مشعل المپیک سال 2012 در حالی روشن شد که اکثریّت مردم کشور میزبان یعنی انگلیس به خاطر اعتراض به سیاست های اقتصادی اعمال شده توسّط زمام دارانشان به نوعی آن را تحریم کرده بودند و جای خالی حضور مردم این کشور در صندلی های تماشاچیان کاملا مشهود بود. امّا با این وجود و همچنین شیطنت و سوء استفاده ی لابی صهیونیست در طرّاحی آرم بازی ها که ماهرانه نام (زیون) یا همان صهیون را در آن به کار گرفته و همین دو دلیل برای اعلام عدم شرکت در عرصه مسابقات را فراهم آورده و کافی بود؛ ما ملتمسانه در آن شرکت می کنیم, آن هم در حدّ حضور عالی ترین مقام رسمی ورزش کشور یعنی شخص وزیر.
همین تا این جا خودش دردی است که نه می شود گفت ونه در سینه نهان کرد؛ امّا آن چه موجبات این تحریر را فراهم آورد نحوه ی شرکت ورزش کاران ما در این عرصه بود, با چشمان خود در سیمای جمهوری اسلامی دیدیم که حمید سوریان ( کشتی گیر ) تن به بازرسی بدنی داور مؤنث مسابقات داد. علی الظّاهر قبل از آغاز هر راند داور وظیفه دارد بدن ورزش کاران را از جهت چرب و لیز نبودن مورد وارسی قرار دهد.
و هم چنین با افتخار دست خود را برای بالا بردن در اختیار نامحرم قرار می دهد و تازه بعد از اعلام برنده شدن مکرّر با همان داور نامحرم دست می دهد. و مسئولین ما هم انگار نه انگار که اتّفاقی افتاده؛ به همدیگر تبریک می گویند و صدا و سیمای ما هم با پخش سرودهای حماسی و تحریک کننده جشن می گیرد.
عرضم این است ما یک سلسله ارزشهایی داریم که برای حفظ آنها خون با ارزش ترین جوانانمان را هدیه کرده ایم؛ آیا همین وزیر ورزش ما که در حال حاضر میراث خور آن خون هاست می تواند مقابل آقا مهدی یا همّت یا متوسلیان بایستد و این کارها را بکند و زیر گوشش گرم نشود.
اگر ما کلّا" در المپیک شرکت نمی کردیم چه می شد؟ اگر سوریان با دیدن داور زن به عنوان احترام به اعتقاداتش از مسابقه انصراف می داد و دلیل آن را رعایت احکام دینش مبنی بر حرمت لمس شدن و لمس کردن زن نامحرم عنوان می کرد, چه می شد؟ این مدالها و وعده ی سر خرمن دویست سکه ی طلای وزیر هم در این دنیا جا خواهد ماند و با کوله بار اعمالمان راهی سفر محتوم خود خواهیم شد!
و الله قسم زیاد دور نیست آن روزی که در مقابل همین شهدا در درگاه حضرت باریتعالی مورد سئوال خواهیم بود. اگر چه منتظر هیچ ترتیب اثری از سوی هیچ مقام مسئولی نیستم؛ این ها را نوشتم که فردا سند اعلام انزجارم از این حرکات مقابل آن خون های پاک باشد. به سهم و نوبه ی خودم به همه ی زجر کشیدگان و شهید دادگان این نظام اسلامی این عدول از ارزشها را تسلیت گفته و به محضر خدایمان عرضه می دارم:
بار پروردگارا ما را به سبب افعال سفیهان قوممان مؤاخذه نفرما
همین تا این جا خودش دردی است که نه می شود گفت ونه در سینه نهان کرد؛ امّا آن چه موجبات این تحریر را فراهم آورد نحوه ی شرکت ورزش کاران ما در این عرصه بود, با چشمان خود در سیمای جمهوری اسلامی دیدیم که حمید سوریان ( کشتی گیر ) تن به بازرسی بدنی داور مؤنث مسابقات داد. علی الظّاهر قبل از آغاز هر راند داور وظیفه دارد بدن ورزش کاران را از جهت چرب و لیز نبودن مورد وارسی قرار دهد.
و هم چنین با افتخار دست خود را برای بالا بردن در اختیار نامحرم قرار می دهد و تازه بعد از اعلام برنده شدن مکرّر با همان داور نامحرم دست می دهد. و مسئولین ما هم انگار نه انگار که اتّفاقی افتاده؛ به همدیگر تبریک می گویند و صدا و سیمای ما هم با پخش سرودهای حماسی و تحریک کننده جشن می گیرد.
عرضم این است ما یک سلسله ارزشهایی داریم که برای حفظ آنها خون با ارزش ترین جوانانمان را هدیه کرده ایم؛ آیا همین وزیر ورزش ما که در حال حاضر میراث خور آن خون هاست می تواند مقابل آقا مهدی یا همّت یا متوسلیان بایستد و این کارها را بکند و زیر گوشش گرم نشود.
اگر ما کلّا" در المپیک شرکت نمی کردیم چه می شد؟ اگر سوریان با دیدن داور زن به عنوان احترام به اعتقاداتش از مسابقه انصراف می داد و دلیل آن را رعایت احکام دینش مبنی بر حرمت لمس شدن و لمس کردن زن نامحرم عنوان می کرد, چه می شد؟ این مدالها و وعده ی سر خرمن دویست سکه ی طلای وزیر هم در این دنیا جا خواهد ماند و با کوله بار اعمالمان راهی سفر محتوم خود خواهیم شد!
و الله قسم زیاد دور نیست آن روزی که در مقابل همین شهدا در درگاه حضرت باریتعالی مورد سئوال خواهیم بود. اگر چه منتظر هیچ ترتیب اثری از سوی هیچ مقام مسئولی نیستم؛ این ها را نوشتم که فردا سند اعلام انزجارم از این حرکات مقابل آن خون های پاک باشد. به سهم و نوبه ی خودم به همه ی زجر کشیدگان و شهید دادگان این نظام اسلامی این عدول از ارزشها را تسلیت گفته و به محضر خدایمان عرضه می دارم:
بار پروردگارا ما را به سبب افعال سفیهان قوممان مؤاخذه نفرما