خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنیش حماس در فلسطین به رئیس جمهور، حسن روحانی نامه نوشته و از وی درخواست حمایت و کمک کرده است؛ درخواست کمکی که برآورده کردن آن توسط رئیس جمهور ایران، مستلزم فراموش کردن رفتار امثال خالد مشعل در قبال ایران است. سه سالی که دوستان خالد مشعل به حرم حضرت زینب(س) یورش ها بردند...
کد خبر: ۴۱۱۲۲۶
تاریخ: ۰۵ تير ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۱
یکی از روندهای قابل توجه در منطقه ـ که بیش از سه سال قبل و همزمان با آغاز درگیری ها در سوریه آشکار شد ـ روند فاصله گرفتن سازمان حماس از ایران و محور مقاومت در منطقه بود؛ روندی که بر خلاف انتظار رهبران حماس نتوانست نتیجه موردنظر آنها را به همراه آورده و بازخوردهای منفی برایشان به بار آورد. نامه اخیر رئیس دفتر سیاسی این سازمان به رئیس جمهور ایران، دربردارنده نکات مهمی در این زمینه است.
به گزارش «تابناک»، امروز خبری در رسانه ها منتشر شد، مبنی بر اینکه خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی سازمان فلسطینی حماس با ارسال نامه ای برای حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، به تشریح اقدامات اخیر صهیونیست ها علیه فلسطینیان پرداخته و از ایران درخواست حمایت و پشتیبانی بیشتر کرده است.
در این نامه که از سوی مرکز اطلاع رسانی فلسطین منتشر شده، مشعل درباره موج «مجازات دسته جمعی» مستمر و روزافزون رژیم صهیونیستی که از ده روز پیش علیه فلسطینی ها در کرانه باختری و غزه آغاز شده سخن گفته و از رئیس جمهور و ملت ایران خواسته در راستای حمایت همیشگی خود از ملت فلسطین، بیش از پیش از «فلسطینیان و مبارزاتشان در مقابله با اشغالگران صهیونیست» حمایت شود و کارهایی در این زمینه برای توقف حملات صهیونیست ها انجام گیرد.
بخش اصلی مسائل مورد اشاره مشعل، به اقداماتی مربوط است که رژیم صهیونیستی طی چند روز اخیر و در پی ناپدید شدن سه شهرک نشین نظامی ارتش این رژیم در منطقه اشغالی «الخلیل» انجام داده و به بهانه این اتفاق، اقدام به انجام حملاتی علیه مواضع حماس و همچنین علیه فلسطینی ها کرده است.
اما این نامه در شرایطی از سوی مشعل برای روحانی فرستاده می شود که طی بیش از سه سال اخیر و در پی آغاز و سپس اوج گیری درگیری ها در سوریه، این سازمان خط خود را به کلی از ایران جدا کرده و با تصور اینکه در پی تحولات منطقه، یک «خاورمیانه اخوانی» - متشکل از دولت های وابسته به گروه های همفکر این سازمان ـ تشکیل خواهد شد، ماندن در محور مقاومت را به صلاح خود ندید.
اکنون گویا مشعل فراموش کرده که خود و دیگر رهبران سازمان حماس، طی سال های اخیر مرکز توجه خود را به سوی ترکیه، قطر و مصر معطوف کرده و کار را به جایی رساندند که از رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه با عنوان «رهبر جهان اسلام» یاد کردند!
اما از چند ماه پیش و در پی وقوع تحولات جدی در روندهای جاری خاورمیانه، این رهبران خود را در وضعیت بغرنجی دیدند که نه راه پیش برای آنها باقی گذاشته و نه راه پس. در حقیقت، ناکامی سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه و عدم موفقیت دولت آنکارا در براندازی اسد، تغییر پادشاه قطر و ملایم تر شدن سیاست منطقه ای این کشور و مهمتر از همه، سقوط محمد مرسی، رئیس جمهور مصر، عواملی بودند که سبب شدند حماس خود را بناگاه در عرصه منطقه تنها ببیند.
حال همین تنهایی و نداشتن پشتیبان سبب شده، همان افرادی که تا چند ماه پیش به کلی نسبت به ایران بی تفاوت شده و حتی در آشکار و نهان موضع گیری هایی علیه جمهوری اسلامی ایران می کردند، بار دیگر دست نیاز به سوی ایران دراز کرده و راه نجات خود را در یاری گرفتن از ایران ببینند.
گویا جناب مشعل فراموش کرده که سیاست های سازمان متبوعش در فاصله گرفتن از محور مقاومت بود که سبب شد، گروه های تکفیری در مناطق مهم درگیری در منطقه، از سوریه تا عراق قدرت گرفته و به مبارزه با کشورها و سازمان های عضو محور مقاومت بپردازد. طبیعی است در این شرایط، رژیم اسرائیل دست خود را در منطقه باز دیده و می تواند با فراغ بال نقشه های توسعه طلبانه خود را علیه فلسطینی ها به اجرا بگذارد.
به عبارت دیگر، آنچه هم اکنون در سرزمین های اشغالی، از کرانه باختری گرفته تا غزه جریان دارد، نتیجه چیزی جز سیاست های فرصت طلبانه و قدرت طلبانه خود رهبران حماس نیست و اکنون آن ها باید نه تنها در برابر مردم خود، بلکه در برابر تمام بی گناهانی که به سبب بی مبالاتی آنها در منطقه در معرض تهاجم تکفیری ها قرار گرفته اند نیز پاسخگو باشند.
در پایان، باید اشاره کرد هرچند آرمان «مردم فلسطین» و مبارزه آن ها با رژیم صهیونیستی همواره برای ایران مورد احترام و حمایت بوده، پرسش اینجاست که چگونه می توان یک بار دیگر به سازمانی اعتماد کرد که پس از سال ها اقامت در دمشق و برخورداری از انواع حمایت های دولت سوریه، به این دولت پشت کرده و سپس در مقابل آن قرار گرفت، اعتماد کرد؟ چگونه می توان به سازمانی که سال ها از حمایت ایران برخوردار بوده و سپس ترکیه و قطر را ولی نعمت خود معرفی نمود، اعتماد کرد؟ شاید پاسخ به این پرسش ها بتواند هم برای خود رهبران حماس و هم برای ایران روشنگر مسائل مهمی باشد!