چون در ایران همه ما جلوی چشممان را می بینیم و دور اندیش نیستیم و مشغول حاشیه ها و مسائل بیخود هستیم برای زمان اهمیتی قائل نیستیم و حاضر هستیم 5 ساعت وقت خود را در صف مرغ تلف کنیم و نمی فهمیم که ایستادن در صف مرغ و از دست دادن زمان مثل این است که مرغ با سه برابر قیمت می خریم ضمن اینکه زمینه های تورم و گرانی را فراهم می کنیم. چون در ایران از اهرم ها استفاده نمی شود و کار هوشمندانه و نرم افزاری و تفکر اهمیتی ندارد و فقط کاری اهمیت دارد که جلوه اش بیشتر باشد و در آن مثلاً تلاشش بیشتر است و بهتر دیده شود چون در ایران همه می خواهند دیده شوند و کار تیمی و هماهنگی اهمیتی ندارد هزاران امور خیریه و ... هستند که مستقل کار می کنند سازمانها و ادارات بجای همکاری و مشارکت فقط کار خودشان را می کنند چون در ایران وظایف مشخص و شفاف نیست چون در ایران زمین زیاد داریم ولی فقط بلد نیستیم چگونه آنها را آماده کنیم و نتیجه اش می شود همین چیزی که در بالای شهر تهران است یعنی گرانی مسکن و گرانی محل کسب کار در تهران که اثرش را در کل ایران می گذارد و خانه ای که باید متری 1 و دو میلیون باشد سر از چندین میلیارد در می آورد. ما مشکلات اندیشه و تفکر داریم و بس و گرنه منابع به اندازه کافی وجود دارد.
این تاج زاده خرچنگ برای چی از طرف مردم ایران به بایدن نامه می نویسد در حالی که مشکلات ما ناشی از بی مسئولیتی مسئولان داخلی است من به یاد ماهی هایی افتادم که در برکه ای زندگی می کردند که در حال خشک شدن بود و به پیشنهاد لک لک به خرچنگ قرار شد آنها را به دریا منتقل کنند که در بین راه لک لک بی همه چیز همه ماهی ها را می خورد و در این داستان آقای تاجزاده نقش خرچنگ را دارد.
آقای زیبا کلام به خوبی می دانند که همه مشکلات کشور و مردم و مفاسد کلانی که در کشور ما وجود دارد فقط به خاطر ساختار قدرت و قانون اساسی فساد زاست و تا ساختار قدرت و قانون اساسی به کل تغییر نکند مشکلی از مردم و کشور حل نمی شود.
زیباکلام: چرا همۀ دلالها، محتکرین و ستون پنجم دشمن در ایران جمع شدهاند؟
وقتی در کشوری شفاف سازی رای نمیآورد.
وقتی در کشوری مدیران ارشد اختلاس میکنند.
وقتی در کشوری پولشویی میشود و مبارزه با پولشویی رای نمیآورد.
...
آن کشور تبدیل به بهشت خلافکاران میشود.
بسیاری از شبکه های رسانه ملی در حال حاضر مخاطب کمتری از بعضی پیج های شبکه های اجتاعی دارند حال آیا می توان با رویکرد بیشتر انحصاری کردن رسانه ملی این مشکل را برطرف کرد در حالی که تجربه نیم قرن انحصار رسانه در در زمان پهلوی دوم شروع شد نتیجه ای جز تمایل مخاطب به استفاده از برنامه های متنوع و کیفی رسانه های سایر کشورها نداشته ای کاش به کشور افغانستان (بعنوان کشوری اسلامی ) رجوع کنیم و اجازه حضور بخش خصوصی در داشتن رسانه را بدهیم