مهاجرت و تحصیل فرزندانشان را در خارج یک کلاس و ژست روشنفکری میدانند اما در عین حال جوانان مردم را به صبر و استقامت و تحمل سختیها سفارش میکنند و این اوج بی شرفی یک انسان است چه از نوع اصلاح طلبش و چه از نوع اصولگرایش
به نظرم مسئولی که بچه هاش اون طرف زندگی میکنن سیستم این کشور را قبول ندارن
وقتی قبول ندارن پس بابا هم بره بر دل خودشون
اینکه این سیستم توسط بابا برای مردم اداره بشه و پولشو بگیره اونم پول درشت تناقض داره . کسی که خودش و خانواده ش به کشور وفادار هستند و سیستم را قبول دارند باید همینجا به مردم خدمت کنن . وقتی رفتی اونطرف قضیه بو دار میشه
مهاجرت فرزندان بحث کاملا فرعی است،موضوع اصلی جشنی است که با بیت المال گرفته شده است،چرا نمایندگان مجلس که قرار بود دریافتی خود را که بین 70 تا 120 میلیون تومان است اعلام کنند، اعلام نکردند؟چرا مدیر عامل یک باشگاه ورزشی دولتی باید حقوق دریافتی اش 92 میلیون تومان باشد، موضوعی که هفته پیش در رسانهها مطرح شد؟چرا بحث شفافیت آرا که تا حدودی از رد و بدل شدن پول های کلان و کثیف برای تصویب مصوبات ناپاک و شبهه دار جلوگیری میکرد، کاملاً مسکوت ماند؟
اگر شرایط مملکت طوری بود که همه مردم در آمریکا و کانادا فرزند داشتند یعنی مملکت درست اداره شده. تحصیل و زندگی در آن کشورها پولهای آنچنانی می خواهد. لااقل یک نفر پیدا بشود از این مسئولین بپرسد که واقعا از کجا آورده اید؟!!
اینکه طرف را نگذاریم وزیر شود که هنر نیست!! قطعا من هم نمی گذارند که وزیر بشوم ولی آیا دلیل هر دو یکی است؟!!!
میدونی بدیش چیه؟ مملکتی ساختن که بچه هاشون حتی با اون همه پول و رانت حاضر نیستن توش بمونن.وای به حال مردم عادی که با این نرخ دلار حتی از پس هزینه های اولیه مهاجرت هم بر نمیان. حتی برای تحصیل هم بچه های مسئولین نباید برن، چون دانشگاه های فعلی ما رو پدرانشون ساختن. اگر خوبه که چرا برن؟ اگر بده درستش کنن. با شعار هیچی حل نمیشه.
با سلام ، من احساس پدری را که مسئول نظام است و فرزند دلبندش مثلا در آمریکا تحصیل میکند را به وضوح توضیح میدهم : 1- اخبار و حوادث آمريکا را که میشنوم بی اختیار توجه من جلب میشود که نکند به بچه من آسیبی برسد و همیشه در دل دعا می کنم شهری که فرزند من در آن تحصیل میکند از جمیع بلایا محفوظ باشد .2- ناخود آگاه و بدون هیچ واکنش منفی و بدی نسبت به کشوری که فرزند دلبندم در آن تحصیل میکند حساس هستم و در ته دل دوست ندارم برای آن کشور حوادث تروریستی و غیره اتفاق بیفتد و در تصویب لوایح یا طرح ها نسبت به آن کشور ، مصالح فرزندم در اولویت است.3- فرهنگ و روش زیست مردمان کشور مورد اشاره که بستر تحصیل فرزندم هست ناخودآگاه در پوست و گوشت فرزند دلبندم آهسته و آهسته اثر میکند و مثلا خواندن نماز و گرفتن روزه و نظایر آن در خاک کشور کفر به نوعی نکوهیده و به کاری خجالت آور و غیر متعارف تبدیل میگردد.4- رفت و آمد فرزندم به کشور و تعریف از نحوه زندگی و زیست مردمان بلاد کفر به نوعی تبليغ و پسندیده به نظر میرسد که مردمان کشور خود را عقب مانده و درگیر خرافات و رسومات کهنه می بینیم و این خود تیری زهر آگین در تفکرات فرزند و پدر و خانواده می باشد ( دیدم که دارم میگم ) و قص علی هذا . . . 5- . . .6- ... .و الی آخر .
اگر شعار و عمل مسؤلان یکی باشد کسی شاکی نمیشه ولی وقتی مسؤل خواهان اجرای طرح صیانت، استقرار گشت ارشاد و شعار مرگ بر این و اون میشن بعد بچه ها شون رو میفرستند به همان کشورها ملت رو شاکی کرده
روز به روز فشار بر مردم بیشتر میشه و با پول نفت و منابع کشور و با مالیات هایی که از ما می گیرند یا خرج کشورهای دوست و برادر می کنند یا خرج آقازاده ها تو کشورهایی که باهاشون مخالفند.