تا حالا به این فکر کردید که:
اتوبان می سازیم تا ترافیک کمتر شود ترافیک بیشتر می شود
خانه می سازیم مسکن ارزان شود گران تر می شود
تبلیغات می کنیم مردم کمتر برق مصرف کنند بیشتر مصرف می کنند
دلارپاشی و سکه پاشی می کنیم تا قیمت ها فروکش کند بدتر بالاتر می رود
بودجه اختصاص می دهیم سهام بالا برود بدتر سقوط می کند
هزینه می کنیم و فیلترینگ می کنیم مردم از شبکه اجتماعی داخلی استفاده کنند همه میروند سراغ شبکه های خارجی
دیش ماهواره تا می کنیم و از پشت بام پایین می اندازیم و پارازیت ارسال می کنیم و... مردم سراغ ماهواره نرود بیشتر سمتش میروند
به مردم هشدار می دهیم سراغ بازی های کریپتویی و رمز ارز نروند انگار به آنها یادآوری کردیم و بیشتر استقبال می کنند
جلسه می گیریم و تصمیم گیری می کنیم تورم را به دو درصد برسانیم سر از ۷۰ درصد در می آورد
موبایل داخلی تولید می کنیم تا همه از موبایل داخلی استفاده کنند مردم به سمت آیفون می روند
سیستم عامل ها و جستجوگرها و ... را میخواهیم ملی کنیم اما آمار استفاده سیستم عامل و ... خارجی بیشتر می شود
بنیان نخبگان درست می کنیم مهاجرت نخبگان کمتر شود اما اولین اولویت دانشجو مهاجرت می شود
حقوق پرستارها را زیاد می کنیم اما آمار مهاجرت به کشورهای حوزه خلیج فارس زیاد می شود
تبیین می کنیم مردم ارشاد و اگاه شوند بدتر لجبازتر می شوند
مطلب می نویسیم و انتقاد می کنیم اوضاع درست شود بدتر می شود
انگار اگر اقدام نکنیم حداقل بدتر نمی شود
چرا؟
ما یک چیزی داریم با عنوان اثرپذیری و چون قبل از اقدام به اثرپذیری فکر نمی کنیم دچار جریان معکوس میشویم
ما یک چیزی داریم با عنوان تفکر سیستمی یعنی هر مشکلی ناشی از یک فرایند اشتباه است و فرایند اشتباه هم ناشی از یک فرایند اشتباه در لایه بالای خودش است و ممکن است ناشی از چند فرایند اشتباه بالایی باشد و این چرخه نهایت میرسد به فرایند مادر و باید همه چیز را با همدیگر دید و جزیره ای عمل نکرد
مثلا وقتی موبایل می سازیم باید متوجه باشیم که اگر نتوانیم کیفیت آن را بیشتر از بازار قرار دهیم و مزیت رقابتی آن واقعی و جدی نباشد کل پروژه با شکست مواجه خواهد شد و از اساس نابود خواهد شد.
در تبیین اگر اعتبار از دست برود حتی حرف های درست شما هم مورد استقبال جامعه قرار نخواهد گرفت و من با اطمینان می گویم در موضوع تبیین اعتبار تبیین کنندگان در نزد جامعه از دست رفته است.
شما هزار هم بگو قرار است تورم کم شود یا مسکن بهتر شود مردم اساسا نه تنها تره هم برای این حرف خرد نمی کنند بلکه اساسا حتی دوست هم ندارند در مورد این حرف های تکراری و خسته کننده بشنوند مگر اینکه به مرور زمان در عمل آن را در خریدهایشان حس کنند و حرف زدن دیگر برای آنها بی فایده و بی معنا است و حرف زدن جنبه معکوس دارد تا امید دادن و آرامش بخشیدن ...
اتوبان می سازیم تا ترافیک کمتر شود ترافیک بیشتر می شود
خانه می سازیم مسکن ارزان شود گران تر می شود
تبلیغات می کنیم مردم کمتر برق مصرف کنند بیشتر مصرف می کنند
دلارپاشی و سکه پاشی می کنیم تا قیمت ها فروکش کند بدتر بالاتر می رود
بودجه اختصاص می دهیم سهام بالا برود بدتر سقوط می کند
هزینه می کنیم و فیلترینگ می کنیم مردم از شبکه اجتماعی داخلی استفاده کنند همه میروند سراغ شبکه های خارجی
دیش ماهواره تا می کنیم و از پشت بام پایین می اندازیم و پارازیت ارسال می کنیم و... مردم سراغ ماهواره نرود بیشتر سمتش میروند
به مردم هشدار می دهیم سراغ بازی های کریپتویی و رمز ارز نروند انگار به آنها یادآوری کردیم و بیشتر استقبال می کنند
جلسه می گیریم و تصمیم گیری می کنیم تورم را به دو درصد برسانیم سر از ۷۰ درصد در می آورد
موبایل داخلی تولید می کنیم تا همه از موبایل داخلی استفاده کنند مردم به سمت آیفون می روند
سیستم عامل ها و جستجوگرها و ... را میخواهیم ملی کنیم اما آمار استفاده سیستم عامل و ... خارجی بیشتر می شود
بنیان نخبگان درست می کنیم مهاجرت نخبگان کمتر شود اما اولین اولویت دانشجو مهاجرت می شود
حقوق پرستارها را زیاد می کنیم اما آمار مهاجرت به کشورهای حوزه خلیج فارس زیاد می شود
تبیین می کنیم مردم ارشاد و اگاه شوند بدتر لجبازتر می شوند
مطلب می نویسیم و انتقاد می کنیم اوضاع درست شود بدتر می شود
انگار اگر اقدام نکنیم حداقل بدتر نمی شود
چرا؟
ما یک چیزی داریم با عنوان اثرپذیری و چون قبل از اقدام به اثرپذیری فکر نمی کنیم دچار جریان معکوس میشویم
ما یک چیزی داریم با عنوان تفکر سیستمی یعنی هر مشکلی ناشی از یک فرایند اشتباه است و فرایند اشتباه هم ناشی از یک فرایند اشتباه در لایه بالای خودش است و ممکن است ناشی از چند فرایند اشتباه بالایی باشد و این چرخه نهایت میرسد به فرایند مادر و باید همه چیز را با همدیگر دید و جزیره ای عمل نکرد
مثلا وقتی موبایل می سازیم باید متوجه باشیم که اگر نتوانیم کیفیت آن را بیشتر از بازار قرار دهیم و مزیت رقابتی آن واقعی و جدی نباشد کل پروژه با شکست مواجه خواهد شد و از اساس نابود خواهد شد.
در تبیین اگر اعتبار از دست برود حتی حرف های درست شما هم مورد استقبال جامعه قرار نخواهد گرفت و من با اطمینان می گویم در موضوع تبیین اعتبار تبیین کنندگان در نزد جامعه از دست رفته است.
شما هزار هم بگو قرار است تورم کم شود یا مسکن بهتر شود مردم اساسا نه تنها تره هم برای این حرف خرد نمی کنند بلکه اساسا حتی دوست هم ندارند در مورد این حرف های تکراری و خسته کننده بشنوند مگر اینکه به مرور زمان در عمل آن را در خریدهایشان حس کنند و حرف زدن دیگر برای آنها بی فایده و بی معنا است و حرف زدن جنبه معکوس دارد تا امید دادن و آرامش بخشیدن ...