در اوج جنگ تحمیلی یک هواپیما ربا وارد کابین خلبان شد و به خلبان گفت خواهش می کنم برو بغداد! خلبان پوزخندی زد و گفت ما را با بمب و نارنجک تهدید کردند برویم بغداد ؛ تحویلشان نگرفتیم ؛ حالا با خواهش و تمنای تو برویم بغداد؟!
هواپیما ربا گفت: اگر زبون خوش سرت می شد با بمب و نارنجک تهدیدت نمی کردند!
کاش فقط این یک سوال را پاسخ دهند که با آنهمه محافظت و سختگیری در گیت سپاه که حتی کت و کمربند و کفش را باید در بیاوریم و بعد هم بازدید بدنی چگونه این فرد رفته داخل هواپیما و چه نوع سلاحی داشته و از همه جالبتر اینکه می گویند می خواسته ببره یک کشوری عربی
هواپیما ربا گفت: اگر زبون خوش سرت می شد با بمب و نارنجک تهدیدت نمی کردند!