مقالات جالب وقابل توجهي است پيشنهاد ميشود از طريق رسانه هاي ديگر نيز پخش شود معمولاسايتهاورسانه هايي كه بسياري از تحليلهاي آنها معمولا تشخيص داده ميشود ازروي قرض ورزي است كمتر به آن مراجعه مي شود ويا اگر مراجعه نيز شد ترتيب اثري داده نميشود.
با سلام . خانم بنده يك پزشك است كه در يكي از درمانگاههاي شبانه روزي استان بوشهر ،در شهرسعداباد مشغول كار ميباشد. متاسفانه چندين بار مشاهده كرده ام كه با حالتي وحشت زده و نگران به منزل مراجعه نموده است . وقتي علت را جويا شدم، گفت وقتي براي معاينه بيماران به مطب رفته بوده،همراه بيمار و در يك مورد خود بيمار ، به او بي احترامي كرده و حتي او را تهديد به مرگ كرده اند فقط به اين دليل كه او به دليل نداشتن امكانات كافي در در مانگاه ، بيمار را به بيمارستان برازجان ارجا داده است و يا يكي از بيمارانش وقتي آمپول زده است دردش آمده ( كه علت هم نوع آمپول كه اصطلاحا به آن روغني ميگويند بوده)و اين در حالي است كه نه تنها نگهبان اداره به او كمك نكرده (و يا حداقل به پليس خبر نداده )است،مشغول تماشاشده و تنها نظاره گر اين مشاجره بوده است.متاسفانه در دو مورد بيماران ايجاد كننده درگيري ،در پاسگاه اقوامي داشته .حال وقتي يك پزشك در هنگام معاينه بيمارانش احساس امنيت ندارد ، چگونه ميتواند كار خود را به خوبي انجام دهد در حالي كه بايد نگران حمله از طرف بيمار و يا همراه او باشد و هيچ نگهباني هم ( خصوصا در كشيك شب ) ندارد و مركز بهداشت هم نسبت به گماشتن يك نفر از نيروي انتظامي ( به دليل بار مالي ) اقدام نميكند. به نظر شما چه ميتوان كرد؟ اين موضوع خيلي مرا نگران كرده و اين مورد نه تنها نگراني من بلكه مشكل بسياري از خانواد هاي ديگر هم هست. لطفا در اين موارد هم مقالاتي تهيه كنيد تا شايد مسئولان فكري كنند . ( البته اميدي ندارم )
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۵/۳۱
امنیت به مهمترین دغدغه افراد سالم و نیک اندیش تبدیل شده و هیچ مرجعی برای حل مشکل وجود ندارد و مردم هم در نهی از منکر کاملا بیخیالند. باید پلیس و دادگاهها منحل و نیروی جدید با ساختار جدید جایگزین شود
***برادر ارجمند جناب آقای مطهری سلام
مطالب بسیار مفیدتان را خواندم ان شا الله که مسوولین مربوطه هم بخوانند و چاره ای بیندیشند.
از شما بزرگوار تقاضا دارم به وضعیت دانشگاهها نیز پرداخته و مقاله ای در این زمینه نیز به رشته تحریر در آورید. متاسفانه بسیاری از بی عفتی ها هم اکنون در بین دانشجویان اتفاق می افتد و اکثر آنها پنهان می ماند.
در عجبم چطور بعضی خانواده ها راضی می شوند که دخترشان در دانشگاه فلان شهر که کیلومترها از محل زندگیشان فاصله دارد درس بخواند. ارزشمندترین سرمایه زن حیاست که اگر این حیا بریزد به زعم من دیگر از زن چیزی نمی ماند. متاسفانه وضعیت دانشگاهها بسیار تاسف برانگیز است و کسی نیست که چاره ای بیندیشد. شاید شما با مطالبتان مسئولان را به خود آورید.
با تشکر
برادر کوچکتان از اردکان یزد***
با تشکر از سلسله مقالات مفيد و محققانه جناب مطهري.
چند سال پيش مجلهاي از ژاپن بنام Look Japanبرايم ارسال مي شد که در يکي از شمارههاي آن مقاله اي در مورد جرائم ايرانيان مقيم ژاپن نوشته بود و آن را ريشه يابي کرده بود. مطلب جالبي که به آن اشاره شده بود اين بود که ايرانيان وقتي براي جرمي جريمه شدند فکر ميکنند ديگر مصون شده اند. اين مورد را دقيقا در جرائم رانندگي ميبينيم. مثلا اگر کسي بخاطر ورود به حريم طرح ترافيک يا پارک ممنوع جريمه شود با افتخار برگ جريمه را پشت شيشه مي گذارد و با خيال راحت تا آخر آن روز در محدوده ممنوع مي چرخد و يا پارک ميکند و اگر دوباره پليسي به او معترض شود با نشان دادن برگ جريمه خود را از جريمه مجدد مي رهاند. در صورتي که نوع جريمه و روش اجراي آن بايد به گونه اي باشد که جلوي خلاف را بگيرد نه اينکه مجوزي براي ادامه کار خلاف باشد.
همچنين بارها در خبرها مي بينيم مجرماني که به دلايلي مانند دزدي يا مزاحمت براي مردم دستگير شده اند با وثيقه آزاد مي شوند و در زمان آزادي باز هم جرائم زيادي مرتکب شده و به شرارت خود ادامه مي دهند (نمونه بارزش خبري بود که ديروز 25 ارديبهشت در جرائم خوانديم که مجرمي بنام حسين از اشرار معروف محله ستارخان در زمان آزادي با قرار وثيقه مرتکب چندين فقزه مزاحمت براي نواميس، دزديدن دختران و زورگيري شده بود). من نمي دانم براي چنين مجرماني اصلا قرار وثيقه و آزادي چه معني دارد؟ مگر کسي يک حيوان خطرناک را با قرار وثيقه در ميان اجتماع آزاد مي کند که يک مجرم خطرناک را آزاد مي کنند.
در جزائم مالي هم خيلي راحت مجرمان با زدن سند اموال خود از پس دادن حق مردم فرار مي کنند و بر فرض زنداني بودن مادام العمر مجرم، چه دردي را از کسي که تمام دارايي زندگي اش را يک کلاه بردار چپاول کرده است دوا مي کند؟ قوانين بايد به گونه اي تصحيح شود که در چنين مواردي با بررسي سوابق مالکيت و زمان مالکيت اموال براي بستگان مجرمين زمينه بازپس گيري حق و حقوق مردم و بيت المال را فراهم آورند.
در زمينه حقوق عمومي مردم هم که وضعيت آنقدر اسفناک است که بيانش دردناک است. مهمترين مشکل اين است که کسي مسئوليت اعمالش را بر عهده نمي گيرد. اگر کسي بر مسندي نشست يا مدير کاري شد، اگر با عملکرد ناصحيحش ميلياردها تومان هم به مردم و بيت المال ضربه بزند و خسارات مالي و رواني هنگفتي بر مردم وارد کند، حداکثر اگر کسي به داد مردم برسد از کار برکنار مي شود و اگر بر مسندي مهمتر و بالاتر ننشيندة هيچگاه تصور اينکه براي اعمالش پاسخگو باشد و مجازات شود و حقوق مردم به نوعي پرداخته شود وجود ندارد. مشکلات از اين دست در اين کشور بسيار فراتر از مجالي است که اينگونه بيان شود و جاي تقدير و تشکر فراوان از نگارنده اين سلسله مقالات و سايت محترم تابناک است که بهاين مهم همت گمارده است. پيشنهاد مي کنم بعد از پايان کار مقالات و نظرات خوبي که ارسال شده بود بصورت يک سند يکپارچه به نحو مناسبي براي مسئولين زيربط ارسال شود. شايد زحمت خواندنش را به خودشان بدهند.
با سلام خدمت آقای مطهری و با تشکر از اینکه بالاخره یکی به این توجه کرد که بابا بعضی وقتها اشکال از ماست. در مورد اون آقایی که ادعا کرده عکس سمت راست از لندن است باید بگویم عکس از لوس آنجلس است که در آن ایرانی هم زیاد است و اگر عکس از لندن بود، آقای مطهری حتما اسمش رو می بردند. اما در مورد دوربینهای مورد اشاره این آقا، در آمریکا بجز چهارراههای خطرناک بقیه دوربین ندارند چرا که همانطور که آقای مطهری گفتند نیازی به دوربین نیست. جدیدا من شنیدم که در لندن برای کنترل حرکات تروریستی در سطح شهر دوربین نصب کردند که طبیعتآ کاری به ترافیک ندارد. در لس آنجلس هم جدیدا پلیس طرحی را اجرا کرده که در بعضی محله ها که گنگها فعال هستند برای کنترل حرکات گنگها دوربین بگذارند ونه ترافیک. بنابراین مشکل ترافیک یا بطور کلی نظم اجتماعی مسئله ایی است که سالها در غرب بدون دوربین و این چیزها حل شده است.
با تشکر، ساکن منطقه اورنج کانتی، جنوب کالیفرنیا.
با سلام
درد را همه ميدانند و هر كسي به نوبه خود به نحوي با آن مواجه شده است اما درمان كدام است و راه حل چيست ؟ چه كسي مسول است ؟ اين مشكلات از بيرون نيامده بلكه هر جا افراد مسول ضعيف باشند جرم و جنايت خودش را نشان مي دهد.
متاسفانه حق با جناب آقای مطهری است ما بد شده ایم و از قول یک دوست. فرهنگ چند هزار ساله ما در حال احتضار است. و ار مهربانی و معرفت کمتر میشنویم. امیدوارم حداقل یک گروهی یا یک ngoتشکیل شود تا بصورت رسمی پیگیر کاهش جرایم راههای نظری و عملی بشود با تشکر.