باید همه دست به دست هم بدن تا مشکل این عزیزان حل بشه ماها شب رو راحت می خوابیم ولی اینها......
از آشناهامون در لندن درس می خونه چند هفته پیش پولی از دانشجویان جمع کرده بود و به محض اینکه به تهران رسیده بود با اون پولها بخاری برقی و لوازم گرمایشی خریده بود و خودش به مناطق زلزله رفته و با دستهای خودش به تک تک خانواده ها تحویل داده بود . خدا اجرش بده.
من متاسفم که تو مملکتی زندگی می کنم که باتمام مفاخر ملی که داشته وداره ، حقیر ترین مردم سرزمینش بر اون حکومت می کنن ومثل ریگ بیابان دروغ می گن ، من شرمنده هستم!!!
که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت:.... من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد ...و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر
وعدهاش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند،
در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!