ما دو نوع علم داریم یک علم که از طریق تعلیم و تجربه بدست می آید و یک علم شهودی است
در علم شهودی باید قابلیت آن در انسان وجود داشته باشد تا به آن برسد و گویا پیامبران و امامان قبل از اینکه پیامبر و یا امام شوند قابلیت های علم شهودی در آنها وجود داشته که خدا آنها را به عنوان پیامبر و یا امام انتخاب کرده است
قابلیت هایی که طریق اخلاص و توجه به خدا و تقوا که در قرآن اصطلاحا به این علم فرقان گفته می شود بدست می آید
برخی از مطالب الهی مثل حدود و یا ازل و یا ابد با عقل قابل درک نیست و باید انسان به توحید شهودی برسد تا بتواند آنها را درک کند و درک آنها از طریق علم شهودی امکان پذیر است
علم امام هم از نوع توحید شهودی است یعنی بر اثر مراقبه و اخلاص و تهجدی که داشتند به مقام توحید شهودی رسیدند و چیزهایی را درک می کنند که دیگران نمی توانند درک کنند و این به این معنی نیست که ما نمی توانیم مثل آنها شویم بلکه برعکس ما هم اگر اخلاص و تقوا و تهجد داشته باشیم می توانیم به توحید شهودی برسیم و برخی مسائل را درک کنیم
درک شهودی پایین و بالا دارد یعنی قوی و ضعیف می شود و مسموم شدن امام وقتی اتفاق افتاده که درک شهودی آنها در ضعیف ترین حالت بوده و متوجه نشده اند
ما در زندگی شخصی هم برخی اوقات دچار حالت شهودی می شویم که پایین و بالا دارد مثلا وقتی قرار است اتفاق بدی برای ما بیفتد از قبل گویا دچار احساس هایی می شویم که گواه یک اتفاق بد است و یا اگر در دوردست ها یک اتفاق بدی افتاد گویا باید منتظر باشیم که مشابه آن اتفاق بد برای جای دیگر و برای ما هم بیفتد و گویا در اجزای عالم یک ارتباط و هماهنگی پیوسته وجود دارد که در همدیگر اثر می گذارند
تمام اینها که گغتم نظریه است و اینطور نیست که بگویم قطعی است
افراد کمی هستند که بتوانند در باره این موضوعات نظر قطعی را بگویند و انصافا اگر کسی نسبت به موضوعی قطعیت ندارد باید بگوید که یک نظریه است تا دیگران سرگردان نشوند
خیلی از مسائل است که در پرده ابهام است و دانستن و ندانستن آنها زیاد تفاوتی برای ما نمی کند باید به آب داخل کوزه توجه داشت که تشنگی را برطرف می کند و کوزه فقط نگهدارنده آب است و مهم نیست چه شکلی و از چه جنسی است
الان که امام زمان (ع) که عمر طولانی دارند آیا بواسطه علمی است که دارند و یا موضوعات دیگر است؟ اگر بواسطه علم ایشان است تا جایی مهم است که بشر بتواند بوسیله علم آن امام عمر خودش را طولانی تر کند و در غیر اینصورت مگر چه تفاوتی می کند که بدانیم یا ندانیم
جهت اطلاع برادران و خواهران دینی معروض می گردد که شیخ مفید (رضوان الله علیه) صراحتا معتقد است که نه تنها سند معتبری وجود ندارد که امام رضا (ع) به دست مامون به شهادت رسیده باشد، بلکه اصولا حتی ثابت نشده که رحلت آن امام بزرگوار به علت مسمومیت بوده است.
آنچه مشخص و محرز است ایتکه ائمه علم عیب نداشتند و همچون مردم عادی زندکی می کردند و از آینده هیج اخباری نداشتند. این ظلم با آنان است که بگوئیم علم لدنی داشتتد ....
چقدر دقیق و منطقی.. یه سوال اونجا که فرمودند ائمه خاص بودن ولی در بحث سارق به روی خودشون نمی اوردند که میدونند سارق کیه.... مردم از کجا میفهمیدن ائمه خاص هستند؟ و اگه انقدر واضح بود چرا مثل پیامبر نتونستند با همه به اجماع برسند که دیگه سنی شیعه نشیم؟
در علم شهودی باید قابلیت آن در انسان وجود داشته باشد تا به آن برسد و گویا پیامبران و امامان قبل از اینکه پیامبر و یا امام شوند قابلیت های علم شهودی در آنها وجود داشته که خدا آنها را به عنوان پیامبر و یا امام انتخاب کرده است
قابلیت هایی که طریق اخلاص و توجه به خدا و تقوا که در قرآن اصطلاحا به این علم فرقان گفته می شود بدست می آید
برخی از مطالب الهی مثل حدود و یا ازل و یا ابد با عقل قابل درک نیست و باید انسان به توحید شهودی برسد تا بتواند آنها را درک کند و درک آنها از طریق علم شهودی امکان پذیر است
علم امام هم از نوع توحید شهودی است یعنی بر اثر مراقبه و اخلاص و تهجدی که داشتند به مقام توحید شهودی رسیدند و چیزهایی را درک می کنند که دیگران نمی توانند درک کنند و این به این معنی نیست که ما نمی توانیم مثل آنها شویم بلکه برعکس ما هم اگر اخلاص و تقوا و تهجد داشته باشیم می توانیم به توحید شهودی برسیم و برخی مسائل را درک کنیم
درک شهودی پایین و بالا دارد یعنی قوی و ضعیف می شود و مسموم شدن امام وقتی اتفاق افتاده که درک شهودی آنها در ضعیف ترین حالت بوده و متوجه نشده اند
ما در زندگی شخصی هم برخی اوقات دچار حالت شهودی می شویم که پایین و بالا دارد مثلا وقتی قرار است اتفاق بدی برای ما بیفتد از قبل گویا دچار احساس هایی می شویم که گواه یک اتفاق بد است و یا اگر در دوردست ها یک اتفاق بدی افتاد گویا باید منتظر باشیم که مشابه آن اتفاق بد برای جای دیگر و برای ما هم بیفتد و گویا در اجزای عالم یک ارتباط و هماهنگی پیوسته وجود دارد که در همدیگر اثر می گذارند
تمام اینها که گغتم نظریه است و اینطور نیست که بگویم قطعی است
افراد کمی هستند که بتوانند در باره این موضوعات نظر قطعی را بگویند و انصافا اگر کسی نسبت به موضوعی قطعیت ندارد باید بگوید که یک نظریه است تا دیگران سرگردان نشوند