مهكي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۵۰ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۰
يكي از دلايل مظلوم مهران بي تفاوتي مسئولان استان است كه به بازيهاي سياسي مشغولند .
ناشناس
|
-
|
۲۳:۵۲ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۰
سالروز آزاد سازی مهران بر همه هموطنان خصوصا مهرانی ها مبارک .
امروز نه ایران ما آنگونه که باید است نه مهران ما نه ایلام و نه جای جای خاک ما، ای کاش امروز بیش تر از اینها می دانستیم این خاک وطن با چه رشادتی حفظ شده و بیشتر ارج می نهادیم این سرزمین بزرگ را ایران ، مهران و جای جای خاک عزیزمان ایران .ای کاش ایرانی بیشتر از همیشه قدر بداند و مسولین به جای توجه به فروعات و مسائل کم اهمیت به رفاه و آرامش و بزرگی نام ایران بیاندیشند . شایستگی ایرانی بیش از اینها است.
ناشناس
|
-
|
۰۰:۰۳ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
با سلام
زنده باد مهران و مهرانی
سجاد از ایلام
سلام
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۴ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
من هم ایلامی هستم یادم هست 10 تیر پارسال که ایلام بودم شبکه های تلویزیون صدا وسیما را تا شب نگاه کردم اما خبری از آزادی مهران پخش نشد امسال را نمی دانم سال های دیگر را....
اما این شعر را که پدرم هنگام دیدن صحنه آوارگان ایلامی که زیر چادر بودن و از شبکه استانی ایلام پخش شد هرگز یادم نمی رود
چویل خمار پر له عسرم هه رو .............
حمیدرضا
|
United Arab Emirates
|
۰۰:۳۱ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
یادش بخیر آنروزها من در آن منطقه بودم. گرما شرایط نا مناسب ولی پیروزی در مهران ارزشش را داشت
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۱۴ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
درودبر سربازان و رزمندگان جنگ
يزدان راد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۵۴ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
من اولين نفري بودم كه وارد شهر شدم و با خودم خبرنگار تلويزيون و دوربينش رو هم ميكشوندم . ياد دستواره بخير . نميدونم چرا اين شهر رو كه ما دو بار پس گرفتيم و استراتژيك ترين منطقه مرز 800 كيلومتري ما با عراق بود را كارشناسان نظامي تحليلش نميكنند . لطفا اسم من رو چاپ نكنيد چون نميخواهم با فرصت طلباني كه از جبهه هاي نرفته شان نوندوني حرام اندر حرام ساخته و فرهنگ كشور مان را آلوده كرده اند يكسان فزض شوم .
MMF
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۴:۰۸ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
نمی خواهم متنی با احساس بنویسم و اشکی از کسی در آورم. نمی خواهم افرادی زیر باد کولر گازی خود و شکم انچنان سیر خود که به آروغ زدن افتاده اند متن مرا بخواند و احساسش کمی جریحه دار شود و بعد از ثانیه ای باز به اعمال خود مشغول شود. به آن برادری که این متن را نوشته می گویم هر وقت از سه راهی ایلام به سمت اسلام اباد و کرند می رفتم و به جاده ایلام نگاه می کردم دلم می گرفت. گر چه سمتی هم که می رفتم به خط منتهی می شد و فرقی نداشت با ایلام و مهران و... ولی خاک جاده ایلام به خاکستری می خورد و نا خود اگاه دلم می گرفت. یکی از دوستانم که اتفاقا مظلومترینشان هم بود در گیلان غرب شهید شد و هنگامی که بدن مطهرش را آوردند درست همان احساس دلگیری در من بیدار شد. می خواهم بگویم آنهایی که آن رمان جاودانه را به خون خود نوشتند چه آنهایی که رفتند و چه آنهایی که هستند هیچ چشمداشتی به نام بردن خود و یا یاد کردن حماسه های جاودانشان ندارند که آنها با خدا معامله کردند و اینهایی که نام بردی خیلی برایشان کسر شان است که حتی طلبشان را بکنند. زندگی رودخانه ای جاری است و ما بر آن نبودیم که همیشه به یاد ما باشند و یا حتی نامی از حماسه ها ببرند. ما بر آن نبودیم که مشتی از فرماندهان آنروزمان به دنیا برگردند و مانند اینگونه فرماندهان بر سر صندلی و چه و چه به جان هم بیافتند و یاد کردن از ماها فقط مایه تبلیغاتشان گردد و اینکه چگونه جنگ را و استانها را مدیریت می کرده اند. براستی یاد داری چه مدیریتی آنروز حاکم بود. آخر با تفنگی که گلوله نداشت و داس و تبر جنگیدن که نشد مدیریت ملی بگذار حضش را ببرند و به این مطاع کوچک بسنده کنند. ما انتظار نداشتیم یادی از بچه های 12-15 ساله ری کنند. به این بچه ها می گفتند تخریبچی. نمی دانم چند تایشان ماند ولی بازیهای گل کوچکشان در جای جای کردستان و ایلام به یادم هست. ما بر آن نبودیم که یکی تعداد مشرف شدن به حجش مایه مباهات شود و دیگری کارگران زیر دستش. ما با آنها اصلا مقابله ای نداشتیم و نداریم. ما از آن بسیجیهایی نبودیم که اکنون برخیها به بسیجیهای آنروز بنازند که چه از خود گذشته بودند و اکنون نیستند. که می داند شاید از من و ما هم با گذشت تر باشند. ما بدنبال یاد کردنمان نبودیم که یکی دامادمان شود و یکی عروسمان و یکی مهرمان ورزد و یکی اصلاحمان کند. ما بدنبال یادکردنمان نبودیم که اسم حماسه هایمان را در تقویمشان بیاورند و سفرهای تابستانیشان تحت عنوان کنفرانس و سمینار و چه و چه آنهم با بیزینس کلاس مایه مباهاتشان شود. ما بدنبال آن نبودیم که یادمان کنند و بیمارستان آتیه را بسازند و راهمان ندهند چون برادران جنگ زده خوزستانی ما را که پول هزینهایش را به نرخ انها نداریم به بیمارستانی چنین با کلاس راه دهند. می بینی فرقی بین مهران و تهران نیست. تهران برای آنهایی که آن حماسه ها را سرودند همان مهران است. برادر آن روزها گذشت و ما معامله مان با خود خدا بود و هیچ چیز نمی خواستیم و نمی خواهیم. اگر قرار باشد حماسه های این ملت جاویدان را در تقویم 365 روزی درج نمایند باور کن هر روزش باید 1000 صفحه باشد که آنهم کفایت نمی کند. تاریخ این آب و خاک انباشته از حماسه هاست . ما وظیفه ای داشتیم و امیدوارم آنرا انجام داده باشیم و دینی به گذشتگان نداشته باشیم. از هیچکس هم نمی خواهیم یادمان کند. مطمئن هستم اگر باز چشم ناپاکی به این آب و خاک باشد باز این خاک پاک امثال ماها زیاد پردرندانه است و به موقع مانند گذشته ها حماسه ها می آفرینند. ما دلگیر نیستیم که استاد فیزیک نمی داند مهران کجا هست ولی کاش بداند ایران کجا هست که در این هم باید شک کرد از چنین فردی .
راستی من هم استاد فیزیک در دانشگاه مهران هستم.
محمدحسن
|
United States
|
۰۷:۱۱ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
با سلام .خیلی عالی بود. احسنت
ناشناس
|
United States
|
۰۹:۱۹ - ۱۳۸۹/۰۴/۱۱
ممنون بابت یادآوری امروز.
نظرات بیشتر