به نظر میرسد موضوع استیضاح یک موضوع ساختگی است که مثلا" عنوان شود وزیر صمت در اداره وزارتخانه موفق نبوده و یا وزیر اقتصاد به همچنین . در صورتیکه یک وزیر آنقدر اختیار و آزادی عمل ندارد که به تنهایی بتواند عامل ناکامی شود . وقتی که مثلا" آقای وزیر اقتصاد یک طرح در ارتباط با گرانی کالایی مثل نان یا لبنیات و امثالهم را ارائه می نماید ، و این موضوع در هیئت دولت به تصویب میرسد یعنی وزرای دیگری هم مقصر این ماجرا هستند . مثلا" وزیر بهداشت باید مخالف سرسخت این موضوع باشد چرا که حذف لبنیات و یا سایر اقلام ضروری انسان ، به سلامت جامعه صدمه میزند . یا وزیر آموزش و پرورش نیز باید از جمله سرسخت ترین مخالف های این پیشنهاد گرانی باشد چرا که اگر یک دانش آموز از حداقل نیازهای تغذیه ای خود بی بهره باشد ، قاعدتا" روی مسائل آموزشی وی اثر خواهد گذاشت و الی آخر
تا دیر نشده دولت فرمایشی و مجلس فرمایشی را منحل کنید و انتخابات کاملا آزاد ریاست جمهوری و مجلس بدون دخالت نهادهای انتصابی برگزار کنید تا مشکلات کشور حل شود فرصت را از دست ندهید چون چند ماه دیگه افسوس این زمان ها را خواهید خورد از ما گفتن بود.
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۵:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
تغییر رویه امکان ندارد - همیشه در بروی همین پاشنه غلط چرخیده , وخواهد چرخید
اقتصاد درست یعنی حساب و دخل و خرج درست
در کشور دولت مردان نه بلد هستند درست خرج کنند و نه بلد هستند درست درآمد را کنترل کنند تا هدر نرود و متاسفانه جامعه هم به آنها اطمینان ندارد که قادر به تصمیمات سخت و جراحی های اقتصادی باشند
چون جراحی اقتصادی آنها آبکی و غیر اصولی است و تضمینی برای آن وجود ندارد
یعنی تجربه این موضوع را نشان داده که یک اقدام اقتصادی انجام می دهند و با نوسانات آن جامعه را دچار تنش اقتصادی می کنند اما بعد مدتی همان آش و کاسه وجود دارد در مورد سوخت در مورد بنزین و ... همین اتفاقات بطور مکرر افتاده است
در واقع در جراحی اقتصادی اصولی دیگر نباید شاهد مجدد بحران در آن موضوع باشیم و سختی آن فقط برای یکبار است
آخه یکی نیست جرعت کنه وبه این آقای رئیسی بگه.عزیز دل تو نه سواد دوروست درمانی داشتی.نه تیم منسجمی داشتی این چه کاری بود که کردی.وضع یه ملتیرو از خراب بودن به افتضاح بودن رسوندی.تورا به وجدانت قسم میدهم.بخاطر در قدرت ماندن مردم را از فلاکت به مصیبت نرسان.خدا عمرت بده دنیا آنقدر ارزش نداره.
درآمدها در مقابل هزینه ها متعادل نیست و این عدم تعادل آن به کمبود توسعه و اشتغال است
بعبارتی وقتی کار در کشور کم شود تقاضا برای آن زیاد می شود و افزایش این تقاضا ارزش کار را پایین و بسیاری از افراد با درآمد ناچیز از روی ناچاری مشغول کار می شوند که کفاف هزینه های آنها را نمی دهد
اما چرا کار و اشتغال کم است چون به کار بها و ارزش داده نمی شود بله در کلام اهمیت داده می شود اما در عمل نه
و ثانیا نقدینگی کشور در مسیر فعالیت اقتصادی نیست که بخواهد درخواست نیروی کار را بالا ببرد
چرا نقدینگی کشور در مسیر تولید نیست چون بخاطر بخشنامه های دولت و نگاه دستوری دولت و عدم هوشمندی در گرفتن مالیات ها که باید بر اساس درصدی از کسب سود باشد اقتصاد دچار نوسان و بی برنامه گی می شود و فعالان کار نمی توانند تصمیمات در زمینه کسب و کار و گسترش فضای کسب و کار بگیرند و لذا نقدینگی به مسیرهای دلالی و حفظ ارزش سرمایه می رود
عامل دوم در عدم نقدینگی در مسیر کار و اشتغال کاهش ارزش پول ملی است که باعث می شود سرمایه ها به سمت کالایی از قبیل خرید مسکن و خودرو ودلار اضافه و یا در مسیر سرمایه گذاری در خارج از کشور که امنیت اقتصادی بیشتری دارد برود
اگر نگاه کنید در کشور اگر مشکلی وجود دارد راه حل مشکل هم وجود دارد اما گویی نیرویی که باید آنرا اجرا کند ضعیف است و از طرفی مردم هم بخاطر تجربه های گذشته اطمینان خودشان را از دست داده اند
باید نگاه ها بطور جدی عوض شود و همه چیز شفاف شود از لجبازی ها پرهیز و مسائل پیش و پا افتاده و بچه گانه و دعواهای بچه گانه کنار زده شود و باید دانست که تمام دین در درستکاری و خدمت به مردم و حفظ و امانت داری مال بیت المال است که مال مردم است
دولت در مسکن وعده سالی یک میلیون مسکن داد اما با این تنش های اقتصادی و تورم بعید است چنین چیزی شکل بگیرد
ای کاش دولت به جای وعده مسکن روی ثبات اقتصادی و روی اصلاح بخشنامه ها و عدم بازار دستوری کار می کرد
چون اگر بازار آرامش خودش را داشته باشد و دولت قوانین دست و پاگیر قرار ندهد که بیشتر آن برای کسب درآمد نامشروع از آن است بازار مسکن راه خودش را پیدا می کند و سودی که در آن وجود دارد عامل محرک آن است و اصلا نیازی نیست که دولت بدنبال ساخت مسکن آنهم از نوع بی کیفیت آن باشد
بعضی اوقات آدم احساس می کند که اگر دولت در کاری دخالت نکند و آنرا بحال خود رها کند بهتر جواب می دهد تا اینکه با دخالت های ناپخته باعث رکود و عقب گرد آن شود
دولت باید کوچک و دارای افرادی با تفکرات استراتژیک اقتصادی و سیاسی باشد و نباید شامل افراد اجرایی با تفکرات کوچه بازاری باشد
در حوزه اقتصادی روی فرمول ها و آمارهای دقیق اقتصادی و کنترل استراتژیک آنها تمرکز داشته باشد و در حوزه سیاسی روی مدارا و گسترش دوستی و برادری با کشورها و تعاملات جهانی و داخلی تمرکز داشته باشد و با نگاه افراط گرایانه و لجبازانه باعث تخریب ارتباطات نشود و چه بسا نگاه افراط گرانه به این موضوعات هم از فعالیت های پنهان دشمنان ما باشد که هم برای ما هزینه تراشی و هم با تخریب ارتباطات فرصت توسعه و پیشرفت را از ما بگیرند
در حوزه فرهنگی باید نگاه علمی و آینده نگرانه داشته باشد
حوزه فرهنگی یکی از زیربناهای حوزه اقتصادی است
اگر در حوزه فرهنگی وظیفه خودش را بدرستی انجام دهد ما شاهد فاصله های طبقاتی نیستیم فاصله های طبقانی که یک زمین را درتهران دارای ارزش چند هزار میلیاردی و در جای دیگر و در استان دیگر که هیچ تفاوت زیادی ندارد را بی ارزش کرده است و باعث هزینه های بالای اقتصادی شده است