میشه اینطور توجیه کرد که نه دلار 4200 تومانی درست است و نه 27 هزارتومانی. درواقع اتفاقی که افتاده است اینست که دسترسی ما به ارزخارجی براساس تحریمهای ترامپ، که همچنان هم با شدتی کمی کمتر ادامه دارد، محدود شده است. بنابراین خدمات و کالاهایی که با ریال تولید می شدند، هرچند سقوط کرده اند (نسبت به ارز 4200 تومانی) اما به 27 هزارتومانی هم نرسیده اند. درضمن صادرات غیرنفتی کم و بیش همان است (حالا با احتساب کرونا که همه جا هم بوده، مقداری پایین آمده) .
بنابراین براساس قدرت واقعی خرید، جایگاه ایران باید چیزی بینابین باشد. مسئله اینست که مسائل اقتصادی شعار بردار نیست و باید واقع بین بود. پس همانطور که با ارز 4200 تومانی ما از واقعیت فاصله می گیریم؛ دلار 27یا 25 هزارتومانی هم صحیح نیست و نباید باورشود (هرچند که خواننده بشدت تمایل دارد که آنرا باورکند و بگوید ما اقتصاد 500 جهان هستیم!).
درهرصورت، اگر واقع بین باشیم، مجبوریم قبول کنیم (هرچند که خوشمان نیاید) که ارزیابی جدید بانک جهانی هم به اندازه ارزیابی قبلیش، مطابق با واقع نیست.
حتی در مسائل شرعی آنچه اول است درون خانواده و بعد دیگری است در مقیاس وسیع وظیفه هر حکومتی اول ملت و کشور خود است و بعد دیگری لذا مسئولین کلاهخود را بالاتر گذارید کهباعث فلاکت ملتخود شده اید
آمار بیکاری با مهاجرت و بی خیال شدن متقاضیان کار ثابت مونده تو بقیه قضیه ها هم راه حل مشابهی پیدا میشه با این نوع مدیریت ایدئولوژیکی دنیا درس بزرگی از ما گرفت
حتی با درآمد 192 میلیارد دلار برای کل کشور هم یعنی هر ایرانی (دقت کنید که هر ایرانی و نه هر خانواده) ماهی 4.5 میلیون تومان درآمد دارد که باز دروغ است. پس رقم 192 میلیارد دلار هم هنوز دروغ است.
آنقدر به عدد سازی عادت کردهایم که به سازمانهای بینالمللی هم عددهای الکی القا میکنیم. وضعیت بسیار وخیم است و افراد کلیدی کلهی خود را در برف کردهاند. به وضعیت خودشان و دور و اطراف رانتخوار خود نگاه میکنند و توهم رتبهی 18 بودن یا 20 ام بودن در دنیا دارند در حالیکه ورشکستهی اقتصادی هستیم.
آمارسازی دروغ که در همه امور رایج است و لاف و قمپوز در کردن الکی ما را به اینجا رسانده ... مسئولان فعلا نگران رساندن سوخت به لبنان و راه پیمایی اربعین هستند تا گفتگوهای ژنو و تحریمهایی که اقتصاد را نابود کرده ....
بنابراین براساس قدرت واقعی خرید، جایگاه ایران باید چیزی بینابین باشد. مسئله اینست که مسائل اقتصادی شعار بردار نیست و باید واقع بین بود. پس همانطور که با ارز 4200 تومانی ما از واقعیت فاصله می گیریم؛ دلار 27یا 25 هزارتومانی هم صحیح نیست و نباید باورشود (هرچند که خواننده بشدت تمایل دارد که آنرا باورکند و بگوید ما اقتصاد 500 جهان هستیم!).
درهرصورت، اگر واقع بین باشیم، مجبوریم قبول کنیم (هرچند که خوشمان نیاید) که ارزیابی جدید بانک جهانی هم به اندازه ارزیابی قبلیش، مطابق با واقع نیست.