بازدید 19973

ریشه های آسیب های اجتماعی کجاست؟

کد خبر: ۷۴۳۵۱۳
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۹ 01 November 2017
 برای رفع معضلی باید به ریشه های پیدایش آن توجه کنیم و در بحث آسیب های اجتماعی توجه نکردن به این ریشه ها است که حل این معضل را به تاخیر انداخته است.

به گزارش ایرنا، برای برطرف کردن آسیب های اجتماعی ابتدا باید ببینیم که سرمنشاء وقوع این آسیب ها کجاست و اصولا این معضل به خاطر چه روی داده تا در نهایت به رفع آن بپردازیم.

اعتیاد، طلاق، حاشیه نشینی، سرقت، خودکشی، بی خانمانی، مهاجرت، فقر و بیکاری از جمله مظاهر آسیب های اجتماعی در جامعه است که ریشه های آن تا حدود زیادی به فرهنگ و فرهنگسازی یک جامعه برمی گردد.

برای مثال شما وقوع کدامیک از این آسیب های اجتماعی را نمی توانید بطور نسبی به فرهنگ یک فرد و جامعه ربط دهید و سرانجام نتیجه بگیرید که ریشه این معضلات می تواند مسائل فرهنگی یک جامعه باشد.

آیا هر یک از آسیب ها بطور مثال اعتیاد نمی تواند ریشه فرهنگی داشته باشد هر چند در میان تحصیل کرده ها نیز می تواند اعتیاد وجود داشته باشد اما در جامعه بیشتر افراد با تحصیلات کمتر به این عارضه مبتلا هستند در حالی که شیوع اعتیاد در بین تحصیل کرده ها هم می تواند دلیل و مبنای فرهنگی داشته باشد.

بهرحال همه افراد جامعه وارد مدرسه می شوند و با آموزه های این مکان آشنا هستند و خیلی از رفتارها را نیز از همین مکان می آموزند و در خانواده و جامعه بروز می دهند.

کودک پس از خانواده وارد مدرسه می شود و جامعه پذیری او از همین مکان آغاز می شود هر چند این جامعه پذیری کامل نیست. کودک در همین دوره با برخی از آسیب ها آشنا می شود که از طریق همسالانش انتقال می یابد.

مدرسه مکانی است که بچه ها در خانواده های مختلف با تربیت های متفاوت پای به آنجا می گذارند و به دلیل اقتضای سنی از هم تاثیر می پذیرند که این تاثیر می تواند مثبت و منفی باشد. کودک قبل از این، معمولا جامعه بیرون از خانه را ندیده و اگر هم تجربه کرده باشد این آموزه ها چندان در او درونی نشده و می توان با آموزه های مدرسه آن را اصلاح کرد.

همه کودکان جامعه ما وارد مدرسه می شوند که محتوای آموزش و تربیت آنان را آموزش و پرورش تدوین و تعیین می کند. دستکم روزانه 5 ساعت از بهترین زمان های زندگی کودکان و نوجوانان در اختیار دستگاه تعلیم و تربیت است که می تواند به هر شکلی این آموزه ها را در اختیار آنان قرار دهد.

برای تربیت یک فرد، بخش زیادی از این وظیفه برعهده خانواده و سپس مدرسه است. خیلی از دانش آموزان؛ معلم و دست اندرکاران مدرسه را الگوی خود قرار می دهند و چنانچه محتوای آموزش را نیز به آن بیافزایم تاثیر مدرسه در کودکان دو چندان می شود.

بنابر این مدرسه و محتوای آموزش تاثیر بی بدیلی روی نسل آینده دارد. مدرسه هم می تواند خود محتوای آموزش صحیح در اختیار دانش آموزان قرار دهد و هم می تواند به خانواده ها در ارائه این آموزه ها به دانش آموزان کمک کند.

در بحث آسیب های اجتماعی، مدرسه و آموزش و پرورش می توانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. نسل آینده کشور در اختیار مدرسه است و شخصیت کودک و دانش آموزان نیز از همین سال ها شکل می گیرد و هر محتوای آموزشی و آموزه ای در اختیار آنان گذاشته شود به همین نحو رشد کرده و تربیت می شوند.

جامعه آینده را همین کودکان و دانش آموزان تشکیل می دهند که از مدرسه وارد اجتماع می شوند. بنابر این همه کسانی که هم اکنون به عنوان افراد بزرگسال در جامعه حضور دارند و کسانی که در دهه ها و سال های آینده به جامعه پای خواهند گذاشت پرورش یافته همین مدرسه و آموزش و پرورش هستند و از این لحاظ نقش این مراکز در تربیت نسل آینده بسیار چشمگیر است.

خیلی از همین خروجی های آموزش و پرورش و در کل مدرسه، به دانشگاه وارد می شوند که البته آموزه های دانشگاه مثل مدرسه، مستقیم نیست اما در مجموع برنامه ها همان است. 

کسانی که آموزه های مدرسه را به درستی یاد گرفته باشند تقریبا همان روش و الگو را در دانشگاه ادامه می دهند بنابر این نتیجه می گیریم که ارائه الگوها به ویژه در دوره کودکی و مدرسه در روند زندگی آینده هر فردی نقش فراوانی ایفا می کند.

همانطور که گفته شد مدرسه در تربیت نسل آینده نقش اساسی دارد، خیلی از آسیب ها از همین مدرسه (از طریق همسالان) انتقال می یابد که مدرسه می تواند آن را برطرف کند.

به نظر می رسد مدرسه در بحث آسیب های اجتماعی منفعل عمل می کند به عبارت ساده تر مدرسه در خصوص رفع این آسیب ها نه تنها یک گام جلوتر از جامعه نیست بلکه چند گام عقب تر نیز هست.

محتوای آموزشی و مدرسه بیشتر در فکر درمان این پدیده است هر چند در مباحث خود عنوان پیشگیری را برای خود انتخاب کرده است. محتوای آموزشی و آموزه های مدرسه در زمینه آسیب های اجتماعی کاربردی نیست همانطور که پیشگیری ما عملی نیست.

این شعار که پیشگیری بهتر از درمان است اگر در آموزش و پرورش درست انجام می شد شاهد حضور دانش آموز معتاد در مدرسه نبودیم و یا دستکم کانون مدرسه نباید مولد اعتیاد باشد. آموزه های مدرسه و محتوای آموزشی باید به گونه ای باشد که همه دانش آموزان نسبت به همدیگر در نقش وجدان های آگاه عمل کنند و برادرانه در خصوص ابتلا به آسیب های اجتماعی کمک رسان هم باشند.

اخراج و برخورد قهری با پدیده اعتیاد در مدرسه اصلا نمی تواند راه حل رفع این آسیب اجتماعی باشد زیرا برای مثال چنانچه دانش آموزی بخاطر همین موضوع از مدرسه اخراج شود نه تنها مشکل اعتیاد او رفع نمی شود بلکه می تواند بیشتر در ورطه این آسیب فرو رود و از طرف دیگر زمینه ابتلا دیگران را هم فراهم کند.

نقش معلمان و مدیران مدارس در رفع آسیب های اجتماعی بسیار مهم است یعنی بانیان مدرسه خود باید از نظر آسیب های اجتماعی کوچکترین لغزشی نداشته باشند تا دانش آموزان از آنان الگو بگیرند.

در زمان حاضر وضعیت جامعه از نظر آسیب های اجتماعی رضایت بخش نیست و این مساله تا حدود زیادی به نداشتن برنامه، محتوای آموزشی کاربردی و غیبت دستگاه بزرگی مثل آموزش و پرورش در برنامه های پیشگیری از این معضلات در جامعه ناشی می شود.

محتوای آموزشی و آموزه های مدرسه باید چنان قوی و اثرگذار باشد که دانش آموز را از ورود به آسیب های اجتماعی دور کند بطوریکه ضمن درونی کردن این تفکر در او، خود نیز مروج این آموزه ها در جامعه باشد.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس
آخرین اخبار