عدم صداقت در اداره کشور مثل این است که زیربنای ساختمانی سست باشد و شما هر چقدر هم روبنا را محکم بسازید ولی با کوچکترین طوفان و نوسان فرو خواهد ریخت.
وقتی عدم صداقت باشد سئوالات و مشکلاتی که وارد جامعه می شود و می بایست در مورد آن راه حل های واقعی توسط کارشناسان در سطح جامعه اتخاذ شود واقعی و حقیقی نخواهد بود و لذا اگر راه حلی هم ارائه شود بی فایده و غیر ناکارآمد است و لذا بدتر از مشکلات جامعه عدم صداقت است که برخی از آقایان مسئول متوجه زیان و آثار مخرب آن نیستند.
آمریکا بزرگترین ابرقدرت اقتصادی است ولی از آنطرف بزرگترین کسری بودجه را هم دارد و براحتی می تواند کسری بودجه خودش را کاهش و دروغ بگوید ولی اینکار را نمی کند چون می داند با بی ارزش شدن دلار ضررهای بیشتری خواهد کرد ولی ما براحتی با کوچکترین مشکل و کسری بودجه پول بدون پشتوانه چاپ می کنیم و افتخار می کنیم که کمترین کسری بودجه را داریم و غافل از اینکه این برطرف شدن کسری بودجه نتیجه بی ارزش کردن پول ملی است که بزرگترین ضربه را به اقتصاد و تولید و کشاورزی و بازار و مسکن و صنعت و ... را می زند تا جایی که حتی پول افغانی و عراق با آن همه مشکلات از پول ما با ارزش تر است

متاسفانه بخاطر ندانم کاری ها زیربنای اقتصاد در کشور ما بر اساس سودهای غیر واقعی است و تقریباً سود حقیقی محو شده است و جامعه باید به سود حقیقی بازگشت کند.
سود غیر حقیقی یعنی اشخاص حقیقی و حقوقی مسکن و خودرو و ملک و طلا و سکه را می خرند به امید آنکه سود کنند در حالی که عملا سودی حاصل نمی کنند چون اگر همان ملک و مسکن و خودرو و .. را بخواهند ارتقا دهند باید نسبت به قبل بیشتر هزینه کنند.
سود واقعی یعنی جدای از سرمایه من که برابر خانه و ملک و .. است سود دیگری هم کسب کنم نه اینکه همان ملک و ... را داشته و بگویم سود کرده ام
اگر در جامعه قیمت مسکن و ملک ثابت باشد سود 2 درصد من که حاصل از تلاش و تولید است بهتر از افزایش قیمت خانه من است که بخاطر تورم بوجود آمده است.
همه مردم باید مطالبات خودشان را روی سود حقیقی قرار دهند که هم به نفع خودشان است و هم چیزی است که کشورهای توسعه یافته که این راه را رفته و اقتصاد استانداردی دارند به آن رسیده اند و هم موضوعی است که حتی در اسلام هم به آن تکیه فراوان شده است و سودهای غیر واقعی در قالب ربا و کم فروشی و ... بیان شده است.

بیشترین دلیل تورم تولید شبه پول است در سیستم بانکی که بدلیل بهره بالای بانکی است .
آقای همتی شما مسئول بانک ها هستید.

من بدهکارم، ما مقصریم، او حرف ندارد، آنها بهترینند

قانونا صادرات و واردات ما از ۱۰ سال قبل برابر بوده و در مواقعی هم صادرات بیشتر بوده پس تراز بین المللی نباید بدهکار باشد و در نتیجه قیمت دلار باید بشود همان هزار تومان سال ۱۳۹۰
ولی اینکه دولت دلار صادرات را به نرخ ۱۲ هزار تومان به ریال تبدیل میکند یعنی حدودا ۳ تا ۳.۵ برابر ریال خواهد داشت پس مشکل نقدینگی نباید باشد.
این موضوعات که مطرح میشود بیشتر برای سرکار گذاشتن مردم است

اگر علت اصلی شکست دولت را در این هشت سال بدرستی بررسی کنیم سیاست های غلط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در نگرش اقتصادی و اجتماعی و تجهیز و توانمندی نیروی انسانی است اینان زمانی که در مجلس ششم بودند بودجه ای را طراحی و اجرا کرده اند که سالهاست دولت ها برای رفع موانع ان تلاش کردند و چیدمان عمده نیروهای دولت هم توسط سیاست غالب مدیران این سازمان است من با سیاست های اقای احمدی نژاد موافق نیستم اما میدانم ایشان وقتی فهمید سازمان برنامه و بودجه با ساختار حاکم بر ان چه بلایی اورده بلافاصله انرا منحل کرد اما نتوانست ساختار مناسبی جایگزین ان کند

مطالب بصورت ساده و روان جهت روشنگری ارائه شده ولااقل علت اختلافات مسئولین زیربط را دانستیم

بنظر بنده اینکه در دنیای اقتصاد امروزی که وجه اعتباری آن بسیار بسیار بالاست(درست یا غلط) ٬دارایی هایی که در شرایط تحریم موقتا دچار نقد شوندگی کاهیده( موقت) می شوند ٬نمی توانند بالذاته پشتوانه پول ملی شوند( از جمله چاپ اعتباری پول) صحیح بنظر نمی رسد.
بنظرم اشکال در نرخ تسعیر ویژه این قبیل دارایی هاست که اعتبار مزبور را برابر با نقدشوندگی پول قابل دسترس می گیرند.فقط همین بخش داستان است که قابل انتقاد می باشد.
شاید با تعیین نرخ تسعیر محتاطانه کمتر برای این دارایی های مسدود شده ٬هر دو سمت میز "نوبخت" و "همتی" به نقطه مشترکی برسند.