ایران ای سرای امید؛ بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین رهِ پر خون؛ خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دل ها پرخون است…
شکوهِ شادی افزون است…
سپیدهی ما گلگون است
وای گلگون است…
که دستِ دشمن، در خون است
ای ایران، غمت مرساد، جاویدان شکوه تو باد
راه ما؛ راه حق…
راه به روزیست
اتحاد اتحاد! رمز پیروزیست…
صلح و آزادی…
جاودانه بر همه جهان، خوش باد
یادگار خونِ عاشقان…
ای بهار ای بهارِ تازه جاودان
در این چمن شکفته باش
یاد و نام استاد شجریان، استاد لطفی و استاد ابتهاج
با شکوه و جاوید باد
این سه نفر ظرف 50 سال گذشته موسیقی سنتی را جلا بخشیدند > دیگر از مادر زاده نخواهد شد مانند این سه بزرگوار که تارخ تولدشان مشخص است ولی تاریخ مرگشان هرکز!!!
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابیست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
قند خاطرات رفتگان بی بازگشت را با چای هجران آنان مینوشیم.
چه دلبستگانی که در انتهای تاریک جاده با دستهای بی رمق بدرود گفتند و رفتند.
صف ملازمان زندگی ما بی رحمانه با سرمشق تقدیر شکسته میشود.
به عقب بر میگردیم تا سایه خود ببینیم مبینیم که دیگر ما نیز ملازم کسی نیستیم و آرام و بی صدا میرویم.
سرو را به سایه اش باید شناخت.
آن تهی گفت از قامت ناب .
زندگی را قامتی است هرجند بلند.
سایه اش را جستجو کن ای خرد.
احساس ناب او چون سایه اش جاودانه شد