عرض بنده خاطره ای است از حدود سی و پنج سال پیش هنگامیکه در جوانی با تعدادی ازدوستان عازم قونیه برای حضور در گرامیداشت مولوی بودم. در مسیر شبانه اتوبوس از آنکارا به قونیه با تعدادی از جوانان اهل ترکیه که آنها هم با همین نیت عازم قونیه بودند سر صحبت باز شد و مباحثه ای با این مضمون که مولوی ایرانی است و یا ترک.
آنچه که بعد از ساعت ها صحبت و کمی تنش به عنوان حسن ختام گفتم و بدان نیز عمیقا اعتقاد دارم این بود که فارغ از نژاد مولوی ، من این امکان را دارم که به زبان مادریم مثنوی و دیوان شمس را بخوانم و از آن لذت ببرم ، در حالیکه این فرصت را دیگران ندارند. چه اهمیتی دارد مولانا و یا حتی خیام عرب اند یا ترک ؟اگر توانایی ارتباط با آنها به زبان مادری حاصل شد و بهره جستیم خوشا به حال ما. همانقدر که اگر علیرغم فارسی زبان بودنمان از خواندن حافظ و خیام و مولانا غافل ماندیم جای افسوس و هیهات بزرگی دارد.
آنچه که بعد از ساعت ها صحبت و کمی تنش به عنوان حسن ختام گفتم و بدان نیز عمیقا اعتقاد دارم این بود که فارغ از نژاد مولوی ، من این امکان را دارم که به زبان مادریم مثنوی و دیوان شمس را بخوانم و از آن لذت ببرم ، در حالیکه این فرصت را دیگران ندارند. چه اهمیتی دارد مولانا و یا حتی خیام عرب اند یا ترک ؟اگر توانایی ارتباط با آنها به زبان مادری حاصل شد و بهره جستیم خوشا به حال ما. همانقدر که اگر علیرغم فارسی زبان بودنمان از خواندن حافظ و خیام و مولانا غافل ماندیم جای افسوس و هیهات بزرگی دارد.