دیگه شب چندتا مهمان غربزده داشتم باید بهشون میرسیدم دیر خوابیدم. طفلک ها خیلی اذیت شدن
ناشناس
||
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۳۱
18:36!
خب مهمان شرق زده دعوت می کردی چرا غربزده دعوت کردی که خوا نما بشی؟!
تو و امثال تو فکر کردید اگر کسی حرف درستی زد باید یه
اسمی روش بذارید تا به اصطلاح خودتون خودتونو محق جلوه بدید؟!
سلام
برای انعکاس در سایت ارسال می گردد.
به بهانۀ گرامیداشت هفتۀ دفاع مقدس/اسطورههای گمنام مقاومت
وقتی سخن از ادبیات پایداری و دفاع مقدس به میان می آید، ذهن افراد خداجو و ناسیونالیست های حقیقی متوجه رزمندگان و ایثارگران می شود. واقعیت این است که تنها عامل غلبۀ ما بر دشمن در جنگ تحمیلی هشت ساله، فقط ایثار رزمندگان و قاطبۀ نیروهای مسلح کشور نبود. قطعاً مادران و همسران ایثارگران نیز در این پیروزی سهیم بوده و هستند.
قصد دارم در این نوشتار و در آستانۀ بزرگداشت هفتۀ دفاع مقدس از فرشتگانی یاد کنم که نه تنها در دوران جنگ تحمیلی بلکه هماکنون با ایثار مستمر خویش در جبهۀ عشق حماسه می آفرینند. همسران جانباز، اسطوره های مقاوم و گمنامی هستند که ایثار و فداکاری آنان کمتر دیده شده و متأسفانه کمتر دیده می شود. آنها که در عنفوان جوانی مسئولیت بار سنگینِ زندگی مشترک با جانبازان را پذیرفتند، اکنون پا به سن گذاشته اند. قدرت بدنی شان تحلیل رفته، اما ناچارند همچنان از یادگاران جنگ مراقبت کنند و با رنج و مشقت پرستاری از جانباز را به دوش بکشند. به باور من، این بزرگواران مظلوم ترین قشر جامعۀ ایثارگری هستند. قشری که توسط بیشتر مسئولین و اغلب مردم ناشناخته هستند.
آیا می دانید همسران جانبازان قطع نخاع بلااستثنا گرفتار عارضۀ دیسک کمر، زانودرد، آرتروز گردن و... شده و وضعیت جسمی شان از خود جانبازها بدتر شده است؟
آیا اغلب مسئولین ما به این موضوع فکر کرده اند که با این همه وسایل توانبخشی متعددِ موجود در بازار دنیا، چرا یک همسر جانباز باید به خاطر سختی کار از دیسک کمر رنج ببرد؟ واقعاً چرا هنوز هم بعد از سالها این عزیزان مجبورند ویلچرهای سنگین ساخت دهه های قبل را داخل صندوق عقب خودروی جانباز بگذارند و...؟
آیا تاکنون فکر کرده¬اید بسیاری از خانم¬هایی که در بدو جوانی تن به ازدواج با یک جانباز قطع نخاع دادند، یک عمر خود را از نعمت مادر شدن محروم کردند؟
راستی، می دانید بسیاری از همسران و فرزندان جانبازان اعصاب و روان بارها و بارها از جانباز کتک خورده اند؟ واقعاً پازل این درد و رنج را در کجای زندگی ایثارگران باید جا داد؟ آیا می دانید 43 هزار نفر از رزمندگان ما که در طول جنگ تحمیلی مثل شیر به دل دشمن زدند، اکنون جانباز اعصاب و روان هستند و کسی به جز همسر و خانوادۀ او سنگ صبورشان نیستند؟ جای تأسف است که نه خودیها، نه غریبه ها و نه حتی بسیاری از پزشکان هم شناخت کاملی از مشکلات خانوادۀ جانبازان اعصاب و روان ندارند.
دردهای جسمی جانبازان، همسران و ایثارگران به کنار؛ آیا کسی از زجر روحی ایثارگرانی که می بینند ارزش ها روز به روز دارد به یغما می رود، اطلاع دارد؟ به نظر شما آیا اختلاس¬گران، دزدان بیت المال، بعضی از مسئولین ناکارآمد و ... از تحمل این همه رنج و مشقت ایثارگران و خانواده هایشان اطلاع دارند؟
آیا مردم می دانند ما تعداد زیادی جانباز قطع نخاعِ خانم هم داریم؟ به نظر شما آیا به تعداد انگشتان یک دست، مرد ایثارگر در جامعۀ ما هست که حاضر شده باشد با یک خانم جانباز قطع نخاع ازدواج کند؟...
و سخن آخر اینکه:
احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشیم.
خب مهمان شرق زده دعوت می کردی چرا غربزده دعوت کردی که خوا نما بشی؟!
تو و امثال تو فکر کردید اگر کسی حرف درستی زد باید یه
اسمی روش بذارید تا به اصطلاح خودتون خودتونو محق جلوه بدید؟!