نه برای آمنه تصمیم ساده است. نه برای سازمانهای حقوق بشری و نه برای ما و شما که قضاوت کنیم. ساده ترین وظیفه را قاضی داشته که انجامش داده است. وقتی از حقوق بشری آن آقا صحبت می شد دلیل این نمی شود که حقوق آمنه نادیده گرفته شده است. و وقتی کسی پیدا نمی شود پولی بابت درمن آمنه پرداخت کند دلیل نمی شود که سازمانهای حوق بشر کار خود را انجام ندهند. درست مثل وکیل یک قاتل بالفطره است. خود وکیل می داند که طرف بد قاتلی است و حکمش چیست ولی وظیفه دارد تا نهایت تلاش ممکن را بکند که حقی اضافه تر از جرمش از او ضایع نشود. وگرنه حکم قاتل مشخص است و همه هم می دانند. پس اگر این طور باشد همه وکلا باید خانه نشین شوند چون همواره در یک دعوا یک طرف حق و دیگری ناحق است.
اینکه عده ای باید انسانیت به خرج دهند و به آمنه کمک کنند و نمی کنند بحثش جداست. همین سوال در مورد من و شما و تابناک هم صدق می کند. چرا من کمک نمی کنم. چرا شما کمک نمی کنی چرا همه مردم کمک نمی کنند. مگر نه اینکه ما سازمانهای حقوق بشری را به چالش کشیده ایم. خوب برای جلوگیری از یک اتفاق بد جمع شویم پول روی هم بگذاریم و به آمنه کمک کنیم. مردانگی آن است که حتی اگر آمنه قصاص هم کرد باید به او کمک کنیم. ولی چرا نمی کنیم. فقط تنها کاری که می کنیم این است که دو دسته شده ایم و یک دسته می گوییم قصاص کن دسته دوم می گوییم قصاص نکن. ما هم مثل همان حقوق بشریها هستیم. جواب آمنه را نمی دهیم.
حالا برسیم به جای سختش. اگر همه ما یا آن حقوق بشریها پولی به آمنه دادند. فردا اگر یک نفر دیگر جنایتی مشابه این کرد باز هم باید جمع شویم و پول روی هم بگذاریم و از قصاص جلوگیری کنیم. بعدش چه بعد بعدش چه. تا کجا . اگر بشود با برنامه این گونه اتفاقات را پیشگیری کرد همین حالا جمع شویم دور هم و پول برای درمان آمنه جمع کنیم ولی اگر نمی شود نمی دانم که باید پول جمع کنیم یا نه.
سخت است ولی برای تصمیم گیری در این مورد خاص باید" چشمها را شست. جور دیگر باید دید." هم ما و هم آمنه

خوبه اين شخص قصاص نشه و پس از مدتي كوتاه ( يا با قرار وثيقه!) آزاد بشه بعد احتمالا چون ميخواد ازدواج كنه بره سراغ دختر اين طرفدارهاي حقوق بشر و اگه به هر دليل جواب رد شنيد با اسيد بياد و دختر آنها را كور كنه. بعد ببينيم اونها بازهم مخالف قصاصند؟

این جانی اسیدپاش نه تنها زندگی و هستی آمنه را نابود کرده بلکه در صورت عدم قصاص راه را برای امثال خودش هم باز کرده تا در آینده شاهد تکرار این جنایت علیه دیگر دختران جوان باشیم. آمنه حق دارد با دریافت خسارت از تقاضای قصاص بگذرد اما حق جامعه در این میان چه می شود؟ به نظر من حتی در صورت رضایت آمنه هم این فرد باید قصاص بشود تا درس عبرتی باشد برای جانیان بالقوه. این حق جامعه است.

با سلام
من می پرسم که وقتی تا به حال درمشاجراتی که در10-15 سال اخیر برای فرد نسبتا صلح طلب و یا حد افل مخالف خشونت و درگیری جسمانی مثل من با بعضی افراد کم فرهنگ پیش آمده، شاید حداقل 7 بار تهدید به ضرب و شتم یا نقص عضو در قبال ایستادگیم در مقابل تضییع حقوقم شده ام. البتهتهدیدها زیاد بوده ولی این 7 مورد صرفا شامل آنهایی می شود که مضمونش اینگونه بوده است: تو را دچار نقص عضو خواهم کرد و نهایتش این است که دیه ات را نیز خواهم داد زیرا تمکن مالی اش را دارم. از زندان وحبس نیز هراسی ندارم زیرا تا به حا حبس هم در این مقولات کشیده ام و خلصه اینکه حبس هم نمی تواند مرا از انتقام گرفتن یا ستم کردن به تو باز دارد. یا اینکه حبس هم مانع من برای آسیب زدن به تونخواهد بود زیرا اکنون در شرایطی هستم که چیزی برای از دست دادن ندارم. خوب آن روشن ضمیرانی که مخالف قصاص یا بهتر بگویم مخالف هر گونه حکم یا رفتار در چارچوب دین هستد و البته این روزها هم با نظرات بی ارزش خود جنجال جالبی را هم در برخی سایتهای خوش سابقه! درباره خبر اجرای یک مورد حکم قصاص و حق مسلنم یک شهروند ایرانی ایجاد کرده اند می پرسم اگرمخاطب اینتهدیدها بودید و حداقل یکی ازاین تحدید ها در قبا ل ایستادگی شما در مقالب یکی از این افراد جاهل و ستمگر عملی میشد و شما نقص عضو می شدید خوب آنوقت اجرای کدام قانون را در برابر چنین رفتارهای ضدقانونی پیشنهد می کردید یا خواستار می شدید؟ آیا غیر از ین اسن که تحدید چشم دابر چشم بالاترین بازدارندگی را حتی در مقابل افراد ناهنجار دارد؟ مطمئن بشید برای اجرای چنین حکمی بارها و بارها سلامت روانی مجرم برس و پساز احرازن حکم قصاص صادر می شود. یعمی یک فردی درسلامت کانل عقل و روان و با اراده کامل و صرفا از روی خشم و خباثت دست به نقص عضو دائمی فردی می زند که منافعش با او در تقابل است. قصاص یک حکم فردی نیست! قصاص یک حکم بازدارنده است. فردی که با اختیار کامل چشم دیگری را کور می کند، به حق بدیهی دیگری تعدی کره و در نتیجه بایدبداند که برای فرد مظلوم حق تعدی و دست درازی به حق بدیهی خودش یعنی کور کردن چشمش را ایجاد کرده است. یعنی مظلوم حق مقابله به مثل قانونی می یابد تا ظالمان اجازه هر ظلمی رابه خود ندهند. این از بدیهیات عقل و وجدان آدمی است و کسی که این حق را انکار کند مسلما از روی جهل یا احساسات و یا عناد صحبت میکند. در حالیکه می تواند ضمن پذیرفتن این قانون عادلانه برای انصراف مظلوم از احقاق حقش به این شکل سخت تلش کند. نه اینکه از ابتدا منکر شعور انسانی و حق مظلوم شود تا ظالم در جنایتش بی پرواترشود و این را هرعقل سام و بی غرض و مرضبمی داند.

مسئله اين است:حقوق بشر يا توپ وتشر؟!!

کور کردن طرف مقابل هم کاری انجام نمی دهد باید فکر اساسی کرد

متاسفانه جديدا حقوق بشر شده حقوق حمايت از مجرمين قاتلان جنايتكاران
بايد از اين مدعيان مثلا حقوق بشر پرسيد اگر آمنه فرزند آنها بود چه حالي داشتن

یا درخواست نماید هزینه تولید چشم مصنوعی با دانش مهندسی ژنتیک در داخل و یا خارج از کشور را پرداخت کند و پوست و ترمیم جراحی صورت این فرد به این نحو جبران شود.
دانش رههای جدید در درمان بیماری و مرگ و ... ایجاد نموده.

اين ماجرا مال سال 83 هست و متاسفانه از آن موقع تا كنون پس از پيگيريهاي زياد خانواده اين دختر هنوز حكم اجرا نشده. با مطالعه حوادث مشخصه كه از آن زمان چندين مورد اسيد پاشي در جامعه بوقوع پيوسته ( البته شايد به اين شدت نبوده) اگه اين شخص همان روزهاي اول قصاص ميشد هر كس ديگه كه تصميم اين كار را داشت ميدونست چه مجازاتي در انتظارش هست و مسلما تاثير بازدارنده خوبي داشت ولي متاسفانه بعد از 7 سال هنوزم اجراي آن به تعويق ميوفته!! اي كاش سيستم قضايي با اين افراد به شدت و سريع برخورد كنه.

اينا طرفدار حقوق بشر نيستند اينا ضد بشرند. مگه اين دختر و خانوادش بشر نيستند؟ اين بيچاره ها حق زندگي ندارند؟