اندر حكايت « نقد » و « نقد »
---------------------
جناب علم الهدي : اينكه هر حركتي نظام بكند را نقد كنيد تخريب است » !!
----------------------
ببخشيد برادر ! كدام نقد ؟ ... نقد آيينه اي يا نقد شانه اي ؟
--- عجب ! نقد آيينه اي ؟ ... نقد شانه اي ؟ ... اين سخن چه باشد ؟
-- چشم عرض مي كنم ! يادش بخير ، زماني كه دانش آموز ابتدايي و راهنمايي بوديم ، عصر جمعه مي رفتيم به سلماني ميرزا عبد النبي تا فردا كه به مدرسه مي رويم ، سرمان تراشيده شده باشد و در مدرسه مورد عتاب و مؤاخذه قرار نگيريم و احياناً چوبي به كف دستمان نيايد !! خدا رحمت كنه ميرزا عبد النبي ، قابي كنار آيينه مغازه اش زده بود كه با خط خوش نستعليق قلمي شده و آن ، اين بود :
« دوست آن است كه عيب دوست را
همچو آيينه روبرو گويد
نه كه چون شانه پشت سر رفته
به هزار زبان مو به مو گويد » !!
و جالب آن بود كه مرحوم عبد النبي به اقتضاي كار و شغلش هم با آئينه سرو كار داشت و هم با شانه !!
و شايد هم به همين علت بود كه مغازه اش را با آن قاب مزيّن كرده بود ! حالا از اين خاطره مي توان به نقد آئينه اي و نقد شانه اي پي برد ! ... پس هر نقدي ، بد نيست ، نقد دوستانه از حُسن نيت است ، و نقد شانه اي از خُبث نيت ! ... خدا رحمت كنه مرحوم والده ، هميشه مي گفت : « دوست ميگه گفتم ، اما دشمن ميگه مي خواستم بگم » !! ... و ديگر آن كه بنده هر وقت از بازار سبزي مي گيرم و عيال ( حفظه الله ) آن را پاك مي كند ، فوري به ياد واژه « نقد » و معناي آن مي افتم ! ... عيال سبزي ها را در يك سيني بزرگ مي ريزد و با صبر و حوصله پاك مي كند ، او هر كدام از سبزي ها كه به خوبي قابل خوردن و استفاده است ، جدا مي كند و سبزي زرد شده و احياناً لهيده شده را هم جدا گانه اينور سيني مي گذارد ، ودر آخر كار سبزي هاي مفيد و به درد بخور را نگه ميدارد و سبزيهاي غير قابل استفاده را دور مي ريزد !! ... به نظرم “ نقد » همين گونه است ! در معناي نقد يكي هم اين تعريف است كه
« نقد عبارت است از جدا كردن سره از ناسره » !!
پس نتيجه اين كه : نقد هميشه به معناي دشمني و عداوت نيست ! گاهي نقد نقد آئينه اي و دوستانه است و از سر خير خواهي ! شايد برخي اوقات ، بعضي نقد ها ، مصداق « عدو شود سبب خير » باشد !! ... و حالا كه سخن از نقد به ميان آمده است اين را هم اضافه كنم كه دو واژه هستند كه مظلوم واقع شده اند يكي واژه « نقد » است كه غالباً به معناي دشمني و عداوت به كار ميرود در صورتي كه هميشه اين چنين نيست ! و ديگري واژه « استعمار » است كه به معني عمران و آباداني است ، اما خب ، اين واژه در قاموس سياست ، نه تنها خوش نام نيست ، بلكه خيلي هم بد نام است و منفور ... !!
رحمت الله عليهم اجمعين ، هم ميرزا عبد النبي ، هم مرحومه مغفوره والده ... ونيز تمام رفتگان و هم چنين تمام رفتگان شما !!
می گم این امام جمعه کرج در کجا زندگی می کنه که به رییس جمهور می گه همانطور که وضع اقتصادی را درست کردید وضع حجاب را هم درست کنید، جمله ای خنده دارتر از این نشنیده ام، اخه مرد مومن کجا وضع اقتصادی مردم خوب شده با تورم بالای 50 درصد و دلار بالای 40 هزار تومان، شما دقیقا کجایید، لطفا از خونه هاتون بیاین بیرون و وضع مردم را از نزدیک ببینید و بعد در مورد اقتصاد و حجاب نظر بدهید
از کرامات معاون اقتصادی ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است .آفرین بر اینهمه زکاوت که رابطه قیمت ارز و تورم و هزینه تولید را پیدا کردید.این یکی از مسائل مجهول ریاضی بود
نحوه موضعگیری وزیر سرتاپا عقده ای ترکیه رو حتما دیدی! دریغ از یک پاسخ به آنها! این دردآور هست که ترکیه علیه ایران بخواهد با گردن کلفتی موضعگیری کند ، ناتو بغل گوشمان ، انجرلیک پر از بمب های اتم، دخالت در منافع ملی ایران در منطقه و ماموریت آنها مهار مثلآ اقتدار ایران؟! آن هم از مانور ترکیه در مرز آستارا!!!سکوت خفت بار باعث گستاخی آنها شد، گاز و نفت رو ندهید همانطور که آنها راه ترانزیت باکو و ترکمنستان را برگزیدند! در دروازه مرز رو ببندید و فله ای پول ملت رو تقدیم اردوغان ها نکنید، اجناس ترکیه رو وارد نفرمایید. تا یه حالی بکنند
---------------------
جناب علم الهدي : اينكه هر حركتي نظام بكند را نقد كنيد تخريب است » !!
----------------------
ببخشيد برادر ! كدام نقد ؟ ... نقد آيينه اي يا نقد شانه اي ؟
--- عجب ! نقد آيينه اي ؟ ... نقد شانه اي ؟ ... اين سخن چه باشد ؟
-- چشم عرض مي كنم ! يادش بخير ، زماني كه دانش آموز ابتدايي و راهنمايي بوديم ، عصر جمعه مي رفتيم به سلماني ميرزا عبد النبي تا فردا كه به مدرسه مي رويم ، سرمان تراشيده شده باشد و در مدرسه مورد عتاب و مؤاخذه قرار نگيريم و احياناً چوبي به كف دستمان نيايد !! خدا رحمت كنه ميرزا عبد النبي ، قابي كنار آيينه مغازه اش زده بود كه با خط خوش نستعليق قلمي شده و آن ، اين بود :
« دوست آن است كه عيب دوست را
همچو آيينه روبرو گويد
نه كه چون شانه پشت سر رفته
به هزار زبان مو به مو گويد » !!
و جالب آن بود كه مرحوم عبد النبي به اقتضاي كار و شغلش هم با آئينه سرو كار داشت و هم با شانه !!
و شايد هم به همين علت بود كه مغازه اش را با آن قاب مزيّن كرده بود ! حالا از اين خاطره مي توان به نقد آئينه اي و نقد شانه اي پي برد ! ... پس هر نقدي ، بد نيست ، نقد دوستانه از حُسن نيت است ، و نقد شانه اي از خُبث نيت ! ... خدا رحمت كنه مرحوم والده ، هميشه مي گفت : « دوست ميگه گفتم ، اما دشمن ميگه مي خواستم بگم » !! ... و ديگر آن كه بنده هر وقت از بازار سبزي مي گيرم و عيال ( حفظه الله ) آن را پاك مي كند ، فوري به ياد واژه « نقد » و معناي آن مي افتم ! ... عيال سبزي ها را در يك سيني بزرگ مي ريزد و با صبر و حوصله پاك مي كند ، او هر كدام از سبزي ها كه به خوبي قابل خوردن و استفاده است ، جدا مي كند و سبزي زرد شده و احياناً لهيده شده را هم جدا گانه اينور سيني مي گذارد ، ودر آخر كار سبزي هاي مفيد و به درد بخور را نگه ميدارد و سبزيهاي غير قابل استفاده را دور مي ريزد !! ... به نظرم “ نقد » همين گونه است ! در معناي نقد يكي هم اين تعريف است كه
« نقد عبارت است از جدا كردن سره از ناسره » !!
پس نتيجه اين كه : نقد هميشه به معناي دشمني و عداوت نيست ! گاهي نقد نقد آئينه اي و دوستانه است و از سر خير خواهي ! شايد برخي اوقات ، بعضي نقد ها ، مصداق « عدو شود سبب خير » باشد !! ... و حالا كه سخن از نقد به ميان آمده است اين را هم اضافه كنم كه دو واژه هستند كه مظلوم واقع شده اند يكي واژه « نقد » است كه غالباً به معناي دشمني و عداوت به كار ميرود در صورتي كه هميشه اين چنين نيست ! و ديگري واژه « استعمار » است كه به معني عمران و آباداني است ، اما خب ، اين واژه در قاموس سياست ، نه تنها خوش نام نيست ، بلكه خيلي هم بد نام است و منفور ... !!
رحمت الله عليهم اجمعين ، هم ميرزا عبد النبي ، هم مرحومه مغفوره والده ... ونيز تمام رفتگان و هم چنين تمام رفتگان شما !!