اینروزها ماجرای شفافیتهای مالی در قراردادهای فوتبال داغ داغ است و بسیاری نیز با علاقه فراوانی به آن میپردازند و بر این باورند که با شفافیت مالی، میتوان جلو ریختوپاشهای بیاندازه فوتبال را گرفت؛ اما موضوع مطرح، این است که چرا همه تنها روی شفافیت مالی حوزه فوتبال تمرکز کردهاند و چندان پیگیر شفافیت مالی در سایر حوزهها نیستند. بخشهای بازرگانی صدا و سیما، یکی از سازمانهایی است که سالانه میلیاردها تومان از محل فوتبال درآمد دارد و اکنون بر سر پرداخت حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال حاضر نیست رقم واقعی را بپردازد؛ چرا درباره شفافیتهای مالی در این زمینه کسی پاسخگو نیست؟
به گزارش «تابناک»، عادل فردوسیپور مجری برنامه نود همیشه سعی کرده با زبان تیز و نگاه نقدانه خود در برنامه نود حرفها و انتقاداتی را بیان کند که سایر مجریان و برنامهسازان تلویزیون از آن طفره میروند و همین تیزبینی با چاشنی شجاعت، او را به یکی از محبوبترین شخصیت تلویزیونی ایران در دو دهه اخیر بدل کرده است. همه آنهایی که شب گذشته برنامه نود را دیدند از صراحت لهجه او در خصوص ماجرای کارت پایان خدمت جعلی و اهمال سازمانهای عریض و طویل ذیربط خوشحال شدند.
اما حتی عادل فردوسیپور هم که سرش برای موضوعات جنجالی از این دست درد میکند، شب گذشته در برنامهاش هیچ اشارهای به ماجرای حق پخش تلویزیونی نکرد و کاملا چراغ خاموش از کنار آن گذشت؛ ماجرایی که در کنار کارت پایان خدمت و ارقام قرارداد، یکی از سه موضوع مهم و جنجالی فوتبال ایران را تشکیل میدهد؛ اما حتی عادل فردوسیپور و برنامه نوداش که علاقه زیادی به شفافسازی مالی در حوزه فوتبال دارند، از پرداختن به موضوع مهمی چون حق پخش طفره رفتند.
ماجرا از جایی آغاز میشود که سازمان فوتبال ایران پس از چند سال خواب، سرانجام به این نتیجه میرسد که از پتانسیلهای درآمدزایی خود استفاده درست کند و یکی از مهمترین منابع درآمدزایی در فوتبال، ماجرای حق پخش تلویزیونی است که در خیلی از جاهای دنیا تیمها نزدیک به 60 درصد هزینههای خود را از این طریق تأمین میکنند.
سازمان لیگ ایران نیز پس از کارشناسیهای فراوان و در پایان قرارداد سه ساله حق پخش تلویزیونی، رقم ۱۸۰ میلیارد تومان در سه سال را به صدا و سیما برای پوشش تلویزیونی مسابقات فوتبال پیشنهاد داد؛ اما فکر میکنید صدا و سیما به این مسأله چه واکنشی نشان داد؟
پس از اینکه نزدیک به ده ماه مسئولان فوتبال ایران مصاحبه و با صدا و سیما نامهنگاری کردند، سرانجام مسئولان صدا و سیما در پاسخ، رقم ۲۲ میلیارد را برای یک سال به فدراسیون فوتبال پیشنهاد دادند؛ رقمی که با رقم واقعی اختلاف فاحشی دارد. این در حالی که احتمالا صدا و سیما از محل پوشش مسابقات مختلف فوتبال درآمدهای کلانی به دست میآورد که البته تابناک این درآمد و درآمدهای مشابه را تأیید نمیکند. حتی برآوردها در خصوص ویژهبرنامه جامجهانی صداوسیما درآمد چند ده میلیاردی را محاسبه میکند. همین برنامه نود با اجرای هفتگیاش از محل تبلیغات و پیامکهایش احتمالا درآمد چشمگیری نصیب صدا سیما میکند و این غیر از تبلیغاتی است که برای مسابقات لیگ برتر فروخته میشود.
اما اکنون بخشهای درآمدی صدا سیما به رغم اینکه از محل این مسابقات درآمد چشمگیری دارد، حاضر نیست پول فوتبال را با همان معیارهای شفافسازی که خود بر طبل آن میکوبد پرداخت کند. صدا و سیما هر چند سال و در آستانه هر تورنمنت، با برگزاری مراسمی خودش را یار دوازدهم تیم ملی فوتبال ایران معرفی میکند؛ رویدادی که علاوه بر ایجاد یک وفاق ملی در کشور برای حمایت از تیم ملی درآمد احتمالی چند میلیاردی را از محل تبلیغاتها برای این سازمان به همراه دارد. تنها کافی است به زمان پخش آگهیها قبل و بعد و حین سه مسابقه ایران در جامجهانی توجه کنید تا متوجه اهمیت این موضوع شوید.
اما مسئولان این سازمان به کمک انحصار در این زمینه، حاضر نیستند حق آن را پرداخت کنند. لابد چون فکر میکنند به مدد همین انحصار سازمان فوتبال ایران راهی جز کنار آمدن با آن را ندارد، میخواهند چنین کاری بکنند.
اکنون پرسش اینجاست، صدا و سیمایی که برنامه نودش، پرچم شفافیت در فوتبال را بالا برده و در این زمینه هم کارهای چشمگیری انجام داده، تا چه میزان شفاف است؟ سالها بود که صدا و سیما ماجرای حق پخش تلویزیونی را به رسمیت نمیشناخت و پس از سالها با فشار AFC و تهدیدهایی که بر فوتبال ایران سایه افکنده بود، موافقت کرد که مبلغی را به عنوان حق پخش تلویزیونی پرداخت کند؛ اما همه میدانیم رقمی که صدا و سیما پرداخت میکند با قیمت واقعی حق پخش تلویزیونی فوتبال ایران زمین تا آسمان تفاوت دارد.
اکنون پرسش اینجاست که صدا و سیما در این ماجرا تا چه میزان شفاف است؟
سالهاست همه از هزینه شدن پول بیتالمال در فوتبال ابراز نارضایتی میکنیم و این در حالی است که فوتبال در همه دنیا صنعتی پولساز است که به کمک همین پتانسیلها توانسته سودهای کلانی نصیب دستاندرکارانش بکند. حالا که یکی دو سال است، مسئولان به فکر استقلال مالی فوتبال افتادهاند و دریافت حق پخش واقعی مسابقات، یکی از راههایی است که دست فوتبال را از جیب دولت کوتاه میکند. اکنون با این وضعیت، چرا برخی از سازمانها و نهادها از پرداختن حقوق طبیعی فوتبال سر باز میزنند؟