درود خدا بر مجاهدان فی سبیل اله . درود خدا بر شهیدان راه خدا . خدایا ما را مدیون این شهیدان قرار مده گر چه مدیونیم . خدایا شهادت را هر چند لایق نیستیم اما عاشقیم نصیب و روزی ما قرار بده . امین
آری چه زیباست خود را بمیرانی قبل از آنکه حضرت مرگ ناقوس مردن آدمی را به صدا در آورد .
هر چه بیشتر از روزگار آدمی می گذره عمق دردناک مرگ بیشتر احساس میشه گاهی به مردن فکر می کنم و گاهی به حال کسانی که ازما زودتر راهی اون دنیا شدن .
انصافا خدای ما خیلی مهربونه حتی عرصه رو چنان بر بنده هاش وا کرده که خودشون کیفیت رفتن از این دنیا رو برای خودشون رقم بزنن
یکی خودشو دار میزنه یکی خودشه آتیش میزنه یکی توی تصادف می میره و هزاران مرگ تلخ دیگر
ولی یکی شهید میشه یکی اعضاشو اهدا میکنه واسه زندگی کسای دیگر و هزاران مرگ شیرین دیگر
و حالا خود من که شیرین ترین مرگ رو جلوی چشام هنگام شهادت دوستم دیدم دو سال پیش بود که با یکی از دوستام واسه خدمت به صفر مرزی میر جاوه از تهران اعزام شدیم من وقتی به منطقه میر جاوه رسیدم احساس خوبی نداشتم بعد ی ماه از خدمت ما با دوستم و 3 سرباز دیگه که در پشت دوشگاه اماده بودن در حال گشت زنی بودیم که یکباره صدای شلیک ی خمپاره ای رو شنیدم و در عرض 3 ثانیه دیگه هیچی یادم نبود وقتی به هوش اومدم دیدم چند صد متر به دامنه ی تپه ای پرت شدم و از سر و بازوم خون شدیدی میره به زور پا شدم و دیدم کابین پشت ماشین آشولاش شده و 3 سرباز عقب ماشین شهید شدن ولی خبری از دوستم نبود ما شانس اورده بودیم خمپاره به قسمت پشت خورده بود و شدت انفجار من رو پرت کرده بود هر چه گشتم خبری از دوستم نبود و چند ماه آواره بیابان های اون مناطق بودم تا خبری از دوستم پیدا کنم ولی خبری نشد اون از این دنیا هیچ کی رو نداشت تنهای تنها بود و پدر مادرشو در بچگی در ی تصادف از دست داده بود . بعد چند ماه در اعتراف از ی قاچاقچی فهمیدم بعد برخورد خمپاره اون زنده بوده و اشرار اونا با خودشون داشتن می بردن اون وره مرز بعد از گذشت از مرز ضامنه نارنجکشو میکشه و همه اشرار رو به هلاکت می رسونه و خودش به مقام شهادت میرسه .
وقتی داشتم اواخر خدمت وسایلمو از کمدم جمع میکردم راهی تهران بشم دیدم بالای کمدم ی کاغذی افتاد که نوشته بود بعد از مرگ پدر مادرم منم از غم نبود اونا ذره ذره مردم و از خدا خاستم اگه روزی قسمت شد در اون دنیا به دیدار پدر مادرم نائل بشم خونم در راه خدا و خدمت به کشورم فدا بشه و اون دنیا پیش پدر مادرم روسفید باشم و امروز تو با خواندن این نامه حقیقت شیرین مرگ مرا درک خواهی کرد و امیدوارم برادر خودت را هرگز به وادی فراموشی نسپاری دوستدار تو سرباز گمنام
لا اله الا الله
شما کی بودین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عارف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ زاهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زمینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آسمانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا ای خدای سمیع الدعا کی بودن اینا؟؟؟؟؟؟؟
من کیم؟ کجای کارم ؟واحسرتا به شما گوهر های الهی خدایا تو رو به خوبانت به امام حسن (ع)به امام حسین(ع) به این شهید عارف فنا فی الله من پست حقیر رو ادم کن منم عاسق خودت کن به این شهدای والا ومقام غبطه می خورم حسودیم میشه خوش به حالتون رفتین از این منجلاب دنیا پر کشیدین برعرش و در مجاور عشق حیفیتون قه قه مستانه سر میدین خوشبحالتون اونوقت من حقیر ضعیف نفس گیر خوردن وخوراک پول ....کوچکتربن گناهانم خاک بر سرم که انقدر سست عنصرم تایناک باز از این تلنگر های اخلاقی بذار تذکر شه برا امثال منه بدبخت دنیا زده بذار تا بخونیم حض ببریم دلمون بسوز بلکه یه حرکتی بکنبم آخه تا کی باید غرق گناه بمونم تا کی....خدایا ظلمت انفسی و تجرات بجهلی....خداااااااااااااااااااا منم میخوام در جوار امام حسین(ع) باشم در عرش شمارو ملاقات کنم ای عشق ناب ناب ناب ناب ای اصل جنس مردبم انفدر تو این دنیا عشق های سخفیف ومجازی بخوردمون دادن به به خوش بحالتون که به آرزو تون بعد از 1348سال رسیدین و به ندای هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی؟مظلوم عالم در روز عاشور لبیک گفتین و عاشورائی شدین به همان مقامی رسیدین که مدام می گفتین یا لَيْتَنَا كُنَّا مَعَكُم فَأفُوزَ فَوزاً عظیما،ً خوشا به حالتان خوب صفا می کنید مرا هم در یابید گم شدیم در این کوچه پس کوچه های پر زرق برق دنیای سیاست زده..... الهم ارزقنی شهادت فی سبیلک بحق الحسین سید الشهدأ.
بسم رب شهدا و صدیقین،
در حالی که دارم گریه می کنم می نویسم. ساعت 5/2 نصف شب است که با صدای پسر کوچکم از خواب بیدار شدم که آب می خواست. بعد گفتم ایمیلم را چک کنم که خدا مرا بسوی خواندن این وصیت نامه هدایت نمود. حرف دلم بود، گویا خدواند متعال می خواست من از طریق سخن این شهید بزرگوار یا او راز و نیاز کنم. بنده ای گنه کار هستم و جز امید توشه ای برای دیدارش ندارم. خدا چقدر مشتاق ماست ولی ما غافلیم. ای خالق آسمانها و زمین اگرچه در حد این شهدا نیستیم ولی دوست داریم با آنها باشیم. ای خالق و رب ما به این بهانه به کرم و جودت ما را ببخش. خدایا اگر ما را به بهشت بری فقط از روی کرم و بزرگیت برده ای نه از روی شایستگی ما. یا رب یا رب یارب. از همه شما عزیزان التماس دعا دارم. خداوند خیلی من بنده گنه کار لطف کرده ولی...از خداوند برای من طلب بخشش کنید. خدا را چه دیدید شاید پذیرفت!
شهیدان در بیست سالگی به چه معرفتی رسیدند، امثال من سی و چند سال عمر از خدا گرفته ایم و دور خودمان می چرخیم ...
خدا این شهید عزیز را رحمت کند
امید که مشمول شفاعت شهدا شویم
SSای شهید برای ما فاتحه ای بخوان /که ما مرده ایم وشما زنده
مادری باشی وتنها فرزندپانزده ساله معلولت به تنهایی در خانه چشم به ساعت داشته باشد /مرخصی مادرم کی می رسد؟ومادر تنها به جرم ضمانت برای خانواده ای /واقعا محتاج کمک /به جرم محکومیت مالی :در زندان ودر شهری غریب ودور از خانواده و بی خبری /پنج ماه از لابلای نرده ها /یک چشم به صفحات صحیفه سجادیه ویک چشم به ستاره های اسمان "کی صبح می شود؟ وای پسرم......واشک/ سوز دعاهای صحیفه دیدگانت را تار کند /عمق سوز وخلوص این وصیت نامه را بیشتر درک می کنی /از خلوص همین شهید طلب شفاعت می کنم /محکومیت مالی من ده میلیون است /ستاد دیه زندان به دلیل شرایط خاص مرا مستحق در یافت وام نموده /همه کار ها انجام و وامم اماده پرداخت وازادی من است /نیاز به یک ضامن دارم .در این ساعت ملکوتی از ته دل می نالم هل من ناصر ینصرنی ******
شهید رحیم جباری /شما زنده اید قسمت میدهم ضامنم شو پسر پانزده ساله ام در این شهر سخت تنها ودلشکسته است /برای خودت خواستی *شد برای پسر منهم نزد خدا شفاعت وضامنم شو