بازدید 9228

دزد یوسف از روزهای تنهایی با یوسف گفت

کد خبر: ۷۱۵۴۹۱
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۰ 25 July 2017
"در پی گم شدن مرموز پسرک 3 ساله در پایتخت، هنگامی که مأموران پلیس در سراسر تهران جست‌و‌جوی شبانه روزی را برای یافتن کودک آغاز کرده بودند، پس از چند شبانه روز پردلهره، زن میانسالی یکشنبه شب این کودک را به مأموران کلانتری تهران‌نو تحویل داد."

روزنامه ایران نوشت: روز ۲۷ تیر خانواده این کودک سه ساله که یوسف بهمن آبادی نام دارد در تماس با پلیس از گم شدن فرزندشان خبر دادند و بلافاصله تصاویر کودک گمشده در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر و از مردم کمک خواسته شد. در حالی که هیچ ردی از یوسف گمشده به دست نیامده بود، با گذشت یک هفته زن میانسالی این کودک را تحویل کلانتری ۱۲۸ تهران‌نو داد. این زن مدعی شد یوسف را در خیابان پیدا کرده است، ولی مأموران پلیس که به اظهارات این زن ظنین شده بودند با دستور قضایی او را بازداشت کردند و تحویل اداره مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی دادند. وی در جریان بازجویی با رد اتهام کودک ربایی، گفت: «روز ۲۷ تیر یوسف را در خیابان تنها و سرگردان دیدم. برای اینکه به دست بچه دزدها نیفتد، او را به خانه‌ام بردم و در این مدت برای یافتن پدر و مادرش تلاش کردم اما وقتی به جایی نرسیدم او را به کلانتری بردم و تحویل مأموران دادم.» این زن صبح یکشنبه به دادسرای جنایی منتقل شد و از سوی بازپرس آرش سیفی تحت بازجویی قرار گرفت، اما او به هیچ عنوان کودک ربایی را قبول نکرد و مدعی شد برای اینکه بچه به دام شخص دیگری نیفتد او را با خود برده است. زن جوان از چند روز زندگی با یوسف گفت.


خانواده یوسف را از قبل می‌شناختی؟

نه، تا به حال نه یوسف را دیده بودم و نه خانواده‌اش را.


پس چرا بچه را با خودت بردی؟

پسرک در خیابان سرگردان بود، یکبار نزدیک بود ماشین به او بزند. یک بار هم مردی به سمتش رفت و با او صحبت کرد. به نظرم قصد بردن بچه را داشت که به طرفش رفتم و گفتم با بچه من چکار داری. او هم ترسید و رفت. سراغ بچه رفتم و اسم و آدرسش را پرسیدم، اما او حتی اسمش را هم نمی‌دانست. آدرس خانه‌شان را پرسیدم که سعی کرد مرا به سمت خانه‌شان ببرد. یکبار گفت خانه‌مان آن‌طرف خیابان است، اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم چون دیدم بی‌پناه است و ممکن است گرفتار آدم رباها و بچه فروش‌ها شود، او را با خودم به خانه بردم.


چرا او را به خانه‌ات بردی؟

جای دیگری را نمی‌شناختم و بچه خسته و گرسنه بود. به محض اینکه وارد خانه شدیم خوابش برد.


خب چرا به پلیس خبر ندادی؟

همین بزرگ‌ترین اشتباهم بود. واقعاً نمی‌دانم چرا او را تحویل پلیس ندادم.


 می‌خواستی با بچه چه کار کنی؟

هیچی، گفتم چند روزی پیشم باشد تا خانواده‌اش پیدا شود.
 چطور می‌خواستی خانواده‌اش را پیدا کنی؟ گفتم شاید بچه بتواند اطلاعاتی به من بدهد، اما فقط می‌گفت مامانم دهات است بابام با موتور رفته دهات. البته به خودم گفتم اگر پدر و مادرش پیدا نشدند حتماً او را تحویل پلیس می‌دهم.

در این مدت گریه یا غریبی نمی‌کرد؟

اصلاً، حتی یک‌بار هم گریه نکرد. باورتان نمی‌شود وقتی او را تحویل دادم گریه کرد. بچه در این مدت آنقدر رابطه‌اش با من خوب بود که فکر می‌کردم پدر و مادرش از هم جدا شده‌اند و محبت مادری ندیده است. آخر چطور ممکن بود بچه در این سن و سال سراغ مادرش را نگیرد.

در مدتی که با هم بودید بیرون هم رفتید؟

یک یا دو بار پارک رفتیم، باقی مواقع خانه بودیم.

برای یوسف اسباب بازی یا سی‌دی کارتون نخریدی؟

نه، فقط چون لباس‌هایش کثیف بود برایش چند دست لباس خریدم. رابطه‌مان خیلی خوب بود.

تو و یوسف باهم تنها بودید؟

بله، مدت‌هاست که تنها زندگی می‌کنم و خانواده‌ام شهرستان هستند. خودم خرج زندگی‌ام را می‌دهم.

زمانی که می‌رفتی سرکار بچه تنها بود؟

در این مدت مرخصی گرفتم و تمام وقت پیش یوسف بودم. راستش را بخواهید دنبال خانواده‌اش بودم تا اینکه دوستم با من تماس گرفت و گفت خانواده یوسف دنبالش هستند و عکسش را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند، من هم با آنها تماس گرفتم.

چه ساعتی زنگ زدی؟

حدود ٧ عصر بود و یک ساعت بعد در محل قرارمان که نزدیکی‌های محل پیدا شدن بچه بود آنها را دیدم.

ازدواج کرده‌ای؟

بله اما ١٥ سال قبل به خاطر اختلاف از همسرم جدا شدم. یک وقت فکر نکنید چون دلم بچه می‌خواست او را برده‌ام. اگر ازدواج کنم می‌توانم بچه‌دار شوم. فقط دلم برای بچه سوخت. گفتم من یوسف ر با خودم نبرم، ممکن است دیگران او را با خود ببرند و هزار بلا سرش بیاورند.


پایان انتظار پردلهره
حالا خانواده یوسف خوشحال هستند و کابوس‌هایشان به پایان رسیده است. مادر که حسرتش این بود یک‌بار دیگر پسرش را در آغوش بگیرد نمی‌داند با چه زبانی شاکر خدا باشد. از سوی دیگر تحقیقات ویژه از این زن تا زمان رفع ابهام‌های موجود در پرونده ادامه دارد.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۸
انتشار یافته: ۱۳
شاید بنده خدا راست میگه وگرنه اصلا به خونوادش خبر نمی داد
در مورد این کودک طبق فرمایشات خانواده کودک و زن حامی احتمالا کودک جزئی عقب مانده ذهنی یا یک نوع اختلال داشته باشد دیرتر زبان باز کرده و به خاطر دوری از مادر گریه نکرده من فکر می کنم خانواده خودش هم اطلاع ندارد
بابا این زن بدبخت بچه رو تحویل داده واسه چی گیر میدید دیگه.بعدش چرا تهمت دزدی بهش میزنید که هنوز هم ثابت نشده
بیچاره رو ولش کنین آورده بچه رو پس داده اگه هدفش آدم ربایی بود که بچه رو نمیاورد آدم انقدر بچه تو خیابون میبینه چه میدونه اینا صاحب دارن یا نه مخصوصا که بچه 3 سالرو مامانش ول کرده تو خیابون!!! اتفاقا به نظر من بچه پیش اون زن جاش بهتر بوده! دیگه کاری نکنین سری بعد مورد مشابه طرف بچه رو سر به نیست کنه واسه یک همچین آدمی که انقدر بچه دوست داره یک حکم مثل کار تو پرورشگاه به مدت چند وقت بهش بدین
شبکه های اجتماعی باعث پیدا شدن او شدند وگرنه بچه به این راحتی تحویل داده نمی شد چون مردم تا بچه را همراه کسی ببینند فورا به پلیس زنگ می زنند این شبکه اجتماعی عجب نعمتی است این خانم می داند بهترین مرجع برای گمشدگان پلیس است چرا به پلیس تحویل نداده اگر نیتش خیر بوده
اگه ولش نکنید دفعه بعد کسی بچه دزدی کنه میترسه بچه رو پس نمیاره.بهتره رهاش کنید بره.
حالا یه نفر با حس مادری و انسانی میاد یه خیری بکنه اینقدر ازارش بدین تا درس عبرتی بشه واسه بقیه که دیگه حتی دلشون واسه یه بچه رها شده توی خیابون هم نسوزه . خب
والا اگه بچه رو عمدی دزدیده بود و سرش بلایی هم اورده بود اینقدر بازجویی و ازار و اذیت نداشت از طرف شما نابغه ها
والا اينجور كه داره با اين خانم برخورد ميشه، انگار دور از جون ... قاتل زنده ياد آتنا رو گرفتن !!!!! به نظرم بايد تشويق بشه و اون هم با پيدا كردن كار مناسب براي اين خانم. چرا كه انسانيت به خرج دادن و اين طفل معصوم رو پناه داده... حالا خطاش اين بوده كه پليس رو خبر نكرده ... والا انشالله جرمي كه اتفاق نيفتاده.

با تشكر ... تابي جان لطفا نشر بده
من اگه ی بچه تو خیابون تنها ببینم عمرا براش کاری کنم، به من چه ربطی داره، دو روز بعد پلیس بازداشتت کنه، بازجویی بشی, تو رسانه ها بچه دزد بخوننت، تصویرت رو (هرچند شطرنجی)پخش کنن بگن کسی که فلان بچه رو ربوده .... مگه اینکه عقلم رو از دست داده باشم اینکارو کنم
توی گزارشتون که نوشتید، گویا هیچ جرمی ثابت نشده. چرا تیتر زدید "دزد یوسف"؟
فکر میکنین با این کار اگر کسی بچه ای رو پیدا کنه ممکنه کمکش کنه؟ همه از ترس دردسر و بازداشت و... رهاش میکنن.
دقیقا مثل کمک به شخصی که تصادف کرده و به بیمارستان منتقل میشه
مادرش هم همچین دلسوز نبوده براش وگرنه از بچه 3 ساله نمیپرسید "میای با هم بریم خونه ی ... (فک و فامیل)؟" که بچه هم بگه میخوام برم پارک و اینجوری سرگردان بشه تو خیابون
يه كاري كنين ملت همين يه ذره كار خير هم كه ازشون ساختست انجام ندن .
همين رفتاراي زشت باعث مي شه هيچ كس دلش براي كسي نسوزه ، دمه شرف و غيرتش گرم كه واسه بچه غريبه اين همه دل سوزي كرده اما آخرش اينجوري دقيقا ياد زماني ميفته آدم كه تصادفي در خيابان رخ مي دهد ولي هيچ كس حاضر نيست فرد مصدوم را به بيمارستان برسونه چون خودش به محض رسيدن به بيمارستان تبديل مي شه به اولين متهم.
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان