راه حل رسیدن به یک رتبه حقوق بشری قابل قبول=رسیدگی سریع و قاطع به جرم مجرمین بر اساس احکام قرآن و اجرای دقیق آنها بدون کم و کاست است. -- در آن صورت جرم کاهش پیدا کرده و به تبع آن تعداد مجازات ها هم تا حد قابل قبول کاهش می یابد.
مجازات درست و قابل قبول است، ولی باید ریشه یابی شود تا مشخص شود چرا به این مرحله رسیدیم که پنج جوان خیلی راحت اعدام شدند و یک خانم هم دچار سرنوشت سیاه شد. در حالی ما در به درد دنبال جوانی جمعیت و افزایش آن هستیم.
یه سر به منطقه سنگلج تهران بزنید ببینید چه خبره همش دم از امن بودن کشور میزنید فقط توی کوچه ما شبی حد اقل دو تا سه دزد میاد کلا کلانتری هیچ کاری انجام نمیده و تماس هم بگیریم هیچ کاری نمیکنه بالای شهر دو دقیقه قدم بزنیم گیر میدن بهمون اینجا تا صبح حتی یک گشت موتوری نمیاد و مجبوریم خودمون امنیت محله ها رو تامین کنیم فقط نمیدونم چرا بودجه نیرو انتظامی رو قطع نمیکنن چرا باید برای امنیتی که خودمون باید تامین کنیم مالیات بدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۸:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۸
متاسفانه خیلیهاشونم از اتباع غیر قانونی و غیر مجاز هستند که در جایی ثبت نشده اند و براحتی تغییر محل میدند
روزی شش نفر مرد زنا كردند، آنان را جهت صدور حكم شرعی و الهی بحضور عمر آورده بودند، تا دستور مجازات آنها را دريافت كنند عمر با عصبانيت گفت: هر شش نفر آنها را سنگسار كنيد.
ولی علی (عليهالسلام) فرمود: ای عمر، حكم بر خون و مال مردم نبايد اين قدر ساده باشد!!
خوبست دستور دهی پيرامون زندگی اين شش مرد گناهكار بررسی به عمل آورند، عمر فرمايش علی (عليهالسلام) را اطاعت كرد:
معلوم شد كه نفر اول مردی مسيحی بود كه با زنی مسلمان هم بستر شده بود.
علی (عليهالسلام) فرمود گردنش را بزنيد زيرا اين مرد ذمی بود و در پناه حكومت اسلامی زندگی میكرد و با اين تعدی قرار ذمه را درهم شكست.
نفر دوم، مردی زن دار بود و زنش هم در كنارش به سر میبرد لذا علی (عليهالسلام) فرمود: بنا به فرمان قرآن سنگسارش كنند.
نفر سوم، مردی عرب و مجرد بود و مجازاتش هم صد ضربه تازيانه بود كه حضرت حكم را فرمود.
نفر چهارم، بردهای بود كه مرتكب زنا شده بود لذا مجازات بردگان نيمی از مجازات احرار است. حضرت فرمود: بيش از پنجاه ضربه شلاق كيفر ندارد.
نفر پنجم، پسری بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بود علی (عليهالسلام) دستور داد كه تعزيرش كنيد يعنی تنبيهش كنند تا ديگران از اين غلطها نكنند
نفر ششم، را حضرت دستور داد آزادش كنند چرا كه آن مرد ديوانه بود اينجا بود كه عمر به علی (عليهالسلام) عرض كرد: لا ابقاني الله بعدك يا علي، پس از تو خدا زندهام نگذارد زيرا اگر تو نباشی به لغزشهای بزرگی دچار خواهم شد