سلام برعشق

اي غريبي كه ز جدو پدر خويش جدائي خفته در خاك خراسان تو غريب الغربائي اغنيا مكه روند و ضعفا رو به تو آرند جان به قربان تو آقا كه تو حج فقرائي

غرق عشق و شور و مستی بی مثال
غوطه ور در عالم فکر و خیال

پر کشیدم از زمین و از زمان
یافتم خود در مکانی لا مکان

آدم و حوا و هرچه زاده اند
گوییا در این زمین استاده اند

هر کسی در دست خود یک نامه داشت
نامه را در نزد حاکم میگذاشت

بعد از آن باری تعالی مینوشت
بنده اش اهل جهنم یا بهشت

رفت و رفت و نوبتش بر من رسید
نامه ام بگرفت و اعمالم چو دید

با غضب افکند سوی من نگاه
گفت چیزی تو نداری جز گناه

چشم تا به جهنم دوختم
از نهیب شعله هایش سوختم

ناگهان زیبا رخی از ره رسید
حال زارم تا که دید آهی کشید

بعد از آن یار و آن دلدار گفت
رو به حق بنمود و با دادار گفت

پور موسی (ع) با تو صحبت میکند
ضامن آهو شفاعت می کند

گر چه او با نامه بد آمده
چند روزی را به مشهد آمده

آمده صد بار بر من رو زده
صحن و ایوان مرا جارو زده

گر چه او هم آبرویم برده است
آب سقا خانه ام را خورده است

خوب میدانم که خوش کردار نیست
لیک دیدم بهر زهرا می گریست

سلام بر امام رئوف و مهربان و پناه خلق و ولي نعمتهاي معنوي و مادي و فكري ما ايرانيان.قربون حرم باصفات برم

اقا جان من هم دلم می خواد توی صف دوسداران شما باشم اجازه بده

زايري بارانيم آقا به دادم ميرسي؟
بي پناهم خسته ام تنها به دادم ميرسي؟
گرچه آهو نيستم اما پر از دلتنگيم
ضامن چشمان آهوها به دادم ميرسي؟
من دخيل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمين دردانه زهرا به دادم ميرسي؟...

بسيار زيبا بود واقعاً ممنون

کلمه لااله الاالله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

السلام عليك يا علي بن موسي الرضا، آقا به آن شان و مقامي كه در پيشگاه باري تعالي دارين قسمتون ميدم ما را در دنيا و آخرت شفاعت كنين

پیامبراکرم ص : کسی که دوست دارد خندان و با روی گشاده خداوند را دیدار کند باید از محبت و ولایت علی بن موسی الرضا علیهالسلام بهرمند باشد (بحارالانوار ج 36 ص 296)التماس دعا