فريباي عزيز كلمه اي پيدا نمي كنم تا احساس واقعي ام را از اين پشتكار و همتت را به زبان بياورد من فريبايي هستم كه بيشتر اوقات زبان گله و شكايت از همه و بالاخص ايزد منان را دارم و گاهي چشمانم را بر نعمات مي بندم و .... اما با ديدن پشتكار و همتت به شما عزيز دل رشك بردم كه دلت چقدر وسيع است و ديد من چقدر كوتاه دنيايت چقدر بي انتها است و دنياي من در حد و فاصله نوك بيني خدا شما را اجر دهد