اندر حكايت خنده فاخر
---------------
-- قاسم آقا خنده فاخر چه باشد ؟
-- خنده فاخر ؟ ...درست شنيدم ؟ فرمودي خنده فاخر ؟ ! بحق چيزهاي نديده و نشنيده ! ... ما چه دانيم كه خنده فاخر چيست ؟ ...هه هه ! خنده فاخر ! حال كه شما با اين سؤال سر شوخي و مزاح با ما داري ، بيا تا حكايتي از عبيد زاكاني نقل كنم كه تا حدودي به سؤال شما مي خورد ! عبيد مي گويد : « شخصي نزد طبيب رفت و گفت : موي ريشم درد مي كند ! طبيب پرسيد چه خورده اي ! گفت نان و يخ ! طبيب گفت : بابا جان برو پي كارت كه نه دردت به درد آدمي مي خورد ، نه خوراكت » ! ...قاسم آقا ! اگر سؤالي داري ، سؤال عالمانه و عارفانه و فيلسوفانه بپرس ! آخه « خنده فاخر » چه باشد ؟ ... اين هم شد سئوال ؟... بله ؟!
اندر حكايت خنده فاخر شماره ( ٢ )
------------------------
-- ببخشيد ، يك سؤال ، عرض مي كنم كه اين خنده فاخر چه باشد ؟ ... تا بدين سن و سال رسيدم چنين اصطلاحي به گوشم نخورده است !
-- خنده فاخر ؟ ... بسيار خوب ، بگذار جواب شما را با يك حكايت كوچولو بدهم كه آورده اند شخصي به كسي گفت
يخ زنجان سرد تر است يا يخ ابهر ؟ گفت : سؤال شما از هر دو يخ زنجان و ابهر ، يخ تر است ! ...
نمردیم و رتبه بندی خنده هم دیدیم ، معلومه ، جامعه ایی که هم چیزش دو قطبی باشه مثل ؛ دارا و ندار ؛ خودی و غیر خودی ؛ اقا زاده و مردم معمولی ؛ وصل شده به جایی و از ما بهتران و بیکسا و بی پشت و پناها ووووو خنده هم شد خنده فاخر که مال مرفعه های بدون دردند وخنده معمولی که مال ما بدبختهاست