فرزاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۷ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۶
خانواده محترم نارویی
زندگی قانون لیاقت ها و باورهاست
و این تبلور ، باور عاشورایی بوده است که خداوند باریتعالی این عزیز از دست رفته تان را لایق بهترین لطف خود قرار داده است
پس صبر زینبی داشته باشید و سعی نمائید مانند باران ، اشکهایتان طراوت بخش مکتب شهادت باشد و سبزی و طراوت را به جان مُرده ایران عزیز هدیه نمائید
فرزاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۷ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۶
به یُمن این هدیه بزرگ الهی به این خانواده بزرگوار چند بیتی از شعر زیبای آقای علیرضا قزوه را تقدیم می کنم
نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم
تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی
تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم
دوباره لیله‌القدر آمد و شوریدگی‌هایم
تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم
صدایت کردم و آیینه‌ها تابید در چشمم
نگاهم را به دالان بهشتی تازه وا دیدم
تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا
تو را در واژه‌های سبز رنگ ربنا دیدم
تو را در آبشار وحی جبرائیل و میکائیل
تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم
تو را دیدم که می‌چرخید گردت خانه‌ی کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم
در اوج کبر و در اوج ریای شام ـ ‌ای کعبه ـ
تو را هم شانه و هم شان کوی کبریا دیدم
دمی که اسب‌ها بر پیکر تو تاخت آوردند
تو را‌ ای بی‌کفن، در کسوت آل عبا دیدم
دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریه‌ی زهرا(س)
تو را محکم‌ترین تفسیر راز «انما» دیدم
هجوم نیزه‌ها بود و قنوت مهربان تو
تو را در موج موج ربنا در «آتنا» دیدم
تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم
تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم
که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد
تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفی(ص) دیدم
تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
تو را در چاه حیدر همنوای مرتضی دیدم
سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
و من از کربلا تا شام را غار حرا دیدم
به یحیی و سیاوش جلوه می‌بخشد گل خونت
تو را ‌ای صبح صادق با امام مجتبی (ع) دیدم
تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
تو را بی‌تاب در بی‌تابی طشت طلا دیدم
شکستم در قصیده، در غزل، ‌ای جان شور و شعر
تو را وقتی که در فریاد «ادرک یا اخا» دیدم
تمام راه را بر نیزه‌ها با پای سر رفتی
به غیرت پا به پای زینب کبری(س) تو را دیدم
دل و دست از پلیدی‌های این دنیا شبی شستم
که خونت را حنای دست مشتی بی‌حیا دیدم
چنان فواره زد خون تو تا منظومه‌ی شمسی
که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم
مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم
تصور از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت
تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم
ایمان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۶
چه ساختن هایی که مرا بسوخت
و چه سوختن هایی که مرا بساخت
خدای من ، مرافهمی عطا کن که از مقصد سوختنم ، سوختنی آباد بر جای بماند
مصیبت جانسوز شهادت مطهره نارویی را بر ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم (عج ) ، خانواده های معزا و ملت شریف ایران تبریک و تسلیت می گوئیم
باشد که این هدیه گرانقدر مقبول حضرت باریتعالی قرار گیرد و با مادر شهیدان حضرت فاطمه زهرا (س) محشور گردد
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۶
روحش با شهدای کربلا محشور باد
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۶
به نامها دقت کنید که چه زیبا نامهای برای انان نهاده اند.این نامها زیبنده ای شهادتند . مبارکشان باد . خدایا ما را از یاران ائمه اطهار (سلام الله علیهم )قرار بده
نا شناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۶
انشائ ا... که من گنهکار را هم شفاهت کند