این بنده خدا باورش شده سرمربی تیم ملیه .
تمام تلاششون را دارن میکنن که نظام حاکمیتی خودشون رو دیکته کنن به تیم ملی همان تفکری که یک زمان 14 ستاره بی همتای تیم را از تیم اخراج کردن سالها محروم کردن نتیجه باخت به کره شمالی و چین و عربستان و قطر و بحرین و این آخری یعنی ژاپن تو جام ملتهای آسیا رو در حساس ترین شرایط تیم ملی در دوره های متفاوت رقم زدن و باعث حذف از جام های جهانی دوره های قبل شدن اما به یاری خدا یه دیوونه پیدا میشه که ناگهان تمام حساب کتابشون رو بهم میزنه کنترل از دستشون خارج میشه یکی مثل مایلی کهن یکی مثل قطبی یکی مثل کی روش .این به اصطلاح مربی از تیم ملی جدا بشه ببینم نتیجه باشگاهی رو چطور ایجاد میکنه؟
اسکوچیچ تصمیم درست را گرفت . بازیکن در هر سطحی که باشه باید بدونه که یک سربازه و مطیع دستورات ، تیم ملی بدون امثال طارمی ها ، چه ببره و چه ببازه ، خیلی بهتر از اینه که بازیکن سالاری حاکم بشه . طارمی فقط نباش
اینجا دو مسئله هست:
مسئلهی اول: برخوردار بودن از بازیکن خوبی مثل طارمی و مسئلهی دوم: برخوردار بودن از تیمی منظم که بی در و پیکر و هرکی به هرکی نیست.
متاسفانه خیلی از هموطنان عزیز اهمیت نظم و هماهنگی کامل را چندان بها نمیدهند و بیشتر به داشتن بازیکن خوب فکر میکنند. این در حالی است که در تیمهایی مانند تیم آلمان نظم حرف اول و آخر را میزند.
به نظر من مسئلهی دوم خیلی مهمتر است. اگر ده تا طارمی هم داشته باشیم ولی تیم صاحب نداشته باشد و هر کس بخواهد ساز خودش را بزند شکست میخورد. بنابراین مربی مجبور بوده است که بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند.
طارمی اشتباه بزرگی کرد که مقابل مربی موضع گرفت و موجب آسیب به تیم شد. همچنین او مربی را در شرایط بسیار دشواری قرار داد. از یک طرف باید در مقابل طارمی سکوت میکرد و به این ترتیب با نشاندادن یک مدیر ضعیف باید منتظر مقابلههای بدتر از این قرار میگرفت از سوی دیگر باید طارمی را از دست میداد که این شرایط بسیار سختی است و باید مربی را درک کرد.
پس اون بیست و هفت نفر تیم ملی سیاهی لشکرند؟