شهید رییسی. کفش فولادین. بر پا داشت. او شب و روز نمیشناخت. گویی خون علی در رگهایش بود. او کارخانه ها. که سالها. خاک خورده بود. مانند. قلب طپنده راه انداخت. جوانان را از بیکاری. درماندگی نحات داد . چند هزار مسکن برای. مردم ساخت . دیگر فکر نکنم کسی بتواند جای رییسی را بگیرد.