ب حضرت عباس گفتار درمانی هم بلد نیستید

در سال 57 قیمت هرکیلو گوشت شقه ای گوسفندی 60 ریال بود و یک بطری شیر پگاه10 ریال و هر دلار آمریکا 70 ریال ارزش داشت حالا قیمت گوشت شقه ای 2400000 ریال وقیمت یک بطری شیر 200000 ریال شده این یعنی قیممت واقعی دلار در یک اقتصاد آزاد بطور متوسط باید حدود 2500000ریال باشد. چرامنابع ارز مملکت را حراج می کنید؟

اقای استاندار گفتار درمانی هم یک روش ه ولی حرف زدنهای شما ها به هیچ وجه گفتار درمانی نیست ! فقط گفتار ... دو صد گفته ی بی ارزش

بازی تکراری دعوای زرگری بین تیم اقتصادی برسر تعیین قیمت دلار و افزایش قیمت آن
همچنان باید افزایش قیمت دلار را شاهد بود
تا رئیس جمهور بعدی که مقصر افزایش دلار را به تیم قبلی نسبت دهد

سازمان حمایت از مصرف کننده ببخشید خودروساز این فیلم ها و عوام فریبی دیگه جواب نمیدهد ، شما در راستایی که باید حرکت میکردی ساکت بودی

چهار سال دیگر یک جراح دیگر میاد و میگه ارز ۲۸۵۰۰ تومانی خیانت بود و رانت ایجاد میکرد و دولت قبل این بدبختی رو ایجاد کرد ! ارز قیمتش باید ۲۵۰ هزار تومان باشه و این داستان ادامه دارد !

حرف اقای استاندار منطقی است چون باید بجای گفتار درمانی مشکلات معیشتی بیکاری کاهش ارزش تورم وتورم وگرانی باید عملا و با کار وکوشش،ومدیریت صحیح این مشکلات حل شود نه با تبلیغ و حرافی ویا تبین چون حرف زدن وتبلیغ واز خود تعریف کردن ویا صحبت که مسایل حل نمیشود جوانان بیکار هستند گرانی بیداد میکند تورم زیاد است میشود بجای انکه فکری وراهکاری اندیشیده شود برای مردم واین مشکلات را حل کند فقط گفتاردرمانی وتبلیغ بکنی ر

طرح ممنوع الخرجی مسئولان درکشورما به احتمال خدای ناخواسته سرزدن خطاازمسئولی هم توهینی به مردم این کشور
است وهم بلانسبت توهین به مجلس محترم وهم دولت محترم اینجانب هرگزنه مسئول دولتی بوده ونه مایل به آن بوده ام تصورکنیددیدجهانیان بماچه خواهدبودکه این سئوال برایشان پیش آید که مگرمسئولان ماچه میکنند که نبایدازکشور خارج ‌شوندازنظرمجلس محترم هم این شبهه پیش میآید که هنرمجلس درانتخاب مدیران دولت درست وموفق موراازماست کشیدن است حالاچه شده که پس ازانتخاب مسئولان بهمه مشکوکند اگریک مسئولی خطائی کرددلیل نمیشودهمه چنان کنندویادر معرض آتهام باشند مجلس ماباید باتصویب قوانینی ونظارت به آن چنان کند که هیچ فردی قادربه ارتکاب فسادنباشد وباقدرت دنبال کند بجای دعواهای جناحی چون این طرح فقط باعث آبروریزی برای کشورمان است و به قطع یقین کسانیکه قادربه خطا باشند قطعاًقادربه خروج ازکشور هم هستند پس کاری که فایده ای نداردنکنید وآبروی کشورمان رادردنیانبزیم

استاندار تهران : بيشتر به گفتار درماني مي پردازيم تا رفع مشكلات !
------------------------------
چنان به ياد دارم كه در گذشته برخي كاسبان و مغازه داران براي اينكه در ظاهر و در گفتار و كلام و در مقام قول و حرف نسيه بدهند ، اما در عمل نسيه ندهند ، بر روي يك مقوا با خط جلي و خوش ، قلمي مي كردند و برخي قاب گرفته و برخي ديگر قاب نگرفته به ديوار مغازه نصب مي نمودند كه :
« امروز نقد و فردا نسيه » !! ... وقتي كه فردي تقاضاي نسيه مي نمود ، كاسب به آن قاب يا مقوا اشاره مي نمود كه نگاه كن و ببين كه امروز ، روز نقد باشد و فردا روز نسيه ! و روز بعد بازهم به آن نوشته اشاره مي نمود كه اي برادر مشاهده كن كه امروز روز نقد است و فردا روز نسيه ! و اين چنين بود كه در مقام قول حرف از نسيه بردن بود و اما در عمل نه !! ... و حالا خدا عالمه ، شايد هم بابا طاهر عريان ، به دنبال نسيه بري اين چنيني بوده كه آن قدر امروز و فردا رفته و آمده بوده كه در آخر كار نااميد گشته و با دل پردرد چنين گفته كه :
« همي وعده كني امروز و فردا
نميدونُم كه فرداي تو كي بي » !!
شايد ... احتمالاً ... و حال از اين خاطره قديمي نتيجه مي گيريم كه گفتار درماني احتمالاً انواع و اقسامي دارد كه يكي از آنها كه قديمي مي باشد اين بوده :
امروز نقد و فردا نسيه » !! قول و وعده فردايي كه خود آن فردا هم نسيه بوده و هيچگاه آن فردا نقد نبوده وآن فرداي موعود هيچگاه نبوده و نيامده !! ... بازهم بايد گفت احتمالاً !!
---------------
و بازهم اندر حكايت گفتار درماني !!
-----------
ياد باد زماني كه دانش آموز كلاس چهارم ابتدايي بوديم ، كتاب هنر مان دو قسمت بود ، قسمت اول مختص نقاشي و قسمت دوم مختص خوشنويسي ، و روال كار چنين بود كه يك هفته ،ساعت هنر نقاشي مي كشيديم
و هفته بعد خوشنويسي كه سر مشق ها هم در آخر كتاب هنز آمده بود و يكي از سرمشق ها اين بود :
« دوصد گفته چون نيم كردار نيست » !! و جالب آن بود كه آموزگار مربوطه نه خود از هنر نقاشي سر رشته داشت و نه از هنر خوشنويسي ! آن مرحوم در نقاشي و خوشنويسي مثل خودما دانش آموزان بود !!
آيا سرمشق « دو صد گفته چون نيم كردار نيست » از گفتار درماني حكايت مي كند ؟ ... حتماً !
-- ببخشيد برادر ! آخر كتاب هنرتان ديگه چه سر مشق هايي بود كه ساعت خوشنويسي تمرين ميكرديد و آخر كار نمره مي گرفتيد ؟
-- بله ! بسيار خوب ، چند تا از سرمشق ها هنوز به يادم است كه عرض مي كنم :
-- « ادب مرد به زدولت اوست » !
-- « علم آدميّت است و جوانمردي و ادب » !
-- « هر كه به اميد همسايه نشست گرسنه مي خوابد » !
-- « مزن بر سر ناتوان دست زور » !
-- « جوانمردي و راستي پيشه كن » !
-- « بار درخت علم ندانم به جز عمل » !
-- « بزرگي به عقل است نه به سال » !
-- « مگو ناخوش كه پاسخ ناخوش آيد » !
-- « هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار » !
--« كور بينا بهتر از بيناي كور » !
-- « اگر كاري كني مزدي ستاني » !
-- چو ايران نباشد تن من مباد » !
--اتاق بدون كتاب جسم بي روح است » !
-- « زدانا سزد پرسش و جستجوي » !
-- « علم بياموز و عمل پيشه كن » !
-----------------
-- بسيار عالي گفته بوده سر مشق ها ! ... واقعاً تنها سرمشق خوشنويسي نبوده ، بلكه هر كدام سرمشق زندگي هم هست !!
-- درسته ! بسيار عالي گفته بود و نوشته بود ، اما ما كودكان معصوم دبستاني ، به جز دو سه سرمشق ، بقيه سر مشق ها معنا و مفهوم آن ندانستمي !!!

آقای فخاری، واژه گفتاردرمانی نام یک حوزه علمی و درمانی است. لطف اول یاد بگیرید که از واژه ها درست استفاده کنید و بعد ادعای اصلاح داشته باشین.