این مملکت، مملکت حزب اللّهی هاست و آیندهی این مملکت هم بهدست همین حزب اللّهی ها و نیروهای انقلابی و مؤمن رقم میخورد و هرجا هم مشکلی عمده پدید آید، آنها باید بیایند و آن را حل کنند. فضل پروردگار، اینگونه هم خواهد شد
این مملکت، مملکت حزب اللّهی هاست و آیندهی این مملکت هم بهدست همین حزب اللّهی ها و نیروهای انقلابی و مؤمن رقم میخورد و هرجا هم مشکلی عمده پدید آید، آنها باید بیایند و آن را حل کنند. فضل پروردگار، اینگونه هم خواهد شد
اصطلاحا برای ایجاد یک فرهنگ و یا یک اعتقاد برخی افراد اعتقاد به اجبار دارند و برخی افراد هم اعتقاد به افزایش درک و بصیرت در افراد دارند
وقتی موضوع بصورت اجبار درآید نوعی عکس العمل تهاجمی در جامعه و رفتار معکوس بوجود می آید که متاسفانه جامعه ما در این شرایط عکس العمل معکوس است و کاملا مشهود است که چیزی که در رسانه های ملی وجود دارد در تطابق با کلیت جامعه نیست
برخی از موضوعات که غالبا با امنیت سر و کار دارند باید اجبار پشت آن باشد مثلا کسانی که دست به اسلحه و یا زورگیری و یا دزدی و خلاف می کنند باید اجبار و خشونت را در مقابل آنها تجویز کرد
اما بسیاری از موارد است که روش اجبار جواب معکوس می دهد و نیاز به استدلال و بصیرت افزایی دارد و تفاوتی نمی کند چه در سیاست داخلی و یا سیاست خارجی باشد
شما اگر در کلام خدا نگاه کنید خواهید دید که تمام دستورات خشونتی قرآن فقط در مقابل تجاوزات و تعدی ها است و برای مسائل فرهنگی و اعتقادی از استدلال و آگاهی بخشی استفاده می کند تا جایی که حتی به پیامبر دستور می دهد که تو فقط مامور به ابلاغ هستی و هیچ اکراه و اجباری در حتی موضوع پذیرش دین وجود ندارد و حتی در مقابل دشمنان هم توصیه می کند که مبادا بی احترامی شما به بت های آنها باعث بی احترامی آنها به اعتقادات شما شود (بماند که پرچم و نمادهای ملی جای خودش را دارد) و بقیه امور از قبیل عذاب و پشیمان کردن در این موضوع به عهده خدا است که ممکن است در این دنیا و یا در آخرت باشد و لذا برخی موضوعات باید بر اساس ترس از خدا باشد نه ترس از حاکمیت
بخاطر همین برخی افراد که درک درستی از کلام خدا ندارند فکر می کنند که در قرآن تناقضات زیادی وجود دارد درحالی که کلام خدا کاملا دقیق و باید در محل خودش بکار برده شود
جایی که صحبت از شدت عمل و خشونت می کند منظور در مقابل تجاوزات و تعدی ها است و جایی که صحبت از محبت و آرامش و لطافت می کند برای بیان حقایق و تبین است
اگر واقعا به این اصل اساسی توجه شود بسیاری از مشکلات ما در داخل و سیاست های خارجی و چالش های بین المللی قابل حل است
جناب آقای عبدی! اتفاقا آنان تعداد زیادی هستند. درکی از واقعیت ندارید و نمی خواهید داشته باشید. پس تحلیلتان از ابتدا اشتباه است. و با این تحلیلهایی که نه بر مبنای واقعیت که بر مبنای آرزوهای شماست اوضاع را روزبه روز پیچیده تر خواهید کرد.
رفتاری که عده ای با تیم ملی داشتند کمال بی انصافی بود.
تیم ملی پ برآمده از ملت است و برای افتخار ملی و ملت می جنگد من هم کاملادمخالف شرایط فعلی جامعه هستم چه از نظر اجتماعی چه سیاسی و چه اقتصادی. اما پشتیبان صد در صد تیم ملی کشورم هستم. و همین جا خاطر نشان می کنم که پیروزی تیم ملی برای هر ایرانی است و نباید به پای جناح و یا ارگان خاص و یا حتی حکومت نوشته بشه!
متاسفانه رای و نظر مردم اهمیت زیادی نداره و در وقایع اخیر هم مسئولین کاملا ثابت کردن که صدای مردم را نمیخوان بشنون. یک باور اشتباه در این سیستم نهادینه شده و این که اگه به خواست مردم توجه بشه ملت خواستهای دیگری خواهند داشت پس بهتره کلا به خواست مردم بی اعتنا بود در صورتیکه حکمران چیزی جز خدمتگزار ملت نیست و کارش توجه به خواستهای مردمه نه خودش.
تیم ملی طرفداران زیادی (چه معترض و چه غیر معترض) دارد،شایسته نیست به هیچ سمتی مصادره شود. برخی از واکنش ها به تیم ملی ناشی از حرکت های طرف مقابل برای مصادره تیم است... هر دو این حرکتها خوب نیست...
به قول شما تیم ملی اگر نمی خواهد در مقطع فعلی سیاسی باشد باید استقلال خود را نیز نشان دهد. یک اظهارنظر ساده حق هر بازیکن مستقلی است.