بازدید 10901

از قرار تا فرار سیاسی: چرا سیاستمداران در خاورمیانه فرار می کنند؟

شاید به همین جهت باشد که فرزندان (آقازاده ها!) بسیاری از این نخبگان قدرت در سراسر خاورمیانه غرب را برای تحصیل و در ادامه سکونت بر گزیده اند! آنها در عین داشتن قدرت، از آینده قدرت خود به شدت هراس دارند. این هراس بیش از هر چیز ناشی از آن است که آن ها می خواهند همیشه در قدرت بمانند! در واقع تصورشان این است که باید همیشه سهمی از قدرت داشته باشند. به همین جهت، تصور بیرون ماندن از گود قدرت برایشان دشوار است. لذا وابستگی با بازیگران خارجی در اکثر مواقع آلترناتیوی برای حفظ خود یا قدرت و ثروتشان بوده است!
کد خبر: ۷۴۵۴۸۹
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۰ 08 November 2017
چهار روز پیش، سعد الحریری، نخست وزیر لبنان در تصمیمی غیرمنتظره از سمت خود استعفا کرد. آنچه موجب شگفتی بود، نه اصل استعفا یا متن ضد ایرانی استعفا، بلکه جایی بود که او استعفای خود را اعلام کرد. حریری نه در لبنان بلکه در عربستان استعفای خود را اعلام‌ کرد.
 
مصطفی نجفی ـ به گزارش «تابناک»؛ در واقع نخست وزیر کشور و واحد سیاسی مستقل لبنان، نه در کشور خود بلکه در یک کشور دیگر یعنی عربستان اعلام استعفا کرد؛ موضوعی که موجب شگفتی بسیاری از ناظران شد.
 
روز گذشته نیز برخی منابع خبری از درخواست پناهندگی یا فرار نجم الدین عبدالکریم استاندار معزول کرکوک عراق به آمریکا خبر دادند. همچنین باید به پناهندگی منصور هادی نخست وزیر معزول یمن به عربستان اشاره کرد که خبرهایی مبنی بر حصر خانگی وی در عربستان از سوی سعودی ها وجود دارد.
 
موارد بسیاری در زمینه وابستگی مقامات و نخبگان سیاسی کشورهای خاورمیانه به بیرون یا درون مرزهای منطقه وجود داشته و دارد که قصد نداریم، به تک تک آن ها اشاره کنیم، بلکه می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا بسیاری از مقامات و نخبگان سیاسی در خاورمیانه وقتی احساس شکست، یأس و سرخوردگی می کنند و وقتی به اهداف سیاسی شان نمی رسند به بیرون از مرزهای ملی خود چشم می دوزند؟ چرا آنها نائل شدن به اهدافشان در شرایط سخت را در وابستگی های بیرونی می بینند تا در مبارزه و تلاش درونی و داخلی؟
 
فقدان ارزش ها و باورهای مشترک ملی
 
نخستین عامل را باید در سطح کلان ذهنی ارزش ها، هنجارها و باورهای متضاد امنیت زدا دانست که نقش اساسی در شکل گیری احساس ناامنی سیاسی در بین نخبگان سیاسی دارد؛ چیزی که در کشورهای خاورمیانه شاهدیم. در واقع ارزش و باورهای مشترکی آن هم در سطح ملی وجود ندارد که نخبگان سیاسی را به تعهد به آن ارزش های ملی وادارد. به همین جهت است که می بینیم نخبگان سیاسی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به جای آنکه خود را نماینده یک ملت و کشور بدانند، خود را نماینده قوم، قبیله، مذهب و یا نژاد مشخصی می دانند.
 
به همین دلیل است، سعد الحریری که نخست وزیر کشوری به نام لبنان است، عملا اعلام می کند که نمی تواند با گروه ها و جریان هایی مانند حزب الله کار کند و مهم تر آنکه این موضع خود را نه در لبنان بلکه در ریاض اعلام کند؛ مسأله ای که بیش از هر چیز وابستگی وی به سازوکارهای سیاسی عربستان را بیش از تعهد به ساخت سیاسی لبنان نشان می دهد. با این حال، این عامل را در کشورهایی مانند ایران و ترکیه کمتر مشاهده کرده ایم و در این دو کشور معمولا نخبگان سیاسی خود را همگون با ارزش های کل جامعه به تصویر می کشند.

هراس آفرین بودن تعاملات و تقابلات
 
نکته دوم آنکه، رفتار، تعاملات، تقابل ها، دوستی ها، دشمنی ها و رقابت ها در بافت سیاسی کشورهای خارومیانه غیر قابل پیش بینی و بعضا هراس آفرین است. در واقع، نخبگان سیاسی همواره خود را در معرض تهدیدات فیزیکی، اقتصادی، حقوقی و موقعیتی می بینند که باعث می شود آنها دنبال تکیه گاهی خارجی برای روز مبادا باشند. این عامل در اکثر جوامع منطقه مسبوق به سابقه بوده است. در ایران نیز در برهه های مختلف شاهد آن بودیم.
 
به ویژه دوران پهلوی دوم که محمدرضا شاه دو بار در دوران زمامداری خود از کشور گریخت تا از تقابلات داخلی مصون بماند. 25 مرداد 1332 نخستین باری بود که شاه از ایران فرار و خاک کشور را ابتدا به مقصد عراق و سپس ایتالیا ترک کرد. پس از علنی شدن خبر فرار شاه از کشور، مردم به خیابان‌ها ریختند، مجسمه‌های او و پدرش رضاشاه را پایین کشیدند و علیه سلطنت شعار دادند. گروهی نیز در نقاط مختلف تهران و همچنین میدان بهارستان تظاهرات کردند و خواستار «نظام جمهوری» و پایان سلطنت شدند، کاخ‌های سلطنتی بسته شد و برنامه دعا به جان شاه از برنامه پادگان‌ها کنار رفت.
 
 اما سه روز بعد کودتای 28 مرداد با همکاری مشترک واشنگتن و لندن اتفاق افتاد و شاه که در ایتالیا به سر می برد و متواری بود در پیامی با هدف آرام کردن مردم به آنها وعده دموکراسی داد و گفت، تنها اوست که می‌تواند در کشور دموکراسی واقعی برقرار کند. فرار دیگر او به سال 57 بر می گردد. اما گفته‌های شاه در سال 57 دیگر تأثیری نداشت و چند ماه بعد بر خلاف کودتای ۲۸ مرداد او برای همیشه از ایران خارج شد.
 
اما به خوبی می بینیم که مصدقی که استقامت و قانون مداری اش منجر به فرار شاه از کشور شد، خود پس از کودتا تا پایان حیات در تبعیدش در حالی که شاید می توانست از کشور بگریزد، در کشور ماند و ماندگار شد و الهام بخش!
 
پارادوکس قدرت
 
در خاورمیانه، هرچه فرد بیشتر در نظام سیاسی مشارکت می کند و قدرت بیشتری به دست می آورد، میزان بی اعتمادی، احساس ناامنی و در نتیجه بدبینی او افزایش پیدا می کند، چون چنین شخصی احساس قدرت واقعی نمی کند. از این روی، قدرت احساس ناامنی و بی اعتمادی را به وجود می آورد، زیرا روند قدرت مقید به نهادها و قواعد مشخص نبوده بلکه تابع امیال، مطامع و احوال نخبگان سیاسی دیگر و به ویژه نخبگان فرادست است. در چنین شرایطی، نخبگان سیاسی در عین داشتن قدرت خود را منزوی و تنها می بینند. این زمانی است که بار دیگر نخبگان قدرت به دنبال تکیه گاهی برای قدرت خود هستند. لذا آنها اعتماد به بیرون را برای غلبه بر ترس، بی اعتمادی و ناامنی درونی و داخل انتخاب می کنند.
 
شاید به همین جهت باشد که فرزندان (آقازاده ها!) بسیاری از این نخبگان قدرت در سراسر خاورمیانه غرب را برای تحصیل و در ادامه سکونت بر گزیده اند! آنها در عین داشتن قدرت، از آینده قدرت خود به شدت هراس دارند. این هراس بیش از هر چیز ناشی از آن است که آن ها می خواهند همیشه در قدرت بمانند! در واقع تصورشان این است که باید همیشه سهمی از قدرت داشته باشند. به همین جهت، تصور بیرون ماندن از گود قدرت برایشان دشوار است. لذا وابستگی با بازیگران خارجی در اکثر مواقع آلترناتیوی برای حفظ خود یا قدرت و ثروتشان بوده است!
 
عدم تساهل رقبا
 
علت چهارم را باید در عدم تساهل و مشت آهنین رقبا دانست؛ یعنی خاورمیانه مثل نظام های اروپایی نیست که اگر کسی استعفا داد، به دلیل کارهای خوبش از او تشکر کنند و صرفا کارهای ناقص یا غلطش را نقد کنند، بلکه سیاستمدار و الیت سیاسی در صورت اعتراض ممکن است گرفتار عواقب و مجازات هایی همچون اعدام، حصر یا تبعید شود. به همین جهت برای فرار از این مجازات ها در جستجوی جغرافیا و کشور دیگری برای فرار است؛ لذا می توان گفت، هرچند تعداد اندکی از نخبگان و سیاستمداران در خاورمیانه عدم تساهل ها و مجازات ها را تحمل کرده اند، ولی بسیاری نیز فرار را بر قرار ترجیح داده اند.

شما چه فکر می کنید!؟...
 
*کارشناس مسائل خاورمیانه
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۷
انتشار یافته: ۲۱
من فکر می کنم که دلیل این موضوع این هست که در خاورمیانه اگر یک گروه سیاسی به قدرت برسد از آن جا که تمامیت خواه و دارای خوی دیکتاتوری هست به جریان سیاسی مقابل رحم نمی کند و سعی می کند تا تمام گروه های مخالف را پاکسازی کند و این نشان از عدم وجود دموکراسی در خاورمیانه هست.
مثل همیشه یادداشت خوبی بود احسنت
مثل همیشه یادداشت خوبی بود احسنت
ما هم جزیی از خاور میانه هستیم و متاسفانه این مطالب دقیقا در مورد مسئولان کشور ما هم صدق میکند!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۷
بله متاسفانه
حسن
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۷
متاسفانه بد جور هم صدق میکنه. اول که تیتر رو خوندم فکر کردم مربوط به کشور خودمونه. ولی بعدش دیدم تابناک به نعل هم زده...
چون درخاورمیانه اکثر حاکمان دست نشانده امریکاوانگلیسند ووقتی برملامیشه یا به اربابشون قدعلم می کنند سقوط می کنند والفرار وبدبختانه هیچکدام هم درس عبرت نمی گیرن
با توجه به عدم شفافیت و نبود دموکراسی واقعی و بسته بودن فضای سیاسی کشورهای خاورمیانه و از همه مهمتر وجود رسانه های دولتی که باعث میشه همه اطلاعات بصورت دروغ به اطلاع مردم برسد باعث تمام این بگیر و ببندا میشه
دقیقا الان خیلی از اصلاح طلبا خارجند
پاسخ ها
فرزاد
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۷
اتفاقا اصلاح طلبان از دست امثال تو فرار كردند و پناهنده شدند به خارج!
مطئمنا دلیل عارضه مورد بحث با دلیل درج عکس بزرگ دولتمردان مقدس خاورمیانه سر هر کوی و برزن یکیست.
جالبه و اين دليل ان است كه بفرض در كشوري دموكرات مثل امريكا پريزيدنت اباما طرح 50 ساله را كلنگ مي زند ولي در كشور ايران بدليل كيش شخصيت پرستي عملا برنامه طولاني مدت را بسختي مي توانيم پيش ببريم
نگاه سیاه وسفید به هر رویدادی دروجود ما نهادینه شده است تاوقتی یادنگیریم که بین سفید وسیاه نگاه دیگری هم می تواند مورد توجه قرار گیرد گزینه فرار همیشه در انتخابها برجسته می ماند .
چونکه دراکثرکشورهای خاورمیانه دمکراسی واقعی وجودنداردحکومتهابرآمده ازدل جامعه نیستنداحزاب ومتبوعات آزادوجودندارددرنتیجه فسادودیکتاتوری شکل میگیردهمه چیزبراساس منافع حاکمان عینیت میابدنتیجه چنین است که میبینید
حاکمان کشورهای خاورمیانه مستاجر آمریکا هستند .. وقتی صاحبخونه تصمیم بگیره مستاجر باید بره .. صاحبخونه فقط لطف می کنه و مستاجر رو از خشم مردم خاورمیانه نجات میده .. البته گاهی هم مثل صدام و قذافی ، این لطف رو نمیکنه
تحلیل خوبی بود ،اما ،کنایه همداشت ،،،؟ احسنت ،،،
تابناک عزیز، چرا ایران رو استثنا جلوه میدی؟!! تفسیرها و دلایلت عالی بود ولی کشور ما نمونه بارز این مقوله هست مثال هاش هم فراوان هستن!!!!! میخوای بزنم؟!
بدلیل عملکرد اشتباه حکومتها لرزان هستند به همین دلیل سعی میکنند برای خود در هنگام فرو پاشی سیاسی جایی داشته باشن اگر دیگران را مشارکت در سیاست دهند و همه چیز را برای خود نخواهند جایی برای فرار نخواهند
بهترین الگو برای صاحبان قدرت در خاور میانه برای نجات از این ترسها, دیوید کامرون است
اولش خواستم بگم کاملا درسته و خوب میگی ولی دیدم به بی راهه زدی و باز نگاهت رو به سمت پهلوی و حریری و امثال منحرف کردی اصل مثال جلو چشاتن
تابی جون ایران را با ترکیه قیاص می کنی؟؟؟
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار