بهتر است به جای اینکه بگوییم ایران بالاترین یارانه انرژی را به پولدارها می‌دهد! بگوییم ایران بالاترین یارانه انرژی را به اسراف کاران و رفاه طلبان می دهد! همان کسانی که یا در مقابل اسراف بی اهمیت هستند و یا صاحب خانه های اعیانی با امکانات استخر و جکوزی اختصاصی و ... دارندوگرنه خیلی از پولدارها هستند که ثروت خودشان را در تولید انداخته و اشتغال آفرینی می کنند
لزوماً فقر ناشی از بی پولی نیست و ممکن است ناشی از عدم درست استفاده از منابع و بخاطر فقر فرهنگی باشد که البته کم است ولی بحر حال وجود دارد و دولت وظیفه دارد با فرهنگ سازی و ایجاد مهارت آموزش سازی کند
چرا بر کاهش قیمت دلار ۲۸ تومان بسمت ۴۲۰۰ پیشنهاد نمیدن فقط برای افزایش دلار ۴۲۰۰ به ۲۸ هزار تومانی اصرار دارن یک نفر وجود نداره در این مملکت که فشار و نقشه راه برای کاهش قیمت دلار به سه سال پیش وجود نداره جناب وزير راه ،لطفا اول برادری یتان را ثابت كنيد بعد جهانی کنید نهضت مسکن سازی یک دور باطل است یادم هست زمان آقای خاتمی دولار دولتی 900 و آزد 1000 بود و می گفتند باید دولار یک نرخی بشود حالا باز هم دولار 4200 می شود 25000 و آزاد می شود 40000 هزار باز هم همان همان همین حالا فقط با حذف دولار 4200 یک عده مردم چندین پله در فقر سقوط و سرمایه داران دلال باز می شوند تر لیاردی می شوند و خداوند خوشش نمی اید این مجلس هر طرحی می دهد برای بدبخت کردن مردم است درست بود کار اقای جهانگیری بلاخره اگر همه اش هم نمی رسید ارز 4200 بلاخره اکثر مردم استفاده می کردند مانند نانوایی اگر بعضی جاها سو استفاده می شود ولی نان دست مردم می رسد
شما دست روی هر چیزی بگزارید خراب و سال به سال خرابی آن بیشتر است از بورس و خودرو و ارزش پول ملی بگیرید تا موضوع یارانه ها و مالیات و ...
شما می بینید که با وجود کسری بودجه و بدهی های دولت چنان ریخت و پاش ها و پروژه هایی در کشور تعریف می شود که دو ریال برای کشور ارزش ندارد و فقط هزینه و هزینه است
بانک ها سود 20 درصد می دهند که مشخص نیست ربوی است یا واقعی و مشخص نیست سود است یا جبران ضرر
در حالی که همان بانک های خارجی که سود 2 درصد می دهند سود واقعی است
در ساختار اقتصادی نامتوازن نظارت و قیمت دستوری یا باعث نابودی یک صنعت می شود و یا باعث رشوه و تقلب و اختلاس و احتکار
رشد و توسعه مفهوم خودش را از دست می دهد 40 سال است که قرار است دلالی ریشه کن شود ولی سال به سال بدتر می شود و در مایحتاج مردم بخصوص مسکن ریشه دوانده و ساختار سازمانی پیدا کرده است چرا؟
چون اقتصاد یک علم است و نیاز به تخصص و دانش دارد البته نه کنابی و تئوریک و افرادی که باید آنرا برنامه ریزی و هدایت کنند در راس امور نیستند و کار دست کاردان نیست و کسانی که در راس امور هستند می خواهند موردی و بصورت وصله و پینه ای آنرا درست کنند
برنامه استراتژیک و اهداف بلند مدت اقتصادی در کشور وجود ندارد و اگر هم وجود دارد بر روی کاغذ است و توسط باندهای قدرت تخطئه و غیر عملیاتی شده است و منافع باندی و حزبی و تفکرات غلط بر آن غالب است و نیاز به یک جراحی ریشه ای دارد که گذر زمان روی آن بی اثر و همه چیز تحت کنترل در آید