به مناسبت اولین یادواره «آشنای غریب»؛
فرماندهی که با 40 نفر صدام را تا پشت بستان به عقب راند+عکس
سرویس دفاع مقدس ـ اولین یادواره شهید «علی غیور اصلی» فرمانده دلاور عملیات مرحله اول آزادسازی شهر عاشقان شهادت «سوسنگرد» در تهران برگزار می شود.

به گزارش «تابناک»، شهید غیور اصلی به هنگام تجاوز صدام به کشور عزیزمان در 31 شهریور 1359 و عبور ارتش بعثی از شهرهای بستان، سوسنگرد و حمیدیه و پیشروی به طرف اهواز به منظور تصرف مرکز استان، با سازماندهی تعدادی از برادران پاسدار و نیروهای مردمی داوطلب و به کارگیری تاکتیک حیرت آوری طی یک عملیات شبیخون، در ساعت 24 روز 9 مهر1359 به مواضع ارتش متجاوز در یک جبهه نسبتاً وسیع در محور جاده حمیدیه ـ سوسنگرد یورش برد.

در این عملیات بسیار نابرابر نیروهای شهید غیور اصلی توانستند با کمک یگان های هوانیروز ارتش، دشمن که استعداد آن دهها برابر نیروهای خودی بود را با اتکاء به ایمان و توکل خود به ایزد متعال و تأسی از مکتب امام حسین (ع) در هم کوفته و با وارد نمودن تلفات بسیار سنگینی از جمله انهدام و به غنیمت درآوردن دهها دستگاه تانک، آنها را تا پشت شهر مرزی بستان عقب برانند.

بدین ترتیب شهید غیور اصلی با عملیات خود نقش مؤثری را در شکست طرح صدام در سقوط خوزستان و اشغال اهواز ایفاء نمود. این شهید عزیز در ادامه این عملیات و به هنگام شناسایی مواضع جدید دشمن مجروح شد و در 11 مهر 1359 به یاران شهیدش پیوست. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

به همین مناسبت اولین یادواره شهید غیور اصلی با سخنرانی دریابان علی شمخانی و با حضور مردم عزیز و شهید پرورمان از جمله جمعی از فرماندهان دفاع مقدس، نمایندگان استان خوزستان در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، همرزمان و خانواده آن شهید برگزار می شود.

زمان: پنجشنبه مورخه 21/07/1390 از ساعت 14 الی 17:30.
مکان: تهران ـ خیابان شهید خالد اسلامبولی (وزراء سابق) ـ جنب پارک ساعی ـ مسجد حضرت ولیعصر(عج).


زندگینامه شهید غیور اصلی:

سردار شهید علی غیور اصلی در چهارم بهمن ماه سال 1330 مصادف با شب اربعین حسینی در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. وی طفلی آرام و خوش چهره بود. اعتماد به نفس خصوصیتی دائمی وی بود که از دوران کودکی به مدد آن مشکلات را از میان برداشته و همواره این ویژگی در کنار ادب و مهربانیش باعث جذب دیگران می شد. از 6 سالگی فرایض دینی را به خوبی انجام می داد و در سن7 سالگی درس و مدرسه را آغاز کرد.

با علاقه درس می خواند و از قدرت درک خوبی برخوردار بود. ضمن دارا بودن روحیه فعال و اجتماعی، در کنار فعالیت هایش به ورزش نیز می پرداخت. شهید غیور اصلی پس از اتمام تحصیلات به تهران عزیمت کرد و در واحد تیپ نیروهای ویژه هوابرد ارتش استخدام شد.

او بسیار زیرک و باهوش بود لذا پس از اینکه دوره های متعددی را در داخل کشور گذراند، برای تکمیل تجربیات نظامی به چند سفر خارج از کشور از قبیل آلمان، ایتالیا، مصر، اردن و عمان اعزام گردید. شهید، علاوه بر آشنایی هر چه بیشتر با مسائل و تاکتیک های نظامی این فرصت را یافت تا فرهنگ های مختلف دیگر محل را از نزدیک مشاهده کند. وی با تواضع و متانت در رفع مشکلات دیگران از تجربیات خود سود می جست و از هیچ تلاشی فروگذار نبود.

در تمام دوران زندگیش بسیار به مذهب اعتقادات دینی اش اهیمت می داد و اطرافیانش را به نماز اول وقت توصیه می کرد. صراحت بیان داشت، توصیه او همیشه این بود: «مواظب باشید خطر همیشه همه جا است، فقط با انسان و مومن واقعی دوستی کنید و از افراد بی اعتقاد دوری کنید».

وی به مطالعه کتاب علاقه زیاد داشت و آثار شهید مطهری را مطالعه می کرد و مصرانه سخنرانی های ایشان را دنبال می کرد.

ارتش رژیم شاهنشاهی که از جانب او بسیار احساس خطر می کرد، او را با تمام تجربیاتش به لشگر 92 زرهی اهواز منتقل کرد. وی به دلیل فعالیت های مختلف علیه رژیم شاه، مورد تعقیب قرار گرفت و موفق به فرار گردید. ولی در اوایل سال 1357 دستگیر و به بازداشتگاه اهواز منتقل شد، وی در آن دوران دفتری از اشعار خود تهیه کرد. پس از چند ماه حکم  اعدامش صادر شد ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد. او به توصیه و وساطت شهید والامقام یوسف کلاهدوز با سردار علی شمخانی که در آن موقع فرمانده سپاه خوزستان بود آشنا و مسئولیت تربیت نیروهای آموزشی سپاه اهواز را به عهده گرفت و از دوره سوم تا یازدهم عهده دار این مهم بود.

شهید غیور اصلی از یکسال قبل از شروع تهاجم عراق، آمادگی رزمی نیروهای عراقی را رصد نموده و معتقد به آغاز قریب الوقوع جنگ داشت و در همین راستا نسبت به تربیت نیروهای کارآمد با تمام توان مبادرت ورزید. در این مدت بیش از دویست نفر نیروی رزمی که بعدها اکثرا جزء سرداران پرافتخار دفاع مقدس شدند را تربیت نمود.

به هنگام شروع جنگ تحمیلی، دوره یازدهم سپاه در حال آموزش بود و وی با استفاده از تجربیات خود آنان را آماده ورود مستقیم به دفاع مقدس نمود و با استفاده از آنان اولین و موثرترین عملیات شبانه را طراحی و هدایت نمود.

در روز هشتم مهرماه که عراق با دور زدن سوسنگرد و حمیدیه به 23 کیلومتری اهواز رسیده و خود را برای ورود به شهر اهواز در صبح نهم مهرماه آماده می کرد، استاندار وقت طی اطلاعیه ای عمومی، خواستار آمادگی دفاع شهری شد.

در همان شب شهید غیور اصلی با اتکاء به همان نیروهای محدود و چند تن دیگر که عدد آنان از 40 نفر تجاوز نمی کرد، در یک رزم شبانه، نیروهای عراقی را به کمک نیروهای هوانیروز که صبح روز بعد به کمک وی شتافتند، تا پشت شهر بستان به عقب راند. در این عملیات تنها یک نفر از نیروهای وی (شهید محمود مراد اسکندری) به فیض عظیم شهادت نایل شد.

این تدبیر شهید عزیز ما، علاوه بر مأیوس کردن عراق از اشغال اهواز و شکست طرح صدام برای سقوط خوزستان، روش دفاعی نوینی را برای مقابله با ارتش صدام را برای تمام دوران دفاع مقدس به نیروهای سپاه و ارتش آموزش داد به گونه ای که این روش در تمام دوران دفاع مقدس روش غالب و تاکتیک اصلی ارتش و سپاه اسلام بود.

در غروب روز عملیات، هنگامی که شهید به همراه سه نفر از همرزمان خود برای شناسایی مواضع جدید دشمن و طرح ریزی تهاجم بعدی در منطقه عملیاتی سوسنگرد در حال تردد بود، مجروح گردید و پس از انتقال به اهواز، در بیمارستان به فیض شهادت نائل گردید.

وی درسال 1352 ازدواج کرد و از او دو فرزند به یادگار مانده است. وصیت نامه ای از او به دست نیامده، ولی خاطرات، آموزش ها، روح بزرگ و شجاع او سینه به سینه نقل محافل یاران، خانواده و دوستان وی است.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد