مدرسه ما از مدارس نسبتا خوب اما کلاس ها ظرفیت بالایی ندارند با این وجود مرتب افرادی از نور چشمی ها با داشتن معرفی نامه به مدرسه می آیند ومدیر هم با قرار گرفتن در معذوریت آنها را ثبت نام می کند به طوری که مجبور شده اند یک انباری 12متری را هم کلاس کنند با 20 نفر شاگرد !
2 سئوال مهم 1-گفته شده که این دبستان مجوز تخریب داشته! چرا تاحالا تخریب نشده است؟؟؟؟!!!2- یکی از مسئولین گفته لوله کشی گاز واستفاده از بخاری گازی به دلیل مسائل ایمنی ممنوع است؟؟!!ایشان نمی دانم اطلاع ندارند که هم اکنون اکثر مدارس به خصوص راهنمایی ودبستانها با بخاری گازی درزمستان کلاسها را گرم می کنند، مگر ایشان اطلاع ندارند؟؟؟؟!!!!!
اگر براي فرزند خودتان در مدرسه چنين اتفاقي مي افتد به وزير آموزش چه مي گفتيد ؟
حداقل انتظارتان از ايشان چه بود ؟
در ايران افزايش قيمت سوخت و مصرف گاز را با اروپا مقايسه مي كنند .آيا مسوليت پذيري مقامات در خصوص رير مجموعه شان را نبايد به عهده بگيرند و خود شرافت مندانه استعفاء دهند . البته اگر براي مردم ارزش قائل هستند .
دانش آموزان و دانشجویان ایران سرمایه های
ملی این مرز و بوم هستند که باید با همه توان
در حفظ آنها کوشا بود .
اگر فرزند وزیر و یا یک مقام بلند پایه جزو این
نوجوانان به مسلخ رفته بود باز هم قضیه را با
یک پیام تسلیت کذایی فیصله می دادند ؟
آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران هم نپسند
استعفا برای چی؟!!!!!! چه ملت قدر ناشناس و بی مروتی هستید شما!!!!!! بعد از این همه خدمت اینه برخوردتون با مسولین زحمتکش و دلسوز.....!!!!!! جناب وزیر من از طرف همه از شما عذر خواهی می کنم... شما به بزرگواری خودتان ببخشید...جان این دانش اموزان و انهایی که تا به حال کشته شده اند و انهایی که شاید کشته شوند و اصلا همه ی دانش اموزان این مرز و بوم فدای یک پایه ی صندلی ریاست شما..... یک هفته.... فقط یک هفته صبر کنید .... ابها از اسیاب خواهد افتاد و همه چیز به خوبی و خوشی همچون همیشه فراموش خواهد شد.... انشا ا...!!!
به خدا قسم آموزش و پرورش دارد فرو می رود دلسوزان بداد آن برسید . مدارس ما هم فقیر شده اند هم ذلیل . فقیر اینکه هیچ بودجه ای برای اداره مدارس ندارند . ذلیل اینکه باید برای کمک دست جلوی دانش آموزان و دیگران دراز کرد.
سمیرا اسماعیلی، یکی از دانشآموزان حادثه دیده به خبرنگار فارس میگوید: ساعت 8 صبح بخاری نفتی کلاسمان آتش گرفت و وقتی معلم ما رفت تا کمک بیاورد، درِ کلاس بسته شد و ما در میان آتش گرفتار شدیم.
وی ادامه میدهد: ما فریاد میزدیم و کمک میخواستیم تا نجاتمان دهند.
افسانه دانشآموز دیگری که نمیتواند به خوبی صحبت کند، میگوید: درِ کلاس، دستگیره نداشت و ما نمیدانستیم چه کار کنیم.
وی میافزاید: به کمک مردم و معلممان بعد از مدتی از پنجره بیرون آمدیم.