يقيناً مردم تك تك شهرهايي كه طعم حملات هوايي ، خمپاره ايي ، توپخانه ايي ، موشكي و ... را چشيده اند نمي توانند ياد و خاطره شهداي عزيزشان را فراموش كنند و انديمشك دروازه جبه هاي حق عليه باطل ، شهري كه پذيراي خيل شهدايي بود كه نجواي آخر خود با خداي خود را در دوكوهه اش به يادگار گذاشتند، همچنان درد چهارم آذر را در دل خود تا روز حشر و قصاص بانبان و حاميان جنايت آن روز داغ تر خواهد كرد . هنوز آن روز را به ياد دارم كه عزيزانمان در انديمشك پاره پاره شدند و زن و بچه و پير و جوان در خون سرخشان غلطيدند .
بنده به نوبه خود سالگرد آن روز را به عزيزان انديمشكي تهنيت عرض ميكنم . كمالي - دزفول
خوزستان در دهه های اخیر واقعا یه تنه بار مقاومت و محرومیت تامین ارز کشور و هزاران تقدیمی به ایران را داشته است ولی دریغ از یک رسیدگی و بازسازی درست و حسابی
مسئولان در حق این فرزند عزیز ایران زمین واقعا جفا کرده اند
آنروز را به خوبی به خاطر دارم
من در دزفول بودم و از پشت بام شاهد این جنایت کور بعثیان
در نهایت هم یکی از هواپیماها پس از چرخش فراوان و علی الظاهر به قصد پناهندگی - پس از ریختن بمبها بر روی شهر اندیمشک در اطراف شهر سقوط کرد .
در ضمن 5 روز بعد از این بمباران هولناک یعنی در نهم آذر ماه یک اعزام نیروی دیدنی از خوزستان صورت گرفت که به سپاهیان یکصد هزار نفری حضرت محمد مشهور شد.
نوحه مداح اهل بیت در ورزشگاه آزادی تهران خاطره انگیز میباشد
ای کرببلا آماده (2)
جیش محمد می آید
از بهر فلسطین تا قدس(2)
لشکر احمد می آید .....
من دقیقا بعد از دقایقی وارد ایستگاه راه آهن اندیمشک شدم و با صحنه های دلخراشی روبرو شدم - خیلی از بچه های بسیجی که پایان ماموریتشون بود شهید شدند و زنجیرهای فلکه راه آهن رو که خیلی ها دیده بودند مانند فولاد بود قیمه قیمه شده بود ویک موتورسوار رو دیدم که موتورش پودر شده بود -تصور اون روز برای من و دیگرانی که اونجا بودند خیلی دردآوره
آن روز من نوجوانی پانزده ساله بودم که ازقم اعزام شده بودم ما در محل پادگان شهید زین الدین ( محل استقرار نیروهای لشگر 17 علی ابن ابیطالب) در کیلومتر 5 جاده اندیمشک اهواز واز دور شاهد این بمباران عجیب بودیم تعداد بسیار زیادی هواپیما تا توانستند بمب بر سر اندیمشک ریختند
آن روزها لشگرها خودشان را برای عملیات کربلای 4 آماده می کردند که در آن زمان باور عمومی این بود که قرار است آخرین عملیات جنگ باشد و...
احتمالا دشمن می خواست زهر چشمی از مردم بگیرد.
بعدها گفته شد شخصی که نزدیکی ایستگاه قطار اندیمشک اقدام به ضرب پلاک برای نیروها می کرد نیروی نفوذی دشمن بوده و از آنجا اطلاعات نیروهای ما را کسب می کرده و به دشمن می داده است.
من آن روز در بیمارستان شهید کلانتری بودم تمام 4 بلوار منتهی به بیمارستان روی زمین مجروح خوابیده بود که بعضا در جا شهید شده بودند تعداد زیادی زن و بچه کشته شدند من آن روز جهنمی را نمی توانم از یاد ببرم
در انديمشك بلواري تحت عنوان بلوار شهداي چهارم آذر نامگذاري شده و شهرداري نيز ميدان و يادماني را به اين نام ايجاد كرده است.متاسفانه ميدان ايجاد شده كه در محور ورودي شهر از سمت پلدختر ميباشد داراي طراحي هندسي غير ترافيكي است كه هر از گاه تصادفات شديدي در اين ميدان اتفاق ميفتد و منجر به جرح يا فوت هموطنان ميگردد.شايسته است جايگاه و نام شهيدان بخون خفته اين ديار بخصوص شهداي چهارم آذر بر روي محلهايي گذاشته شود كه لااقل مشكلات ترافيكي كمتري داشته باشد.انديمشك توسط توپخانه عراق در دشت عباس بارها گلوله باران شد.دزفول قهرمان در ده كيلومتري انديمشك نيز پايتخت مقاومت ايران نام دارد كه در طي هشت سال دفاع مقدس آماج بزرگترين موشكباران عراق قرار داشت.هفتصد موشك عراقي بر پيكر شهر دزفول نشست و بسياري از هموطنان ما در اين شهر جان خود را از دست دادند.روحشان شاد.
بنده به نوبه خود سالگرد آن روز را به عزيزان انديمشكي تهنيت عرض ميكنم . كمالي - دزفول