وقتی نیاز به دفاع از جان و ناموس بود، کسیکه غیرت بخرج داد و رفت جبهه و نظامی شد، الان باید توبیخ بشه و از توانایی هاش بگذره و حق انتخاب نداشته باشه؟ به جرم دفاع از مملکتش، باید حق ورود به سیاست رو نداشته باشه؟ اونم تو این اوضاع؟ میدونید تو کشورهای توسعه یافته که همیشه ماها در جایگاه مقایسه و تمثیل ازونها نام میبریم، دست این رزمنده ها رو میبوسن و براشون مقدس هستن؟ کجاست دموکراسی؟ بجای تقسیم بندی و سهمیه بندی، اول ببینیم کیفیت و توانایی ها و تخصص افراد جدای از نظامی بودن یا نبودنشون چیه، بیینیم سابقه اونها در سمت های قبلیشون چجوریه،
توی دورانی هستیم که رئالیسم به اوج خودش رسیده و رقابت در عرصه بین الملل به شدت سخت شده و باید رویکرد قدرمتندانه ای در سیاست خارجی ما شکل بگیره که فقط از عهده ی نظامیان سیاستمدار ما بر میاد نه افراد سست عنصر و مرعوب مکاتب پوسیده ی غرب
بنده معتقدم باید شرایط و فضايي در كشور ايجاد شود كه هم مردم بتوانند آزادانه مشاركت داشته باشند و هم افرادي كه در خود توانايي مديريت اجرايي كشور با توجه به تجربه زيسته و مديريتي كه در سطح كلان دارند و منعی از نظر قانون اساسی هم ندارند، كانديد شوند، حالا ممكن است در بين افرادي كه كانديد مي شوند سابقه نظامي و حضور در جنگي كه بر ما تحميل شد و همه اقشار اعم از دانشگاهي، شاغل و بر خود واجب ديدن در ان شركت كنند، ديده شود،
مهمترین مسئله این است که مردم زمانی که رئیسجمهور را انتخاب میکنند، بگویند ما خودمان او را بیواسطه انتخاب کردهایم و بتوانند از عملکرد آن فرد در حین ریاستجمهوری سؤال کنند و او را پاسخگو بدانند. آن فرد هم نتواند بگوید که دست من در سیاست داخلی و خارجی و قضائی بسته است. این مشکل را باید تصمیمگیرندگان و مسئولان عالی کشور حل کنند؛ و الا اینکه رئیسجمهور چه کسی یا چه نوع آدمی باشد، مسئلهای را حل نمیکند