با سلام
در جامعه ای که قبح و زشتی دروغ گویی کمرنگ شده باشد ناگزیر راحت ترین راه برای پاک کردن خطاها و توجیح نمودن اشتباهات دروغ گویی و حاشا کردن است که به وفور در بین مردم ومسعولین دیده میشود .
این یک بحث عمیق روانشناسانه, جامعه شناسانه و تاریخی است. شاید نیاز باشد که بحثهای عمیق در قالب سمینارها و برنامه های تلویزیونی آغازگر پیدا کردن راه حل ها باشد. با اینحال ساید بتوان از دو شخصیتی بودن ایرانی ها و احساس نیازی که به این روش دارند و نیز کمک شایانی که دو شخصیتی بودن به ما می کند شروع کنیم.
به دلیل آن است که یک رسانه ای مانند تابناک از امکانات بسیار خوب برخوردار است و خود منشا آموزش نا امیدی دلسردی و دروغ افکنی در جامعه است شب در رسانه ملی سخن از صداقت دارد و به دنبال آن سایت تحت نظرش به مردم دنیا بی اعتباری و دروغگویی ملت مسلمان و روزه دار ایرانی را شایع می کند به کدام هدف و مقصد خدا و مردم می دانند ولی آقای محسن رضایی نمی داند. چند نفر دروغگو وقتی تمام وقت در تماس باهم باشند تصور ذهنی خودشان را به همه نسبت می دهند . گلوهایشان پراز خاک باد. عید سعید فطر بر ملت شریف ایران که در تمام صحنه ها با اطاعت از فرامین ولی فقیه زمان خود حماسه های انقلاب اسلامی را آفریده اند مبارکباد . کورتر باد آنها که تصور می کردند جوانان عاشق اسلام مانع سر راه آن ها هستند و باشهادت آنها نان را به نرخ روز خوردند و هنوز قصد های باطل فرماندهی دماغشان را بزرگ کرده است . خدا یا اگر قابل هدایتند هدایت و اگر نیستند همچون صهیونیست ها که در حال اضمحلالند نابودشان کن . این نظر را برای خود دست اندرکاران تابناک نوشتم تا روز حشر نگویند لقمه نانی می خواستیم و هرچه رییس گفت نوشتیم . شاید رییس هم بگوید همین را در نمایش بگذارید تا ثابت کنیم مارا نمی گوید طرف صحبت دروغگویانند ما که راستگوییم؟
دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته بود و دیگری ستاره داوود... مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو نگاه می کردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول می انداختند.
کشیشی از آنجا می گذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که صلیب دارد پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین*" بازاریابی یاد بده؟
* مراقب باشید به لجبازی با یکی، سکه تان را در کلاه دیگری نیاندازید، یا رای تان را در صندوق دیگری نیاندازید!
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۶/۰۹
تمثیل جالبی بود
ناشناس
||
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۰
خیلی باحالی دمت گرم
فرید
||
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۰
داستان بامزهای تعریف کردی ولی چه ربطی به موضوع داشت؟
باید به صداقت و بیان حقیقت هرچند تلخ و ناخوشایند به عنوان یک ارزش و شهامت فردی بیش از پیش بها داد و این اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه مسولان و مدیران این امر را از خود شروع کرده و به مرور به تمامی اقشار جامعه تسری پیداکند.
در جامعه ای که قبح و زشتی دروغ گویی کمرنگ شده باشد ناگزیر راحت ترین راه برای پاک کردن خطاها و توجیح نمودن اشتباهات دروغ گویی و حاشا کردن است که به وفور در بین مردم ومسعولین دیده میشود .