وقتی که مجریه تشخیص قانون شده ی مقنن را اجرا نمیکند .
اسمش را چه باید گذاشت .
و وقتی مجریه کاستی تصمیمات خود را به گردن مقنن می اندازد و راه صحیح اصلاح قانون
را تقاضا نکی کند اسمش را چه میتوان گذاشت .
آیا اینکار همدلی است یا خودسری ...
اندر حكايت همراهي و همفكري دولت و مجلس !
------------
ياد باد زماني كه كودك بوديم و دانش أموز مقطع سوم ابتدايي ... در آن روزگاران هر روز كتاب ها و دفتر ها يمان را روي هم جفت مي كرديم و بعدش هم يك تكه كش به شكل + كه به دور آن ميداديم و براي كسب علم و دانش رهسپار مدرسه مي شديم ، در حالي كه در مسير مدرسه تكه ناني هم كه در جيب مان گذاشته بودند ، به نيش مي كشيديم !! در آن سال در كتاب فارسي ، شعر بسيار معروفي بود و يا شايد هنوز هم باشد از شيخ اجل سعدي شيرازي به عنوان « ميازار موري كه دانه كش است » !! و ما دانش آموزان آن شعر و ديگو شعرهاي كتاب را از حفظ مي كرديم و سر كلاس تند و تند مي خوانديم و يك نمره ٢٠ هم مي گرفتيم ...شاد و خندان ! ... و بنده خوب يادمه وقتي در خانه آن را براي مرحوم ابوي خواندم ، أن مرحوم مغفور قول داد كه يك بسته مداد رنگي شش تايي كوچولو ، به عنوان جايزه برايم بخرد !! چون به نظرم آمد كه پدر از اين چند بيت شعر خيلي خوشش آمده است ، چون به وقت خواندن آن ، چشمانش را بسته بود و سرش را مدام به علامت تاييد تكان مي داد !! اما ما كودكان معصوم در آن سن و سال چه مي دانستيم كه استاد سخن پارسي ،سعدي شيرازي در اين شعر چه دُرّفشاني كرده و چه رهنمود هايي به همه ما آدميان ارائه نموده است ! مخصوصاً بيت آخر شعر ، كه به نظرم بايد تمام سياستمداران و رؤساي جمهور و پادشاهان ونخست وزيران و وزيران و ديگر مسئولين من جمله نمايندگان مجالس و پارلمان ها ، در تمامي ممالك ، كه گويا تعداد كشوره به ٢٠٠ مي رسد ،... و حتي دبير كل يازمان ملل در هر سال و دوره اي ،، آن سفارش سعدي شيراز را آويزه گوش قرار دهند و اين پند و يا سفارش اين شاعر بزرگ ادب پارسي را به گوش جان نيوشند كه فرموده :
« خدا را بر آن بنده بخشايش است
كه خلق از وجودش در آسايش است » !!
به نظر شما اين بيت از شيخ اجل بهتر نيست كه با آب طلا نوشته شود ، با آب طلاي ناب ؟ و درسر درِ سازمان ملل هم نصب شود ، چرا كه ما اطفال هشت يا نه ساله ابتدايي ، سن و سال مان اجازه نداد تا فرمايش سعدي بزرگوار را به گوش جان بشنويم ، و آن را « هضم فكري » نماييم ، اما اميد است كه سياستمداران همه ممالك ، روي اين كره ارض ، آن را آويزه گوش نمايند و در خدمت به خلق خدا برگ هاي زريني به تاريخ ممالك خود بيفزايند -- و يا حداقل به عنوان يك باقيات الصالحاتي -- كه بازهم به قول سعدي شيراز :
« نام نيكو گر بماند زآدمي
به كزو ماند سراي زرنگار » !!
رحمت الله عليه !!
بله برادر ، يك بار ديگر اين بيت پرمعني وپر مفهوم كه به نظر مي آيد نقطه نظرات سياسي اين شاعر بزرگ
ايراني هم باشد !!! مرور كنيم :
« خدا را بر آن بنده بخشايش است
كه خلق از وجودش در آسايش است » !! ... رضوان الله عليه !!
--- واي واي واي !! ... واي !
-- چيه حبيب آقا ؟ ... نكنه خداي نكرده دوباره ديكس ت عود كرده نه ؟
-- نه برادر ! .. نه ... شكر خدا ديسكم طوري نشده ! ... ميگم شنفتم رئيس جمهور رفته با پوتين عكس
گرفته ... حالا هم دارن با هم قدم ميزنن ... واي واي ... پوتين كه ديگه رسواي خاص و عامه ... رسواي
خلق و ماخلقه ... منفوره ... بد نامه ... چي گفتي حسين آقا ؟ ... پوتين نيست ؟ ... قاليباف خودمونه ؟ عجب ! حسين آقا ديگه چش و چارم درست نمي بينه . بايد حتماً عينكي بشم ... در اسرع وقت .. فكر كردم كه پوتينه ...خدا را شكر كه پوتين نيست ... كدام عكس حسين آقا ؟ ... رئيسي داشته با پوتين روبوسي ميكرده ؟ ان هم در انظار جهانيان ، در آغوشش گرفته ؟ ... شوخي نكن حاجي حسين ...واي واي ... صد واي واي ...هزار واي ... هزار و صد واي ...
اسمش را چه باید گذاشت .
و وقتی مجریه کاستی تصمیمات خود را به گردن مقنن می اندازد و راه صحیح اصلاح قانون
را تقاضا نکی کند اسمش را چه میتوان گذاشت .
آیا اینکار همدلی است یا خودسری ...