مثل اینکه غربت و مظلومیت شهدا ارثیه ای از سالار شهیدان است و به همه آنها کم و بیش رسیده است . این نوشته مرا به یاد بعضی مخالفت ها در دفن شهدای گمنام دیگر انداخت . بعضی دیگر از شهدا که نام کوچه یا خیابان یا دانشگاه یا .. به نام آنها است و حتی برخوردهای مناسبتی با آنها می شود نیز غریب اند . اگر راه آنها را شناختیم و شناساندیم و عمل کردیم و در جامعه عملی کردیم آن زمان است که به میثاق آنها پایبند هستیم . السلام علیک یا اباعبدالله . سلام و درود بر همه شهیدان
کسانی که هنوز معنای واقعی این مرقد پاک و درک نکردن شاید 100ها ایراد بگیرن و بگن کاش اسمش این بود یا چرا برقهاش خاموشه . من نمیگم خودم خیلی درک کردم نه . اما این جا هرچی خاکی تر باشه و تاریک تر بیشتر غربت شهدا رو درک می کنیم . زمانی بود که کهف الشهداء همچون قبرستان بقیع بی سنگ قبر و یک روشنایی بود
در دانشگاه شيراز 5 تن از شهداي گمنان به خاك سپرده شدند بهترين محل در مجاورت مسجد دانشگاه بود كه متاسفانه موافقت نشد و اين شهدا هم با مظلوميت خاص خودشان به تپه هاي پرديس ارم منتقل و به خاك سپرده شدند. هرچند عاشقان خدا آنها را تنها نمي گذارند و به جاي خانواده هاي منتظرشان به زيارت آنها مي آيند و مراسم هاي مختلف برگزار مي كنند ولي از مسئولين ميپرسم آيا قبور شهدا نمي توانست در يكي از گوشه اي مسجد دانشگاه جا ميگرفت كه در همه ايام و با طنين صداي موذن هر خداجويي قبل يا بعد از بحا آوردن نماز به درگاه خدا به ياران بي ادعاي خدا هم سر ميزد و طلب دعاي خير ميكرد؟