي علاقه‌اي به آن ندارند. در نهايت شخصا معتقدم كه همه فشارهايي كه به قطر وارد مي‌شود اين هدف را دنبال مي‌كند كه قطر تحت امر عربستان باشد تا رياض و ابوظبي پروژه خود در منطقه را پيش ببرند. به اعتقاد من پروژه‌اي در منطقه وجود دارد كه در حل پرونده فلسطين به عنوان موضوع اصلي جهان عرب و كنار گذاشتن اسراييل به عنوان دشمن از معادله و در نهايت تبديل شدن ايران فارسي و شيعه به دشمن اول اعراب در منطقه خلاصه مي‌شود و با وجود دشمني با اسراييل نمي‌توان اين معادله را اجرايي كرد.

اين طرح عربستان است؟

بله به نظر مي‌رسد اين طرح برخي كشورهاي عربي مانند امارات و عربستان باشد... قطر را به داشتن رابطه پنهاني با ايران متهم مي‌كنند و مي‌خواهند دوحه روابطش را با تهران قطع كند چرا از عمان چنين درخواستي ندارند، ٩٠ درصد از حجم تجارت ايران با كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس بر اساس آمار رسمي متعلق به امارات است بنابر اين اگر ايران دشمن است اولويت با خودشان است تا روابط خود را با ايران قطع كنند. چرا قطر مورد حمله قرار مي‌گيرد؟ زيرا من معتقدم قطر سياست خارجه واقعي، عقلاني و صبورانه‌اي دارد كه مي‌تواند نقش مثبتي در معادله منطقه‌اي در كنار ايران، عربستان، مصر و تركيه داشته باشد و در جامعه جهاني از لبنان و سودان گرفته تا جيبوتي قطر ثابت كرده كه مي‌تواند وارد اين پرونده‌ها شود و به عقيده من هدف از محاصره قطر اين است كه به صورت كامل از مرحله بهار عربي عبور كرد و وارد مرحله جديدي شد كه عنوان اساسي آن حل بحران فلسطين، عادي‌سازي رابطه با اسراييل و معرفي كردن ايران به عنوان دشمن اول كشورهاي عربي است.

بگذاريد درباره الجزيره صحبت كنيم به نظر شما چرا كشورهاي عربي خواستار تعطيلي شبكه الجزيره يا ديگر شبكه‌هاي مرتبط با قطر هستند؟

به سال ١٩٩٦ كه بازگرديم زماني كه قطر شاهد تغييري در حاكميت بود و قدرت به حمد بن خليفه آل ثاني رسيد. قطر در آن سال سه اقدام اساسي انجام داد يك اينكه با توافق با امريكايي‌ها مهم‌ترين پايگاه نظامي اين كشور را در دوحه تاسيس كرد، اين پايگاه را قطر براي حمايت خود از ديگر كشورهاي منطقه و در رأس آن برخي كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس از جمله عربستان تاسيس كرد. بعد از آن در زمينه ساخت شبكه الجزيره سرمايه‌گذاري كرد و در مرحله سوم نيز سياست خارجه جديدي را در پيش گرفت. اگر دقت كنيد همه مطالبات كشورهاي عربي حول محور همين سه مساله شكل گرفته. الجزيره سرمايه‌گذاري حقيقي و واقعي قطر است كه توانست از طريق آن بر آگاهي و بيداري عربي سرمايه‌گذاري كند. پيش از الجزيره شهروندان عربي فقط شبكه‌هاي محلي خود را پيگيري مي‌كردند كه در آنها فقط تعريف و تمجيد از حاكمان و سلطه آن كشور بود اما با آمدن الجزيره اين معادله شكسته شد و جهان عرب متوجه شدند كه روي ديگري براي همه موضوعات وجود دارد. در موضوعات مهم جهاني مانند حمله امريكايي‌ها به عراق بعد از وقايع ١١ سپتامبر و هجمه‌اي كه واشنگتن عليه جهان اسلام ايجاد كرده بود تنها الجزيره بود كه در رسانه‌ها با امريكا مقابله كرد. الجزيره ٤ خبرنگار شهيد در عراق دارد. اين شبكه يك پروژه رسانه‌اي عربي و روشنگر است كه به دنبال بيدار كردن بينش و ديدگاه‌هاي عربي و اعتماد به جوانان است كه در نهايت هم ديديم كه جوان‌هاي عربي به خيابان‌ها آمدند و بهار عربي را تشكيل دادند آيا الجزيره نقشي در اين موضوع داشته؟ بله نقشي اساسي داشته و ذهن مردم را بيدار كرد. حالا كشورهاي ديگر مانند عربستان و امارات چند سال بعد از قطر در زمينه رسانه سرمايه‌گذاري كردند و تنها ٤ سال بعد از تاسيس الجزيره، عربستان شبكه العربيه را تاسيس كرد تا نقشي در اين ميان داشته باشد. دليل موفقيت الجزيره اين است كه اين شبكه جدي و استوار است و از نيروهاي غير سياسي بهره مي‌گيرد. به عنوان مثال من شخصا به برخي سياست‌هاي عربي و از جمله سياست‌هاي قطر انتقادهايي دارم اما اين موضوع اصلا اهميتي ندارد. براي الجزيره قابليت حرفه‌اي خبرنگار مهم است. اين چيزي نيست كه در رسانه‌هاي عربي وجود داشته باشد، در رسانه‌هاي عربي يا با ما هستيد ياعليه ما. به همين دليل مي‌خواهند تنها صداي قطري در بخش منطقه‌اي و بين‌المللي را از بين ببرند و مي‌دانند كه الجزيره تلاش خواهد كرد تا جايي كه ممكن است مواضعي نزديك به مردم داشته باشد و از زمان تاسيس تاكنون مسووليت رسانه‌اي مساله فلسطين را بر عهده گرفته است. به عنوان مثال چند روز پيش غزه مورد حمله موشكي قرار گرفت، اين خبر در شرايطي كه بحران قطر در جريان است به صورت فوري در الجزيره پوشش داده مي‌شود اما در ديگر رسانه‌ها خبري از آن نبود. الجزيره رسانه‌اي است كه اجازه مي‌دهد منتقدان الجزيره و سياست‌هاي قطر هم براي اظهارنظر بتوانند در برنامه‌هاي اين شبكه حضور داشته باشند همين كار را ما در دفتر الجزيره در تهران انجام مي‌دهيم فرصت مي‌دهيم تا تحليلگران ايراني از طريق شبكه الجزيره از سياست‌هاي قطر و الجزيره انتقاد كنند.

انتقادهايي به عملكرد الجزيره درباره بحران سوريه وارد است.

بله، برخي از رويكرد الجزيره در پوشش انقلاب‌هاي عربي انتقاد مي‌كنند چه در سوريه چه در ليبي و چه در يمن.

به ويژه در مورد سوريه؟

شما اگر به يمن هم برويد برخي به سياست الجزيره در اين كشور انتقادهايي وارد مي‌كنند. اينكه بگوييم اين شبكه بدون ايراد و اشكال است درست نيست... الجزيره شبكه بزرگ و وسيعي است كه در كشورهاي مختلف جهان فعاليت كرده و افرادي كه اين فعاليت‌ها را مديريت مي‌كنند معصوم از خطا نيستند ما با اينكه كسي بيايد و بگويد الجزيره در سوريه اشتباه كرده مشكلي نداريم با او به بحث مي‌نشينيم. ما مي‌گوييم اشتباه نكرديم اما اگر كسي بخواهد دليل بياورد با او بحث مي‌كنيم. برخي از خود كاركنان الجزيره هم نسبت به اين شبكه و برخي اقداماتش انتقاداتي دارند. الجزيره مي‌گويد به من فرصت بدهيد تا خبر را پوشش دهم اگر بعد از آن اشتباه كردم مرا مواخذه كنيد ما در كشورهاي عربي قدرت تحمل پاييني داريم به عنوان مثال در سوريه و يمن و ليبي و عراق دفتر الجزيره بسته شد. الجزيره مجبور شد از خارج از اين كشورها به پوشش خبري بپردازد و هنگامي كه شما اخبار يك كشور را از بيرون از مرزهاي آن پوشش مي‌دهيد يا بايد بر خبرگزاري‌هاي رسمي بزرگ تكيه كنيد كه لاجرم بر خط خبري آنها سوار خواهيد شد يا اينكه از شهروند خبرنگارهاي بي‌تجربه‌اي كه در آن كشور وجود دارند و حرفه‌اي نيستند؛ به اين ترتيب اشتباه رخ مي‌دهد. به عنوان مثال رابطه ايران و الجزيره در طول ٥ يا ٦ سال گذشته با مشكلات متعددي همراه شده و با وجود اينكه انتقادهاي زيادي از سوي رسانه‌هاي ايراني به الجزيره وارد شد اما ايران دفتر الجزيره را تعطيل نكرد و به اين ترتيب ايران اين مساله را تضمين كرد كه حداقل اخباري كه از داخل ايران از طريق اين شبكه مخابره مي‌شود مستدل باشد. تصور كنيد اگر الجزيره بسته شده بود اخباري كه در خصوص ايران از اين شبكه منتشر مي‌شد از منابع خارجي بود و منابع خارجي به طور كلي دقيق نيست و برخي تلاش مي‌كنند چهره اين كشور را مخدوش كنند، مسوولان رسانه‌اي در ايران اين معادله را درك مي‌كنند؛ اين بينش در ميان ديگر كشورها وجود ندارد.

در عربستان همزمان با بحران قطر، محمد بن سلمان به عنوان جانشين وليعهد انتخاب شده؛ فكر مي‌كنيد اين تغييرات بر روند بحران كشورهاي عربي تاثيرگذار خواهد بود؟

از زماني كه جنگ در يمن شروع شد كاملا واضح بود كه محمد بن سلمان نقشي اساسي در عربستان دارد او تئوريسين اصلي توفان قاطعيت در يمن است و مشخص شد كه بخش عظيمي از تصميم‌گيري‌ها در اين كشور به او باز مي‌گردد، او ديدگاه‌هاي امنيتي، نظامي، سياسي و اقتصادي دارد. كاملا روشن است انتخاب او به عنوان وليعهد گامي در راستاي تبديل كردن او به شاه بعدي عربستان است. بن سلمان بدون شك در پشت پرده موضوعي است كه با محاصره قطر ايجاد شد.

بحراني كه عليه قطر ايجاد شده تا حد زيادي مشابه اقدام كشورهاي عربي عليه ايران است ممكن است بن‌سلمان بازيگر اصلي در اقدامات ضد ايراني باشد؟

احتمال دارد... در شرايط فعلي او از حاميان محاصره قطر است و به همين دليل معتقدم كه وليعهد شدن او قرار نيست تغيير زيادي در بحران ايجاد كند بلكه ممكن است مسير بحران به سويي برود كه طولاني‌تر شود. به عنوان مثال سخن از اين است كه چرا تركيه مي‌خواهد در قطر يك پايگاه نظامي تاسيس كند و اگر آنكارا از اين اقدام عقب‌نشيني نكند يك پايگاه نظامي مصري در بحرين و با حمايت عربستان و امارات تاسيس خواهد شد كه بر اساس آن بخش اقتصادي را امارات و عربستان تامين خواهند كرد، زمين را بحرين مهيا مي‌كند و نيروهاي نظامي از مصر براي مقابله با تركيه اعزام خواهند شد. عربستان از حدود ٦ سال گذشته تاكنون نتوانسته از ثمره بهار عربي چيزي به سود خود برداشت كند، شعار مقابله با ايران و نفوذ ايران را سر داد كه با نفوذ ايران هم نتوانسته مقابله كند، شعار نزديك شدن به تركيه و كشاندن آنكارا به رياض را سر داد كه بعد از ماه‌عسلي يك‌ماهه اين مساله تمام شد به همين دليل عربستان در طول ٦ سال گذشته تلاش كرده نقش كشور عربي اصلي در منطقه را بازي كند اما در واقعيت توان انجام چنين كاري را نداشته در شرايط فعلي ممكن است با روي كار آمدن بن سلمان تغييراتي در اين زمينه ايجاد شود.

 

او علاوه بر تلاش براي تغيير در مفاهيم اجتماعي در عربستان، سعي مي‌كند چهره‌اي از اين كشور در منطقه ايجاد كند كه عربستان اگر تهديد كند تهديد‌هاي خود را عملي مي‌كند و مثال اين مساله اقدام عليه قطر است. او مي‌خواهد كه مساله‌هاي بزرگ اعراب مثل پرونده فلسطين از دروازه عربستان حل شود و ايدئولوژي مقاومت از بين برود و قطر با اين مساله مخالف است. اگر اجماعي عربي عليه برخي اقدامات ايران تشكيل شود قطر مشكلي با همسويي با اين اجماع ندارد اما زماني كه ترامپ به خاورميانه آمد و نشست رياض با عنوان مقابله با ايران ايجاد شد دوحه احساس كرد معادله جديدي ايجاد شده كه بر اساس آن قرار است ترامپ با ايران به وسيله اعراب و دارايي‌هاي‌شان بجنگد كه قطر چنين چيزي را نپذيرفت به همين دليل مشكل ايجاد شد تا قطر محاصره شود. با توجه به اينكه نقش كشورهاي عربي مانند مصر و عراق و سوريه در تصميم‌گيري‌ها از بين رفته، تصميم‌گيري در منطقه به شوراي همكاري خليج فارس موكول مي‌شود و زماني كه قطر حذف شود سياستگذاري از سوي عربستان صورت خواهد گرفت.

در مورد نقش امريكا دوگانگي واضحي در اين زمينه وجود دارد در حالي كه وزير خارجه خواستار كاهش محاصره قطر است رييس‌جمهور اين كشور قطر را به حمايت از تروريسم متهم مي‌كند. آيا دوحه اميدوار است امريكايي‌ها اين بحران را حل كنند؟

دولت امريكا چندين موسسه دارد و دوحه از همين طريق وارد عمل مي‌شود. بدون شك عربستان و امارات از طريق كاخ سفيد اطمينان خاطر پيدا كرده‌اند كه ترامپ قرار نيست به سود قطر وارد عمل شود و در مقابل رياض و ابوظبي مي‌دانند خط قرمز امريكا اقدام نظامي عليه قطر است.

دوحه درك مي‌كند پنتاگون و سيا مواضع ديگري دارند و پنتاگون نمي‌خواهد در سايه بحران منطقه عمليات نظامي اين نهاد در خاورميانه كه از طريق پايگاه هوايي امريكا در قطر اجرا مي‌شود تحت‌الشعاع قرار بگيرد و قطري‌ها مي‌دانند كه در شرايط فعلي امريكا در مدت زمان كوتاهي در اين بحران دخالت نخواهد كرد. كاخ سفيد تلاش مي‌كند همان‌گونه كه نيكي هيلي، نماينده امريكا در سازمان ملل گفته با اعمال فشار بر عربستان و قطر سودي عايد واشنگتن شود. با اين وجود بدون دخالت امريكايي‌ها حل بحران دور از انتظار است از طرفي امريكايي‌ها در مدت زمان فعلي اقدامي براي حل بحران نخواهند كرد مگر اينكه موضع امريكا با اعمال فشار موسسه‌هاي ديگري مانند پنتاگون و سيا تغيير كند. در شرايطي كه در حال حاضر اتحاديه اروپا، روسيه، چين، ايران و تركيه موضعي مثبت در قبال قطر دارند اما هيچكدام نمي‌خواهند با عربستان رو در رو شوند و قطر اين مساله را درك مي‌كند به همين دليل من معتقدم در برابر مرحله جديدي از بحران هستيم كه بعد از پايان مهلت ١٠ روزه كشورهاي عربي ايجاد خواهد شد.

در بند اول مطالبات كشورهاي عربي از قطر خواسته شده رابطه پنهاني خود را با ايران قطع كند؛ ايران و قطر چه روابط غيرعادي دارند كه بايد قطع شود؟

ايران و قطر دو كشور همسايه هستند كه همواره رابطه خوبي باهم داشته‌اند به اين ترتيب كه هيچ‌وقت اختلاف بزرگي ميان ايران و قطر در يك پرونده دوجانبه وجود نداشته است و دوحه معتقد است از اين مساله مي‌توان در حل اختلاف‌هاي كشورهاي عربي و از جمله قطر در سطح‌ منطقه‌اي استفاده كرد.

در سطح منطقه‌اي قطر انتقادهايي نسبت به سياست‌هاي ايران دارد و اگر اجماعي عربي در اين زمينه باشد از آن پيروي مي‌كند اما در اين سطح اجماعي وجود ندارد يعني همه كشورهاي عربي در دو زمينه مخالفت يا موافق بودن با ايران به اتحاد نرسيده‌اند. همه اتهام‌هايي كه به قطر درباره داشتن رابطه اطلاعاتي با ايران و سپاه اين كشور وارد شده واقعيت ندارد و آنچه كشورهاي عربي را عصباني كرده اين است كه سياست خارجي قطر از سوي كشورهاي منطقه‌ جدي گرفته شده است. براي نتيجه‌گيري بگويم كه قطر به دنبال لجبازي نيست بلكه تلاش مي‌كند راهكار ميانه‌اي در اين بحران پيدا كند زيرا از يك طرف وجود داشتن در محيط كشورهاي عربي در منطقه براي قطر مهم است به همين دليل ممكن است قطر با برخي مطالبات كشورهاي عربي موافقت كند اما قرار نيست دوحه روابط خود را به صورت كامل با ايران برهم زده، شبكه الجزيره را تعطيل كند يا اخوان‌المسلمين را از كشور خود خارج كند بلكه آماده است تا راهكار ميانه‌اي براي حفظ وحدت كشورهاي عربي را بپذيرد؛ بايد اين را بگويم كه قرار است تغييراتي در منطقه از طريق امارات و عربستان ايجاد شود؛ اجراي اين تغييرات در خاورميانه با حضور قطر و سياست‌هاي خارجي مستقل آن امكان‌پذير نيست به همين دليل اين بحران ايجاد شد. به نظر من عربستان اشتباه بزرگي مرتكب شد زيرا ديگر از امروز به بعد كسي حرف عربستان براي مقابله با ايران را جدي نخواهد گرفت. دوران قبل از بحران هرگز مانند دوران پس از بحران نخواهد بود؛ ممكن است قطري‌ها و عربستاني‌ها و اماراتي‌ها پاي ميز مذاكره بنشينند و اختلافات سياسي ‌خود را حل كنند اما اين مساله درباره مردم قطر و جهان عرب صادق نيست. در تاريخ نوشته شد كه قطر در سال ٢٠١٧ از سوي كشور همسايه خود يعني عربستان مورد محاصره قرار گرفت و خطر اصلي همين است. اشتباه استراتژيك عربستان اينجا بود كه مردم را ناديده گرفت و رفع اين اشتباه نيازمند زمان طولاني و نيت پاكي است كه به اعتقاد من همه اين عوامل وجود ندارد.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار