یه جمله معروف هست که میگه: " دیگر چه می توان گفت ؟!!! "
مصلا، کارخانه سیمان، راه سازی، فعالیتهای آموزشی، کمک به اردوی قرآنی، خرید بلندگو و آمپلی فایر... مگه برای هزینه کردن تو هر کدوم از این موارد مسیر و بودجه ای تعیین نشده ؟!!!
یا شاید هم آقایون از ترس اینکه کسی به دلیل مخالفت برای کمک به مصلی و... براشون حرف در نیاره با این موارد موافقت می کنن، هر چند می دونن که مخالف قانونه...!
آیا واقعا اگه یه جوون برای دریافت 1 میلیون تومان آنهم بصورت وام به این آقایان مراجعه کند، دست پر به خانه بر می گردد...؟؟!!!
روز عرفه مداح محترم یکی از عوامل گرانی ها و مشکلات مردم را بی حجابی دختران می دانست... (من موافق بی حجابی نیستم ولی) آیا حق الناس بالاتر است یا ... ای کاش کمی هم درباره روز رسیدگی به اعمال فکر می کردیم... جایی که دیگر نه مال و فرزند به داد کسی می رسد و نه پست و مقام و نامه سفارشی...
(ننشتم تا حتما چاپ بشه، نوشتم تا کمی درد دل کرده باشم)
پاسخی از یک امیر کبیر به توصیه پذیری ناصرالدین شاه صغیر:
قربانت شوم
الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمیشود.